در «حصار» کلر دنیس، حصاری نه چندان بلند و ساده، نمادی از فاصله و تضاد بین جهان غرب و جوامع محلی آفریقای غربی است. فیلم با بازی مت دیلون و ایساک د بانکوله، روایت تقابل انسانی، اخلاقی و اجتماعی میان دو جهان ناهمگون را به تصویر می‌کشد.

چارسو پرس: کلر دنیس پس از فیلم «متریال سفید» (۲۰۰۹) بار دیگر به آفریقای غربی بازگشته است، جایی که خاطرات کودکی خود را به عنوان فرزند یک کارمند فرانسوی تجربه کرده بود. «حصار» داستانی نمادین و مستقیم را روایت می‌کند که به بررسی نابرابری‌ها، حقارت استعمارگری و برخورد فرهنگ‌ها می‌پردازد.


حصار عنوان فیلم، هرچند یک حصار ساده و معمولی است، به مهم‌ترین نماد فیلم تبدیل شده است؛ خطی باریک میان «دارا» و «ندار» و میان دو مردی که در دو سوی آن ایستاده‌اند و نمایانگر جوامع متضاد هستند. درون حصار، مردان سفیدپوست غربی هستند که به عنوان متجاوزان وارد خاک محلی شده‌اند، همانند آنچه در عنوان اولیه فیلم با عبارت «یک سایت ساختمانی در آفریقای غربی» اعلام می‌شود.

فیلم بر اساس نمایشنامه «نبردهای سیاه با سگ‌ها» اثر برنارد-ماری کولتس (۱۹۷۹) ساخته شده و با فیلمنامه‌ای از کلر دنیس، اندرو لیتواک و سوزان لیندون اقتباس شده است. حتی با وجود حضور یک گوشی هوشمند، زمان وقوع داستان می‌تواند هر نقطه‌ای در پنجاه سال اخیر باشد. همه اعمال نادرست در اثر حس عمیق خودحق‌پنداری غربی‌هاست.

مت دیلون در نقش هورن، سرپرست آمریکایی پروژه، و ایساک د بانکوله در نقش آل‌بوری، برادر کارگری که کشته شده، تقابلی روانشناسانه و پرتنش را شکل می‌دهند. هورن با تکیه بر قدرت و تجربه، و آل‌بوری با صبر و وقار خود، هیچ‌کدام کوتاه نمی‌آیند و این تقابل، استعاره‌ای از نابرابری و بی‌عدالتی باقی‌مانده از استعمار است.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم «Steal Away»: فانتزی معماگونه با مضامین ناتمام


فیلم علی‌رغم ریشه‌های نمایشی و مکالمه‌محور خود، موفق می‌شود تنش روانی و انسانی میان شخصیت‌ها را به مخاطب منتقل کند. بازی‌های مکمل میا مک‌کننا-بروس و تام بلیت نیز، با ارائه هیجان و انرژی تازه، این فضای خشک و رسمی را زنده می‌کنند. مک‌کننا-بروس در نقش لئونی، عروس جوان و کم‌تجربه هورن، به خوبی ترکیبی از ناآرامی، اضطراب و کشش عاطفی را ایجاد می‌کند.

موسیقی آرام و طولانی تیم همکاران دیرین دنیس، گروه «تایندراستیکس»، با ورود به لحظات حساس، ریتمی لطیف و هیجانی به فیلم می‌بخشد. استفاده از موسیقی «Can’t Get You Out of My Head» اثر کایلی مینوگ به شیوه‌ای غیرمستقیم و هوشمندانه، تضاد میان فضای انسانی و تنش‌های استعمارگرانه را تقویت می‌کند.

«حصار» فیلمی بزرگ و شکوهمند از کلر دنیس نیست، اما با روایت نمادین و تمرکز بر تضادهای انسانی و اجتماعی، تجربه‌ای پرتنش و تأمل‌برانگیز ارائه می‌دهد. فیلم با نشان دادن پیچیدگی روابط قدرت، استعمارگری و تفاوت‌های فرهنگی، مخاطب را به تفکر وامی‌دارد و به نمونه‌ای موفق از سینمای معاصر اروپا با نگاه انسانی و روانشناسانه تبدیل می‌شود.

منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند