فیلم ترسناک «Him» به کارگردانی جاستین تیپینگ و تهیهکنندگی جردن پیل، دنیای فوتبال حرفهای را با نگاهی جدی و پرتنش به تصویر میکشد و نشان میدهد این ورزش محبوب میتواند به اندازه یک فیلم ترسناک واقعی مخاطب را دچار استرس کند.
مأموریت کامرون کِید
کامرون کِید تنها یک هدف در زندگی دارد: بهترین بازیکن فوتبال آمریکایی شدن. هیچ چیز دیگری برای این ستاره کالج مهم نیست. او (با بازی تایریک ویترز) که پیش از این در فیلم «I Know What You Did Last Summer» حضور داشته، در مسیر حضور در Combine است، جایی که تیمهای حرفهای استعدادهای جدید را ارزیابی میکنند. کام نه تنها میخواهد در درفت انتخاب شود، بلکه میخواهد لقب GOAT (بهترین تمام دوران) را کسب کند. در حال حاضر این عنوان در دست ایزایا وایت (مارلون وِیِنز) است، اما قرارداد هشتبار قهرمان شدن او به پایان رسیده و به دنبال جانشینی شایسته است. کام با اعتماد به نفس میگوید: «من همونه!»
قیمت موفقیت در دنیای فوتبال
اما تنها یک GOAT میتواند وجود داشته باشد و «Him» به دقت نشان میدهد موفقیت در یکی از محبوبترین ورزشهای آمریکا چه هزینهای دارد. اگر تبلیغات فیلم به نظر شما آن را مناسب علاقهمندان ورزش جلوه میدهد، سخت در اشتباهید. تیپینگ با نگاهی انتقادی، فوتبال را به عنوان یک آیین باستانی شبهفرقهای و کالایی سمی نشان میدهد؛ فضایی که خشم جمعی را به شکل مبارزهای صحنهای هدایت میکند، جایی که تلفات و ضربههای مغزی، جزئی از بازی است.
وحشت و سبک بصری
تیپینگ از برچسب «ترسناک ارتقا یافته» استقبال میکند و فیلمی پرتنش، روانگردان و بسیار سبکشناسانه خلق کرده است که گاهی حس تماشای یک اثر هنری انتزاعی مثل «Cremaster Cycle» متیو بارنی را دارد. فیلم با فیلمبرداری دیجیتال مدرن و موسیقی الکترونیک پرتنش، تمرکز خود را از مسابقات ورزشی به بازیهای ذهنی پیچیدهای میبرد که اغلب پیامدهای مرگ و زندگی دارند.
بیشتر بخوانید: نقد فیلم «نبردی پس از دیگری»؛ شاهکار تازه پل توماس اندرسن با بازی درخشان لئوناردو دیکاپریو و شان پن
تمرکز روی دو بازیکن کلیدی
داستان حول دو شخصیت اصلی میچرخد: کامرون کِید و ایزایا وایت، کسی که کام سالها او را الگو قرار داده است. ایزایا کام را به تمرین در محل سکونتش در تگزاس دعوت میکند و ذهن بازیکن جوان را هر لحظه به چالش میکشد. او به عنوان شیطان روی شانه کام عمل میکند و تنها مشاورش، مدیر برنامهها (با بازی تیم هایدکر)، کاملاً با این موضوع موافق است.
فوتبال، اولویت سوم
از کودکی، کام باور دارد فوتبال مهمترین چیز است. اول خدا، بعد خانواده، و سپس فوتبال. او تلاش میکند به مادرش احترام بگذارد و به یاد پدر مرحومش که باور داشت کام میتواند بهترین بازیکن تاریخ باشد، عمل کند. در فلشبکهایی از دوران کودکی، پدر کام بذر این وسواس را میکارد و کام مقابل تلویزیون مینشیند و بازیای را تماشا میکند که تقریبا مسیر ایزایا را پایان داده بود.
خشونت نمادین و واقعی
برخی از فیلمهای ترسناک پیامهایشان را پشت صحنههای خشونتآمیز پنهان میکنند؛ اما «Him» هر لحظه مخاطب را با صحنههای ناراحتکننده و خونآلود روبهرو میکند: از ماسک نمادین تیم که بعد از تمرین به سر کام ضربه میزند تا صحنه نهایی که مالکان تیمها در لباسهای واقعی خوک ظاهر میشوند. بخش زیادی از تجربه کام با توهم، پارانویا و آسیبهای جسمی تغییر میکند و این فیلم به شکل نمادین از تاثیرات روانی و فیزیکی ورزش بر بازیکنان میگوید.
سوال اصلی: چه فداکاریای میکنی؟
در این فیلم افراد میمیرند و به نظر میرسد هیچ کس اهمیتی نمیدهد؛ استعارهای از نحوه مصرف و کنار گذاشتن بازیکنان توسط صنعت حرفهای فوتبال. ضربهای که کام دریافت میکند، مخاطب را به یاد خطرات ضربه مغزی میاندازد. او توسط حرفهای پدرش هدایت میشود: «این کار مردونه است، فداکاری کن.» ایزایا از او میپرسد: «چه چیزی را حاضری فدا کنی؟» سوالی که تمام فیلم با آن درگیر هستیم.
توافق فاوستی و پیامدها
صحنههایی از شکستگیهای وحشتناک و استفاده از تجهیزات پزشکی دیجیتال، مخاطب را با واقعیتهای سخت ورزش مواجه میکند. ایزایا ظاهراً با یک توافق فاوستی ادامه داده و «Him» به تدریج این موضوع را آشکار میکند. حالا کام باید تصمیم بگیرد آیا همان مسیر را طی کند یا نه؛ مسیر دوم به معنی بازگشت به خانه درون کیسهای برای جنازه است.
قهرمانانی که به هیولا تبدیل میشوند
کام گاهی از میانبرها و تقلبها شکایت میکند، اما در ورزشی که همه به دنبال راه تقلب هستند، او طبق قوانین بازی میکند و به نوعی آخرین «پسر خوب» باقی میماند. در کنار هیجان و خشونت، «Him» مخاطب را وادار به تأمل درباره هزینهها، فشارها و خطرات فوتبال حرفهای میکند و نشان میدهد چگونه قهرمانان میتوانند به هیولا تبدیل شوند. اما همانطور که میگویند: «بازیکن را سرزنش نکن، بازی را سرزنش کن.»
منبع: variety