چارسو پرس: پاییز ۲۰۲۱، کارگردان جولیا لوکتف از خانهاش در بروکلین راهی مسکو شد تا دوستان روزنامهنگارش را در شرایطی سخت و پراضطراب جلوی دوربین بگیرد. آن تابستان، دولت روسیه موج تازهای از سرکوب رسانههای مستقل را آغاز کرده و بسیاری از روزنامهنگاران و رسانهها را با برچسب سنگین «عامل خارجی» نشان کرده بود؛ برچسبی که آنها را وادار میکرد هر مطلب، حتی یک پست اینستاگرامی دربارهی گربهشان، را با اعلامیهای تمامعیار منتشر کنند که: «این محصول یک عامل خارجی است.»
لوکتف که در ۹ سالگی از اتحاد شوروی به آمریکا مهاجرت کرده بود، بهخصوص به سرنوشت دوستانش در کانال مستقل تلویزیون دُژد (TV Rain) علاقهمند شد؛ رسانهای که به جمع «عوامل خارجی» اضافه شده بود. در همان زمان، دو خبرنگار جوان، سونیا گرویسمن و اولگا چوراکووا با جسارت و طنزی تلخ پادکستی با نام «سلام، تو یک عامل خارجی هستی» راه انداختند تا تجربهی زندگی زیر سایهی این برچسب را روایت کنند.
لوکتف بعدها یادآوری کرد: «فکر میکردم دارم فیلمی دربارهی جوانانی میسازم که وسط چنین فشارهایی تلاش میکنند بفهمند چطور باید ادامه دهند. قرار بود اسم فیلم زندگی عوامل خارجی باشد. اما خیلی زود فهمیدم دارم سندی تاریخی از آخرین نفسهای رسانههای مستقل روسیه ثبت میکنم.»
جهانی که دیگر وجود ندارد
فیلم لوکتف با عنوان «دوستان نامطلوب من: بخش اول – آخرین نفس در مسکو» حاصل همین تجربه است؛ اثری پنجساعته که امروز در سینماها اکران شده و خودش در همان دقایق آغازین هشدار میدهد: «جهانی که میبینید دیگر وجود ندارد.»
تنها چهار ماه بعد از شروع فیلمبرداری، در فوریه ۲۰۲۲، روسیه به اوکراین حملهی تمامعیار کرد. طی یک هفته، بسیاری از روزنامهنگاران و فعالان مدنی کشور به تبعید رفتند. پایان فصل نخست فیلم، که در اکتبر ۲۰۲۱ ضبط شده، با این یادداشت هولناک تمام میشود: «تمام کسانی که دیدید اکنون در تبعید زندگی میکنند.»
فیلم حالوهوای یک تریلر نفسگیر را دارد: شخصیتها دائم در حال سبکسنگین کردن آیندهاند، در حالی که تماشاگر میداند وقت آنها اندک است. گرویسمن در همان فصل اول به لوکتف میگوید: «یک سال بعد، اکتبر ۲۰۲۱ را بهشت خواهیم دید. یک سال بعد، نیمی از این آدمها دیگر در روسیه نخواهند بود و احتمالاً یکی از ما هم زندانی خواهد شد.»
جوانانی که نخواستند تسلیم شوند
اغلب این خبرنگاران زنانی در دههی بیست زندگیشان هستند؛ نسلی که طعم دورهای کوتاه از آزادی نسبی را چشیدهاند و حاضر نیستند بهراحتی آن را واگذار کنند. در صحنهای، گرویسمن مجموعه مجلههایی از سال ۲۰۱۲ را نشان میدهد که در آنها از حقوق LGBTQ+ حمایت شده یا از آلکسی ناوالنی یاد شده است؛ تصاویری که ده سال بعد غیرقابل تصور شدهاند.
او و چوراکووا هستهی مرکزی فیلم را با شوخطبعی و صمیمیتی غیرمنتظره شکل میدهند. در صحنهای، لوکتف هنگام فیلم گرفتن از گرویسمن که در خانه لباسها را تا میکند، با خنده میشنود: «یک خبرنگار آمریکایی دارد در رخت چرکهای روسیه میگردد!»
هزینههای سنگین حقیقت
داستان دیگر شخصیتها نیز کم از یک درام تلخ ندارد. کسینیا میرونووا نامزدش ایوان سافرونوف را از دست میدهد؛ خبرنگاری تحقیقی که پس از افشای قراردادهای دفاعی روسیه بازداشت و در سپتامبر ۲۰۲۲ به ۲۲ سال زندان محکوم شد؛ حکمی نمایشی برای ترساندن بقیه.
دیگران نیز مدام زیر فشار امنیتیاند: بازرسی خانهها، شنود دفترها، تهدید به بازداشت. با وجود این، همچنان کار میکنند. میرونووا گزارش میدهد و همزمان برای نامزد زندانیاش بسته میفرستد؛ بستههایی که شاید هرگز به او نرسد. ایرینا دولینینا و السیا ماروخوسکایا حتی بعد از باگگذاری دفترشان هم به تحقیق ادامه میدهند. النا کوستیوچنکو، خبرنگار جسور نووایا گازتا، به رغم کشته شدن چندین همکارش، در همان روزهای آغاز جنگ خود را به اوکراین میرساند.
و در نهایت آنا نمزر، مجری دُژد، برنامهای کوتاه با عنوان «چه کسی قدرت را دارد؟» درباره رهبران جامعه مدنی اجرا میکند، در حالی که حلقهی فشار هر روز تنگتر میشود. او جلوی دوربین میگوید: «یک طرف باید آرام باشی و به خودت بگویی همهچیز خوب است. طرف دیگر، نباید بگذاری به این وضعیت عادت کنی.»
زندگی عادی در دل فاجعه
فیلم بهطرز تکاندهندهای تضاد میان «زندگی روزمره» و «سقوط جامعه» را نشان میدهد. مهمانیهای تولد، شامهای دوستانه، آرزوی سال نو بهتر برای ۲۰۲۲؛ همه در کنار ترس از دستگیری و زندان. حتی شوخیهای پیاپی با هریپاتر – جایی که پوتین با ولدمورت مقایسه میشود – با وضعیت تلخ گره خورده است.
در همین حال، مسکو پر از کافهها و رستورانهای شلوغ است، انگار نه انگار جنگ یا سرکوبی در جریان است. برخی خانوادههای خبرنگاران نیز همچنان طرفدار حکومتاند؛ تا جایی که ماروخوسکایا مجبور است رابطهی عاشقانهاش با همجنس خود را از خانواده پنهان کند.
یک جامعهشناس در فیلم به گرویسمن میگوید: «این حس که ما در جنگ هستیم اما اطرافیانمان نیستند، ویژگی هر رژیم توتالیتر است.»
پژواکها در آمریکا
لوکتف در مصاحبهای میگوید: «وقتی شروع کردم، فکر میکردم این داستانی است مخصوص آنجا. اما حالا در آمریکا هم چیزهایی میبینم که بهشکلی وحشتناک شبیه آن است.» او به نمونههایی مثل اخراج خبرنگاران منتقد از کاخ سفید، فشار به دانشگاهها، پاککردن سوابق تاریخی و حذف مدیران مستقل اشاره میکند؛ روندهایی که یادآور همان چیزی است که در روسیه رخ داد.
فرار، تبعید و امید به ثبت حقیقت
در نهایت، با بسته شدن تلویزیون دُژد و تهدید مجازات کیفری، بسیاری از روزنامهنگاران یکشبه مجبور به فرار شدند؛ با چمدانی سبک، به مقصد استانبول، تفلیس یا حتی مغولستان. لوکتف یک روز بیشتر در مسکو ماند تا مطمئن شود تمام فیلم روی فضای ابری آپلود شده است.
اکنون او روی بخش دوم فیلم با عنوان «تبعید» کار میکند؛ روایتی از تلاش همین خبرنگاران در اروپا و آمریکا برای ادامهی کار و رساندن صدای حقیقت به مخاطبان روس.
در یکی از صحنههای پایانی، آنا نمزر در آستانهی سال نو ۲۰۲۲ میگوید: «مدام از فعالان حقوق بشر پرسیدم چرا وقتی محکوم میشوند باز ادامه میدهند؟ از وکلا پرسیدم چرا به دادگاه میروند وقتی نتیجه از قبل معلوم است؟ از روزنامهنگاران پرسیدم چرا تحقیق میکنید وقتی هیچچیز تغییر نمیکند؟ همه یک جواب داشتند: چون باید حقیقت ثبت شود.»
حقیقتی که باید باقی بماند
فیلم «دوستان نامطلوب من» خود به سندی تاریخی بدل شده است؛ یادگاری از روزنامهنگارانی که «با وجود همهچیز جنگیدند، حقیقت را گفتند و حتی با برچسب عامل خارجی، باز هم نوشتند و روایت کردند.»
منبع: guardian
نویسنده: نسرین پورمند