فیلم «The Sun Rises On Us All» به کارگردانی کای شانگجون، اثری طولانی اما عمیق است که با نگاهی تلخ به روابط ازهمگسیخته، این پرسش دردناک را مطرح میکند: «ما به کسانی که دوستشان داریم چه بدهکاریم؟». این ملودرام اخلاقی، به لطف بازیهای درخشان شین ژیلی و ژانگ سونگون، از سطح یک روایت شعاری فراتر میرود و به پرترهای باورپذیر از عشق ازدسترفته و تعهدات ویرانگر تبدیل میشود.
چارسو پرس: فیلم «The Sun Rises On Us All» به کارگردانی کای شانگجون، اثری طولانی اما عمیق است که با نگاهی انسانی و تلخ به روابط عاطفی ازهمگسیخته، پرسشی ساده اما دردناک را مطرح میکند: ما به کسانی که دوستشان داریم چه بدهکاریم؟ پاسخ این پرسش در روایت فیلم نه تنها ساده نیست، بلکه گاه به فاجعه ختم میشود. این ملودرام اخلاقی، با وجود شباهتهایی به آثار تلویزیونی احساسی، به لطف بازی درخشان شین ژیلی و ژانگ سونگون از سطح شعارزدگی فراتر میرود و به پرترهای باورپذیر از عشق از دسترفته و تعهدات ویرانگر بدل میشود.
شروعی آرام اما پر از نشانههای دردناک
فیلم با موتیف پیانوی مینیمالیستی گو سیدا آغاز میشود؛ نتهایی امیدوارکننده که در گام مینور حل میشوند، نشانهای از پایان تلخ پیشرو. مییون (شین ژیلی)، زن ۳۵ سالهای که باردار است، در بیمارستان مشغول سونوگرافی است. تکنسین با گفتن جملهای مبهم درباره «نبود ضربان قلب» او را به پزشک ارجاع میدهد. در همان بیمارستان، در میان ازدحام مردم، او بائوشو (ژانگ سونگون) را میبیند؛ مردی که هفت سال پیش برای نجات او به زندان افتاده بود و اکنون برای درمان سرطان آمده است. برخورد کوتاه و سرد او آغازگر بازگشت گذشتهای دردناک است.
گذشتهای که رها نمیکند
هفت سال قبل، مییون در یک تصادف رانندگی مرگبار مقصر بود. بائوشو بهخاطر عشق، مسئولیت جرم را پذیرفت و به زندان افتاد. مییون تنها یک سال به ملاقاتهایش ادامه داد و سپس بهطور ناگهانی او را ترک کرد. حالا با احساس گناه و تمایل به جبران، دوباره به سراغ بائوشو میرود. اما این بار اوست که شرایط را تغییر میدهد: با وقاحتی تلخ، پول و سرپناه میخواهد و در نهایت به آپارتمان محقر او نقل مکان میکند. حضور سنگینش همه چیز، از رابطه مییون با معشوق متأهلش گرفته تا آینده بارداریاش، را تهدید میکند.
روایت دور از لحظات اوج
فیلمنامه نوشتهی کای شانگجون و هان نیانجین، ظاهراً یک مثلث عشقی ساده را بنا میکند، اما با تصمیمهای کارگردانی متفاوت، بارها مسیر را تغییر میدهد. کیم هیونسئوک (فیلمبردار So Long My Son) دوربین خود را نه بر لحظات اوج دراماتیک — آتشسوزی، خودزنی یا جدایی — بلکه بر پسلرزههای آنها متمرکز میکند؛ جایی که شخصیتها با احساساتشان کلنجار میروند. این انتخاب جسورانه باعث میشود روایت هرچند طولانی، اما به شکلی نامحسوس تماشاگر را درگیر کند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم !Bravo Bene؛ شوخیای که خارج از ایتالیا نامفهوم است
بازیها: از شور گذشته تا تلخی اکنون
شین ژیلی در نقش زنی سرسخت اما آسیبپذیر، حضوری خیرهکننده دارد؛ او بدون هیچ جلوهای از زیبایی هالیوودی، بار غم و احساس گناه را با ظرافتی نفسگیر به نمایش میگذارد. ژانگ سونگون نیز با بازی درونی و سرد خود، تصویری از مردی سرخورده و پر از خشم فروخورده ارائه میدهد. شیمی میان این دو بازیگر بهقدری واقعی است که مخاطب مدام میان دلسوزی و دلخوری نسبت به هر دو شخصیت در نوسان قرار میگیرد.
لغزشها و ایرادات
با وجود کنترل بالای کارگردان بر لحن و روایت، صحنههایی وجود دارد که فیلم از مسیرش خارج میشود. نمونه بارز آن، سکانس تلاش نافرجام برای تجاوز است که هم از نظر دراماتیک بیاثر است و هم به نظر نمیرسد با وضعیت رابطه در آن لحظه سازگار باشد. همچنین طول بیش از حد فیلم، باعث میشود برخی لحظات از شدت درگیری احساسی کاسته شود.
ملودرام یا زندگی واقعی؟
عنوان فیلم بهنوعی یادآور سریالهای ملودرام کلاسیک است — As the World Turns یا The Days of Our Lives. اما این شباهت نه به معنای ضعف، بلکه نشاندهنده علاقه جهانی به روایتهای بزرگتر از زندگی است. «The Sun Rises On Us All» گرچه گاه به ورطه سانتیمانتالیسم نزدیک میشود، اما بهلطف شخصیتپردازی دقیق و بازیهای محکم، تجربهای تأثیرگذار درباره عشق، فداکاری و شکست باقی میماند.
جمعبندی
فیلم The Sun Rises On Us All بیش از هر چیز داستان پشیمانی و فرصتهای از دسترفته است. رابطه میان مییون و بائوشو، نه به عشق دوباره میانجامد و نه به جدایی کامل، بلکه به شکلی تلخ در میانه باقی میماند؛ همچون embrace نهایی آنها که بیش از آنکه پر از مهر باشد، مملو از درد و اجبار است. کای شانگجون با اثری طولانی اما درگیرکننده، نشان میدهد که آفتاب شاید بر همه طلوع کند، اما در نهایت غروب هم در انتظار همه است.
نویسنده: نسرین پورمند
https://teater.ir/news/72736