چارسو پرس: دهه ۷۰ میلادی را شاید بتوان طلاییترین دوران تلویزیون علمیتخیلی دانست. از «نبرد کهکشانی» (Battlestar Galactica) تا «مورک و میندی» (Mork & Mindy)، این دهه پر از سریالهایی بود که ترکیبی از خلاقیت، تکنولوژی نوظهور و تخیل بیپایان را به خانههای مردم آوردند.
الهامگرفته از آثار سینمایی بزرگی همچون سیاره میمونها (Planet of the Apes)، جنگ ستارگان (Star Wars) و برخورد نزدیک از نوع سوم (Close Encounters of the Third Kind)، سریالهای این دوره با بهرهگیری از جلوههای ویژه قابلتوجه، طراحی صحنه آیندهنگرانه و داستانپردازی بالغ، جایگاه ویژهای در تاریخ تلویزیون دارند.
در این فهرست به مرور ۱۰ نمونه از برترین سریالهای علمیتخیلی دهه ۱۹۷۰ میپردازیم که هم از نظر محتوایی پیشرو بودند و هم در ذهن مخاطبان جاودانه شدند. آماده شوید تا نوستالژی دههی دیسکو و لباسهای نقرهایفضایی را دوباره تجربه کنید.
۱۰. آرک ۲ (Ark II)
سال پخش: ۱۹۷۶ میلادی
سریال «آرک ۲» که در سال ۱۹۷۶ از شبکه CBS در قالب ۱۵ قسمت پخش شد، اثری علمیتخیلی با محوریت محیطزیست و دوران پساآخرالزمانی است که برای نوجوانان و جوانان تولید شده بود. داستان این مجموعه در قرن بیستوپنجم میلادی روایت میشود؛ زمانی که بشر پس از دورهای از آلودگیهای شدید زیستمحیطی و جنگهای بیپایان وارد «عصر تاریکی جدید» شده است.
گروهی از سه دانشمند جوان و یک شامپانزه سخنگو با وسیله نقلیهای پیشرفته که چیزی میان یک ماشین ششچرخ و نسخه تقویتشدهی «سایبرتراک» تسلا به نظر میرسد، در زمین ویرانشده بهدنبال بازماندگان میگردند. این خودرو که همزمان یک آزمایشگاه سیار است، صحنه اصلی ماجراجوییهای آنها محسوب میشود.
جالب آنکه اسامی شخصیتها—یونس، روت، سموئیل و آدم—نشانههایی از مفاهیم کتاب مقدسی دارند که در تلویزیون شبکهای دهه ۷۰ چندان رایج نبودند. این نگاه نمادین، «آرک ۲» را به یکی از نمونههای خاص در تاریخ سریالهای علمیتخیلی تلویزیونی تبدیل کرده است.
۹. سیاره میمونها: سریال تلویزیونی (Planet of the Apes: The Series)
سال پخش: ۱۹۷۴ میلادی
پس از موفقیت عظیم فرنچایز سینمایی سیاره میمونها (Planet of the Apes)، نسخهی تلویزیونی این مجموعه در سال ۱۹۷۴ و با الهام از فیلم پایانی آن، نبرد برای سیاره میمونها (Battle for the Planet of the Apes) ساخته شد. هدف از این سریال جذب همان مخاطبانی بود که با سینمای جهان و دنیای پساآخرالزمانی آن آشنا شده بودند.
با توجه به محدودیتهای مالی و ساختاری تلویزیون دهه ۷۰، روایت این سریال شباهتهایی با سریال کلاسیک «فراری» (The Fugitive) داشت. دو فضانورد و یک شامپانزهی باهوش در سرزمینی تحت سلطه میمونها در حال فرار و کمکرسانی به دیگر انسانها بودند، در حالیکه تحت تعقیب نیروهای پلیس میمونی قرار داشتند.
حضور بازیگر نامآشنای مجموعه سینمایی، «رادی مکداول» (Roddy McDowall)، در کنار «ران هارپر» (Ron Harper) و «جیمز ناتن» (James Naughton) به سریال اعتباری ویژه بخشیده بود. این مجموعه در تلاش برای پرداختن به موضوعاتی چون تبعیض نژادی، ویرانگری انسان و اخلاق در زمان بحران بود؛ هرچند عمر آن به یک فصل کوتاه محدود شد و فرصت بسط روایت عمیقتر را پیدا نکرد.
۸. لوگانز ران (Logan's Run)
سال پخش: ۱۹۷۷–۱۹۷۸ میلادی
سریال «فرار لوگان» که بر اساس فیلمی به همین نام از سال ۱۹۷۶ ساخته شده، یکی از آثار کوتاهعمر اما ماندگار دهه ۷۰ میلادی محسوب میشود. داستان در قرن بیستوسوم و در یک جامعهی اتوپیایی گنبدیشکل میگذرد؛ جایی که همهچیز در ظاهر عالیست، اما هیچکس اجازه ندارد بیش از ۳۰ سال زندگی کند.
لوگان ۵، یک مأمور پلیس ویژه برای شکار فراریها، مأموریتی سری بر عهده میگیرد تا پناهگاه افسانهای «سنکچوئری» (Sanctuary) را پیدا کند؛ جایی که گفته میشود برخی شهروندان توانستهاند از مرگ زودهنگام بگریزند. «گِرگوری هریسون» در نقش لوگان، «هدر منزیز» در نقش جسیکا ۶، و «رندولف پاول» در نقش فرانسیس ۷ در این سریال حضور دارند. مجموعه در ۱۴ قسمت، ماجراجویی این دو شخصیت را در سرزمینهای ویرانشدهی زمین دنبال میکند.
از نکات قابلتوجه، حضور «دی. سی. فونتانا»، نویسنده و ویراستار داستانی باسابقهی Star Trek، بهعنوان سردبیر داستانی این سریال است.
۷. مردم فردا (The Tomorrow People)
سال پخش: ۱۹۷۳–۱۹۷۹ میلادی (پخش در بریتانیا)
سریال بریتانیایی «مردم فردا» یکی از آثار ماندگار و خاطرهانگیز کودکان و نوجوانان دهه هفتاد میلادی است. این مجموعهی علمیتخیلی داستان گروهی از نوجوانان را روایت میکند که بهواسطه جهش ژنتیکی، به قدرتهایی ماورایی مانند تلهپاتی، تلهکینزی و توانایی جابهجایی فضایی (تلپورت) دست یافتهاند.
این نوجوانان که بهنوعی نمایندگان گونهای جدید به نام هومو ساپینس سوپریور هستند، از مقر خود در یک ایستگاه مترو متروکه در لندن، با نظارت «فدراسیون کهکشانی» به مأموریتهایی در سراسر جهان و گاه حتی کهکشان میروند. اگر بخواهیم این اثر را با نمونههای دیگر مقایسه کنیم، میتوان گفت تلفیقی از مردان ایکس و دکتر هو است.
در سال ۲۰۱۳، شبکه The CW نسخهای بازسازیشده از این سریال را برای یک فصل کوتاه پخش کرد.
۶. باک راجرز در قرن بیستوپنجم (Buck Rogers in the 25th Century)
سال پخش: ۱۹۷۹–۱۹۸۱ میلادی
یکی دیگر از آثار کلاسیک در آستانه دهه ۸۰، سریال «باک راجرز» است که توسط گلن ای. لارسن، خالق معروف آثار علمیتخیلی تلویزیونی، ساخته شد. این سریال با هدف بهرهبرداری از موفقیت عظیم جنگ ستارگان و پر کردن خلأ بین دو قسمت اول و دوم آن تولید شد.
«باک راجرز»، یک فضانورد از قرن بیستم است که پس از خواب طولانیمدت وارد قرن بیستوپنجم میشود و درگیر ماجراهایی کهکشانی میگردد. بازی «گیل جرارد» در نقش باک و «ارین گری» در لباسهای نمادیناش در نقش سرهنگ ویلمای شجاع، برای بسیاری از طرفداران خاطرهانگیز باقی ماندهاند.
این سریال با فضایی ماجراجویانه، طنزآمیز و گاهی کمی اغراقشده، توانست در طول دو فصل و ۳۷ قسمت، جایگاه ویژهای در میان آثار تلویزیونی علمیتخیلی برای خود دستوپا کند.
بیشتر بخوانید: مطالب مربوط به سریالهای خارجی
۵. مورک و میندی (Mork & Mindy)
سال پخش: ۱۹۷۸–۱۹۸۲ میلادی
شَزبوت! طنز علمیتخیلی هیچگاه به اندازه «مورک و میندی» بامزه و دلنشین نبوده است. این سیتکام کلاسیک که در سال ۱۹۷۸ از شبکه ABC پخش شد، شروعی درخشان برای «رابین ویلیامز» افسانهای در تلویزیون بود.
داستان دربارهی یک دانشجوی دختر در شهر بولدر ایالت کلرادو (با بازی «پم داوبر») است که میزبان یک موجود فضایی بازیگوش از سیاره «اورک» میشود. این موجود عجیبوغریب برای تحقیق روی انسانها به زمین آمده و گزارشهایش را به رئیس خود، «اورسن»، ارسال میکند. این سریال در واقع اسپینآفی از «روزهای خوش» (Happy Days) بود که شخصیت مورک برای نخستینبار در آن معرفی شد.
«مورک و میندی» نمایشی تمامعیار از انرژی و بداههپردازیهای ویلیامز بود؛ او را از یک تخممرغ فضایی بیرون آورد و به یک ستاره تمامعیار تبدیل کرد.
۴. نبرد ستارگان کهکشان (Battlestar Galactica)
سال پخش: ۱۹۷۸–۱۹۷۹ میلادی
مدتی پس از موفقیت عظیم جنگ ستارگان، سریال «Battlestar Galactica» با الهام مستقیم از آن تولید شد و در میان آثار تلویزیونی دهه ۷۰ میلادی، یکی از برترین و محبوبترین نمونهها محسوب میشود.
این اپرای فضایی خانوادگی، داستان گروهی از بازماندگان انسانی را روایت میکند که پس از نابودی مستعمرههایشان توسط نژادی رباتمانند به نام سایلونها، بهدنبال سیارهای افسانهای به نام زمین هستند. فرمانده «آداما» (با بازی لورن گرین) رهبری ناو عظیم جنگی "گالاکتیکا" را در این سفر فضایی بر عهده دارد.
رابطه دوستانه شخصیتهای «آپولو» (ریچارد هَچ) و «استارباک» (درک بندیکت) و رباتهای سایلون با چشمان قرمز و صدای ماشینی، از خاطرهانگیزترین عناصر این سریالاند. هرچند نسخه مدرن و تاریکتری از این مجموعه در دهه ۲۰۰۰ ساخته شد، اما همچنان نسخه اصلی بهواسطه لحن ماجراجویانهاش طرفداران پرشماری دارد.
۳. فضا: ۱۹۹۹ (Space: 1999)
سال پخش: ۱۹۷۵–۱۹۷۷ میلادی
پیش از آنکه جنگ ستارگان به پدیدهای جهانی تبدیل شود، بریتانیاییها با سریال «Space: 1999» جهان علمیتخیلی را تکان دادند. این مجموعه توسط جری و سیلویا اندرسون ساخته شد؛ همانهایی که پیشتر با آثار عروسکی چون Thunderbirds شناخته شده بودند.
داستان با وقوع انفجار انبارهای زبالههای هستهای در ماه آغاز میشود؛ انفجاری که مدار ماه را تغییر داده و پایگاه فضایی آلفا را با خدمهاش به اعماق فضا پرتاب میکند. از آنجا، این گروه با ناشناختههای کیهانی مانند سفینههای متروکه، ویروسهای فضایی و موجودات بیگانه مواجه میشوند.
بازی حرفهای «مارتین لاندو»، «باربارا بین»، «بری مورس» و جلوههای ویژه بینظیر از برایان جانسون (که بعدها در بیگانه و بازگشت امپراتوری نیز فعالیت داشت) باعث شده این سریال حتی امروز نیز جذاب، تماشایی و اصیل بهنظر برسد. فقط دو فصل از این اثر ساخته شد، اما میراث آن ماندگار است.
۲. مرد شش میلیون دلاری (The Six Million Dollar Man)
سال پخش: ۱۹۷۴–۱۹۷۸ میلادی
«آقایان، ما میتوانیم او را دوباره بسازیم. ما فناوری لازم را داریم. ما توانایی ساختن اولین انسان بایونیک جهان را داریم.»
با این جمله افسانهای، یکی از پربینندهترین و نوآورانهترین سریالهای دهه ۷۰ آغاز میشد. استیو آستین، فضانوردی که طی آزمایش یک هواپیمای گلاید ناسا سقوط میکند، با استفاده از فناوری پیشرفته به اولین سایبورگ (نیمهانسان-نیمهماشین) تبدیل میشود و به مأمور مخفی سازمان اطلاعات علمی (OSI) بدل میگردد.
«مرد شش میلیون دلاری» نهتنها جلوههایی از فناوری بایونیک و داستانی علمیمحور را به تلویزیون آورد، بلکه با ترکیب اکشن، هیجان جاسوسی و عناصر علمیتخیلی، پنج فصل پرطرفدار را در شبکه ABC رقم زد. از مبارزه با تهدیدات بینالمللی گرفته تا روبرو شدن با بیگفوت! هرچند اسپینآف آن، زن بایونیک با بازی لیندزی واگنر هم محبوب شد، اما استیو آستین همیشه یک سر و گردن بالاتر بود.
۱. یوفو (UFO)
سال پخش: ۱۹۷۰–۱۹۷۱ میلادی
اگر قرار باشد فقط یکی از سریالهای این فهرست را بازسازی یا به یک فیلم سینمایی بزرگ تبدیل کنند، بدون شک «یوفو» شایسته آن است.
این اثر بریتانیایی به کارگردانی «جری و سیلویا اندرسون» (سازندگان آثار عروسکی چون Thunderbirds)، داستان یک سازمان مخفی بینالمللی به نام SHADO را روایت میکند که مأمور مقابله با تهدیدات بیگانگان فضایی است. ستاد فرماندهی این سازمان در ظاهر یک استودیو فیلمسازی در لندن است و پایگاه مخفی ماهنشین آن نیز Moonbase نام دارد.
فرمانده این گروه، سرهنگ اسرارآمیز اد استریکر (با بازی اد بیشاپ) است. طراحی لباسها و صحنهها، از دامنهای نقرهای کوتاه تا بوتهای گوگو و موهای بنفش عجیب، ترکیبی چشمگیر از سبکهای مدرن دهه ۷۰ را با آیندهنگری علمیتخیلی درآمیخته است. با وجود پخش تنها یک فصل، سریال «یوفو» بهواسطه جلوههای مینیاتوری عالی، اتمسفر خاص و جلوتر بودن از زمان خود، جایگاهی ویژه در ذهن علاقهمندان ژانر دارد.
منبع: space
نویسنده: نسرین پورمند