چارسو پرس: مستند خودخوانده «داستان ناگفته» که ۲۱ سپتامبر در Hulu منتشر شد، نگاهی جذاب به دلیل اهمیت و نفوذ جشنوارههای موسیقی دهه ۱۹۹۰ به رهبری سارا مکلاکلن و محوریت زنان ارائه میدهد، و اینکه چرا این جشنوارهها در زمان خود احساس انقلابی بودن میدادند.
جشنواره موسیقی Lilith Fair در اواخر دهه ۱۹۹۰ نام خود را از «لیلیت» گرفته است؛ شخصیتی از اساطیر باستان که در دنیای مدرن به عنوان همسر اول آدم در کتاب مقدس شناخته شد، کسی که بیشتر علاقه داشت به جای همراهی با شوهرش، باغ عدن خودش را بسازد. حالا، خود جشنواره Lilith Fair تقریباً بعد از نزدیک به سه دهه، به مثابه یک افسانه به نظر میرسد؛ جشنوارهای که تنها سه سال دوام آورد. در مستند جدید Hulu با عنوان «Lilith Fair: Building a Mystery»، سوپراستار حال حاضر پاپ، اولیویا رودریگو، از این کشف شگفتانگیز ابراز حیرت میکند که چنین جشنوارهای با محوریت زنان و حضور قهرمانان موسیقیاش وجود داشته است. چه در آن زمان حضور داشته باشید و چه مثل رودریگو تازه با آن آشنا شوید، احتمالاً تا پایان مستند آرزو خواهید کرد که دوباره بتوانیم به آن باغ بازگردیم.
ریشهها و شکلگیری Lilith Fair
کارگردان الی پانکیو موفق شده است به خوبی ریشههایی که منجر به شکلگیری Lilith Fair شد را نشان دهد. سارا مکلاکلن، که تا سال ۱۹۹۵ چند سالی بود که ستاره شده بود، پاولا کول را به عنوان گروه پیشنما به تور خود برد. در آن زمان، دو زن با هم در صحنههای آمفیتئاتر تقریباً عملی انقلابی به نظر میرسید (چیزی که امروز برای بچههای نسل جدید که میبینند تیلور سویفت از زنان در تمام گروههای حمایتی استفاده میکند، سخت قابل تصور است). این تور آزمایشی در سال ۱۹۹۶ با حضور هنرمندان زن بدون نام رسمی برگزار شد و در نهایت منجر به راهاندازی رسمی Lilith Fair در سال ۱۹۹۷ شد؛ جشنوارهای بلندپروازانه و تمامتابستانه با خطی کاملاً زنانه. آمفیتئاترهای پر از طرفداران مشتاق زن خیلی زود توجه رسانههای آمریکا را جلب کردند. البته زیرپوست این موفقیتها، نابرابری و تبعیض جنسیتی هم وجود داشت؛ از سوالات سطحی خبرنگاران در کنفرانسهای خبری محلی تا شوخیهای زنستیزانه کمدینهای شبانه.
لحظات جنجالی و نقدهای جنسیتی
یکی از پایینترین نقاط، حضور سه هنرمند Lilith Fair در یک بخش کوتاه اجرای «You go, girl» در مراسم گرمی بود، جایی که کول دستهایش را بالا برد و ناحیه زیر بغل تراشیده نشدهاش نمایان شد. این باعث شد شوخیهایی مثل جوک جِی لنو درباره «به خاطر اینکه گاوچرانها نمیآیند» و «اول فکر کردم دون کینگ را در حالت قفل سر گرفته» شکل بگیرد. فرهنگ مردانه قرار نبود به این راحتی کنار برود. در سال ۱۹۹۹، همان سالی که Lilith Fair پس از سه فصل طولانی به پایان رسید، شریل کرو در ووداستاک ’۹۹ اجرا داشت، رویدادی که به نماد جدیدی از زنستیزی تبدیل شد. مکلاکلن در یادداشتی روزانه در آخرین روز جشنواره Lilith 1999 به خودش هشدار میدهد: «چیزی در جهان در حال تغییر است.»
با این حال، این رویا هرچند کوتاه، شیرین بود. دیدن جمع کامل هنرمندان Lilith که پشت صحنه «Big Yellow Taxi» را با هم میخوانند، با ابتکار ایندیگو گرلز، صحنهای دلگرمکننده است. امی ری از Indigo Girls میگوید: «احساس میکردم مردم کمی میترسند چون ما خیلی همجنسگرا و مهربان بودیم.» و به نظر میرسد همه با هم کنار آمدند. اما این جشنواره فقط موسیقی نبود؛ امیلاک هریس از لحظات خالص شادی یاد میکند، و اریکا بادو حضور فرزند تازه متولدش را در جشنواره تجربه میکند و احساس میکند که تغییرات هورمونی او به شکل منحصر به فردی در آن فضا پذیرفته شده است. برای مردان همجنسگرا در جمعیت، این جشنواره به گفته تهیهکننده دن لوی، پادزهری بود برای سمی شدن فضای موسیقی راک.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم «یادداشتهای یک جنایتکار واقعی»؛ سفری رنجآلود و پرکشش در دل تاریخ معاصر اوکراین
واکنشها و اصلاحات
در همان حال، تبعیض جنسیتی و انتقادهای چپگرایانه نیز وجود داشت. اولین خطمشی Lilith منجر به لقب «Lily-white Fair» شد. مکلاکلن و تیمش در سال دوم تغییراتی ایجاد کردند و هنرمندانی مثل بادو و میسی الیوت را اضافه کردند. نه همه مشکلات حل شد و نه هر اعتراض، راحت فراموش شد؛ اعتراضکنندگان طرفدار زندگی مخالف سقط جنین، در تاریخهای جشنواره حضور داشتند، و تور پرودوسرها تلاش کردند با دستورالعملی صلحآمیز، غرفهها را نگه دارند اما به هنرمندان اجازه ندهند از صحنه صحبت کنند. جوان آزبورن این دستور را نادیده گرفت و کل گروهش را با پیراهنهای طرفدار سقط جنین تزئین کرد. مکلاکلن بعدها اعتراف کرد که او خیلی اهل راضی کردن مردم بوده و نمیدانسته چگونه با این شکاف برخورد کند.
میراث و امکان بازگشت
در نهایت، فیلم Lilith Fair را بهعنوان یک ایلیا دلپذیر نشان میدهد. چرا دوباره بازنشانی نشود؟ مکلاکلن دلیل واضحی میآورد: او در سال ۲۰۱۰ جشنواره را بازگرداند اما شکست خورد، فروش پایین و کنسرتهای لغو شده. این بازسازی کوتاه در کمتر از یک دقیقه بررسی شد و میتوانست جای قضاوت بیشتری داشته باشد. مستند دلایل متناقضی برای پایان دوران Lilith ارائه میدهد: افول خوانندگان-ترانهسرا بهعنوان هنرمندان هیتساز و ظهور ستارههای پاپ زن که فمینیسم خود را با سبک و شیوه خود ارائه کردند. همچنین مسئلهای هست درباره اینکه تمرکز بر «زنان در موسیقی» ذاتاً مهم است یا خودتحقیرکننده یا هر دو.
اما آیا کسی میتواند با نگاهی به وضعیت کنونی — که زنان در برخی ژانرها مثل راک و کانتری کمتر از همیشه حضور دارند و در فرهنگ اجتماعی و سیاسی کمتر دیده میشوند — بگوید که به بازگشت Lilith نیاز نداریم؟ فراتر از نوستالژی، شاید «Building a Mystery» بتواند علاقهای برای بازسازی این جشنواره ایجاد کند.
منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند