چارسو پرس: کمیکبوکها در ابتدا بهعنوان سرگرمی برای کودکان ساخته شده بودند. بعضیها دوست ندارند این واقعیت را بپذیرند، اما حقیقت همین است. بیایید با هم روبهرو شویم: یک حشره رادیواکتیو که یک پسر نوجوان را گاز میگیرد و به او قدرتهای ماورایی میدهد، یک میلیاردر که یک یتیم کوچک را به فرزندی میپذیرد و به او یاد میدهد که با جرم و جنایت مبارزه کند، یا گروهی از افراد که با هم متحد میشوند تا با یک ستاره دریایی غولپیکر بجنگند… همه اینها چیزهایی هستند که تنها برای یک کودک میتواند قابل قبول و باورپذیر به نظر برسد. یا حداقل چنین به نظر میرسد.
مانند هر شکل خوب داستانگویی، وقتی مخاطبان کمیکبوکها بزرگ شدند، این مدیوم را هم با خود به دوران بلوغ بردند و داستانهای جدیدی خلق کردند که به موضوعات بزرگسالانه میپردازد.
و همانطور که فیلمهای کمیکبوکی در سالهای اخیر با رشد چشمگیر و سلطهآمیز خود مواجه شدهاند، تعداد اقتباسهایی هم که بر اساس کمیکهای مخصوص بزرگسالان ساخته شدهاند افزایش یافته است. فیلمهایی مانند Watchmen، Deadpool و Ghost World ممکن است بر پایه کمیکبوکها ساخته شده باشند، اما بهطور قطع برای کودکان مناسب نیستند. این آثار شامل خشونت شدید، محتوای جنسی و مضامین دراماتیک عمیقی هستند که بهوضوح برای مخاطب بزرگسال طراحی شدهاند. اما در بهترین حالت، آنها نشان میدهند که این مدیوم تا چه حد رشد کرده است و چگونه این داستانها همچنان به شکستن مرزهای تازه ادامه میدهند.
۱۰. V for Vendetta» (۲۰۰۵)»
در یک بریتانیای پادآرمانشهری، حزب نورسفایر با مشت آهنین حکومت میکند. حقوق مردم از آنها گرفته شده، رسانهها بهشدت تحت کنترل قرار دارند و همه کسانی که جرات کنند با ایدئولوژی حزب مخالفت کنند یا کشته میشوند یا بدتر. اما تنها یک نفر است که همچنان مقاومت میکند – مردی با کت سیاه و ماسک گای فاکس که خودش را «وی» (با بازی هوگو ویوینگ) مینامد. و با شاگرد جدیدش، ایوی هموند (با بازی ناتالی پورتمن)، میخواهد دومینوها را به حرکت درآورد تا نورسفایر را سرنگون کند.
وی کمتر شبیه یک ابرقهرمان معمولی است و بیشتر شبیه این است که «شبح اپرا» تصمیم گرفته باشد در دنیای رمان «۱۹۸۴» نقش بتمن را بازی کند. طنز ماجرا اینجاست که ابرقهرمانان از همان آغاز پیدایششان با افتخار علیه فاشیسم ایستادهاند و وی قطعاً آرمان آزادی آنها را پاس میدارد، حتی اگر رویکردش متفاوت از بقیه باشد. با این حال، سیاستهای فیلم «V for Vendetta» فراتر از یک مشتزدن به صورت شرور داستان است و خشونت و تاریکی لازم برای اثبات این رویکرد را نیز دارد.
۹. Watchmen» (۲۰۰۹)»
بر اساس کتابی که عملاً الگوی اصلی برای محتوای ابرقهرمانی بزرگسالانه را بنا نهاد، «Watchmen» یک تریلر توطئهآمیز و تاریک است که در واقعیتی جایگزین روایت میشود؛ جایی که نقابداران توانستهاند تاریخ واقعی جهان را تغییر دهند. پس از آنکه یکی از این قهرمانان با نام «کمدین» (با بازی جفری دین مورگان) به قتل میرسد، نگهبان نقابدار «رورشاک» (با بازی جکی ارل هیلی) وارد ماجرا میشود و او را در مسیر تماس با قهرمانان بازنشستهای مانند «نایت آول دوم» (پاتریک ویلسون)، «سیلک اسپکتر» (مالین آکرمن)، «اوزیماندیاس» (متیو گود) و تنها ابرانسان واقعی، «دکتر منهتن» (بیلی کروداپ) قرار میدهد.
این فیلم بهطور همزمان یک معمای قتل پیچیده را روایت میکند که به یک توطئه بسیار بزرگتر تبدیل میشود. «Watchmen» دنیایی از مبارزان جرم را نشان میدهد که اساساً انسانهایی شکسته و آسیبدیده هستند که تلاش میکنند معنایی برای جهانی که در حال فروپاشی است پیدا کنند. برخی بیش از حد به اصول اخلاقی خود میچسبند، برخی کاملاً آنها را رها میکنند و همگی با عادات مخرب خود دست و پنجه نرم میکنند. هیچ پیروزی اخلاقی روشن و روشنی در کار نیست و نتیجه پایانی داستان نیز بهطور مبهم رها میشود. این داستان مطمئناً چیزی نیست که یک کودک بتواند سر کوچه بخواند و سرگرم شود.
بیشتر بخوانید: همه فیلمهای دارن آرونوفسکی، از بدترین تا بهترین
۸. Logan» (۲۰۱۷)»
اولین – و نه آخرین – فیلم R-rated ولورین، «Logan» شبیه هیچکدام از ماجراجوییهای دیگر ایکسمن نیست. این ولورین (با بازی هیو جکمن) پیر، فرسوده و تنها در تلاش است تا یک روز دیگر زنده بماند، در حالیکه قدرت درمانیاش رو به زوال است و بدنش او را از پا میاندازد. دوران طلایی ایکسمن مدتهاست که به پایان رسیده، چارلز اگزاویر (پاتریک استوارت) با زوال عقل دست و پنجه نرم میکند و رویای همزیستی مسالمتآمیز میان انسانها و جهشیافتهها چیزی جز یک خاطره دور نیست.
«Logan» تمرکز خود را بر قهرمانان بزرگتر از زندگی و تهدیدهای آخرالزمانی نمیگذارد، بلکه داستان بازماندگانی فرسوده است که تلاش میکنند آخرین امید را زنده نگه دارند، در حالیکه مرگ بهطور اجتنابناپذیر در کمین آنهاست. این فیلم شاید یکی از تحسینشدهترین پایانها برای یک شخصیت در تاریخ کمیکبوکها باشد، اما تماشای مرگ خونین محبوبترین عضو ایکسمن برای هیچ طرفدار ابرقهرمانی آسان نیست. و مطمئناً برای هیچ کودکی که انتظار دارد ولورین را در اوج تواناییهایش ببیند، مناسب نخواهد بود.
۷. Kick-Ass» (۲۰۱۰)»
ابر قهرمانها در اصل یک فانتزی قدرت هستند؛ نه فقط برای تصور اینکه فردی قدرتهای فوقالعاده دارد، بلکه اینکه میتواند به شکل نامحدود به مردم کمک کند. اما همانطور که دیو لیزوسکی نوجوان (با بازی آرون جانسون) خیلی زود کشف میکند، دلیل خوبی وجود دارد که چرا این ایدهها در دنیای واقعی جواب نمیدهند. او با نام مستعار «Kick-Ass» وارد میدان میشود، ابتدا بهشدت کتک میخورد، اما بهطور معجزهآسا موفق میشود دنبالکننده پیدا کند. با همکاری با قهرمانان جدیدی به نام «بیگ ددی» (نیکلاس کیج) و دختر ده سالهاش «هیتگرل» (کلویی گریس مورتز)، شاید او همان چیزی باشد که شهرش نیاز دارد.
بر اساس کمیک بسیار خشن و گرافیکی از خالق «کینگزمن»، مارک میلر، «Kick-Ass» نشان میدهد که اگر یک نوجوان عاشق کمیک تصمیم بگیرد واقعاً یکی از آنها شود چه اتفاقی میافتد. چیزی که آن را از فیلمهایی مانند «Super» متمایز میکند این است که با ادامه داستان، دنیای اطراف دیو کمکم شبیه یک کمیکبوک میشود. هرچه جلوتر میرویم، هم قهرمانان نقابدار و هم خلافکاران بهسمت اغراقآمیزتر شدن میروند، در حالیکه همچنان خشونت شخصی، خونین و واقعگرایانه در مرکز داستان باقی میماند.
بیشتر بخوانید: ۱۰ فیلم برتر قرن ۲۱ که جنگ، استعمار و رویدادهای سرنوشتساز را به سینما آوردند
۶. Deadpool» (۲۰۱۶)»
لباس او ممکن است شباهتی به مرد عنکبوتی داشته باشد، اما «ددپول» به هیچوجه برای کودکان مناسب نیست. حتی پیش از تغییراتش، «وید ویلسون» (با بازی رایان رینولدز) به هیچوجه یک شهروند درستکار نبود؛ او بهعنوان یک مزدور کار میکرد و شخصیتی عجیب، بیپروا و پر از شوخیهای رکیک داشت. شخصیتی که حتی پس از تشخیص چندین نوع سرطان لاعلاج، ترک کردن زنی که دوستش داشت و فریب خوردن برای انجام یک عمل وحشتناک که بدنش را برای همیشه دچار زخم و تغییر شکل میکند، همچنان باقی میماند.
در هویت جدیدش، «ددپول» یک قهرمان نقابدار است که دیوار چهارم را میشکند، بهطور کامل از پیوستن به ایکسمن امتناع میکند و وارد رفتارهایی میشود که کاملاً غیر PG هستند. از رفتن به کلابهای استریپ گرفته تا فحش دادن بیوقفه و کشتن بیرحمانه خلافکارها مثل اینکه چیزی نیست. با وجود این نگاه بزرگسالانه، این حقیقت که او در نهایت توانست نمایش مخصوص خودش را در دیزنیلند داشته باشد نشان میدهد که «مزدور بذلهگو» تا چه اندازه محبوب شده است. او ممکن است مناسب کودکان نباشد، اما «ددپول» یک دوز ضروری از بیپروایی و طنز گستاخانه را به ژانر ابرقهرمانی آورده است.

۵. The Suicide Squad» (۲۰۲۱)»
اولین فیلمی که جیمز گان با دیسی ساخت، «The Suicide Squad» حتی بیشتر از نسخه قبلی خود وارد قلمرو کاملاً R-rated میشود. در دنیای دیسی، دولت با خلافکاران دسته دوم و نقابدارانی که در زندان هستند چه میکند؟ آنها را در «تسک فورس ایکس» (Task Force X) یا همان «جوخه انتحار» قرار میدهد؛ تیمی مخفی که آنها را مثل گوشت دم توپ به مأموریتهای سیاه میفرستد و در ازای آن اگر زنده بمانند، محکومیتشان کاهش پیدا میکند. با توجه به ماهیت مأموریتها، زنده ماندن کوچکترین مشکلشان خواهد بود.
ممکن است فیلم یک کوسه سخنگو، یک موش دوستداشتنی و یک ستاره دریایی غولپیکر را نشان دهد، اما «The Suicide Squad» اصلاً مناسب بچهها نیست. نیمی از بازیگران تبلیغاتی فیلم در ده دقیقه اول کشته میشوند، همان ستاره دریایی عظیم وقتی کشته میشود که به چشمش خنجر زده میشود و در همان حال موشها اندام داخلیاش را میخورند، و کوسه سخنگو آدمها را زندهزنده تکهپاره میکند. این تیم از قهرمانان اخلاقمدار تشکیل نشده، بلکه از قاتلان، ابرشرورهای ضعیف و افرادی با قطبنمای اخلاقی متزلزل ساخته شده که برای انجام مأموریت حاضرند هر کاری بکنند.
۴. Ghost World» (۲۰۰۱)»
با وجود عنوانش، «Ghost World» داستانی درباره جهان ارواح ماورایی نیست. بلکه این فیلم، داستان بلوغ دختران دبیرستانی پرطعنهای است به نام «انید» (تورا بیرچ) و «ربکا» (اسکارلت جوهانسون) که هیچ برنامه واقعی برای زندگی ندارند، جز اینکه با هم زندگی کنند و شغلی پیدا کنند. در جریان تحقیق برای یک پروژه هنری، انید با مرد میانسالی تنها به نام «سیمور» (استیو بوشمی) آشنا میشود و تصمیم میگیرد به او کمک کند.
بر اساس کمیک زیرزمینی به همین نام، «Ghost World» یک درام برشی از زندگی است که پر از گفتگوهای صریح و طنزآمیز درباره زندگی است. شخصیتهای اصلی دو نوجوان بیتفاوت هستند که اهمیتی به هیچچیز و هیچکس نمیدهند، اما شاید به همان اندازه کودکانه و نابالغ باشند که دیگران و حتی بچههایی که آنها بیوقفه مسخرهشان میکنند. «Ghost World» نشان میدهد که کمیکبوکها فقط مختص ابرقهرمانان کودکپسند نیستند و فیلم هم کاملاً این دیدگاه را در آغوش میگیرد.
۳. A History of Violence» (۲۰۰۵)»
الهامگرفته از رمان گرافیکی «ورتگو»، «A History of Violence» فیلمی کوچکتر از استاد وحشت جسمانی، دیوید کراننبرگ است، اما این باعث نمیشود شدت آن کمتر شود. «تام استال» (ویگو مورتنسن) مردی خانوادهدوست با گذشتهای تاریک و پنهان است. وقتی او بهطور اتفاقی پس از جلوگیری از یک سرقت مسلحانه به قهرمان محلی تبدیل میشود، همکاران قدیمیاش از دوران حضورش در مافیا به سراغش میآیند. در حالیکه تام تلاش میکند خانوادهاش را حفظ کند، همان خانواده شروع به بازنگری درباره اینکه او واقعاً چه کسی است میکنند.
«A History of Violence» تأملی درباره تأثیرات روانشناختی خشونت است؛ با مردی که ذاتاً خشن است و تلاش کرده همهچیز را پشت سر بگذارد، اما سرنوشت مدام او را به همان سبک زندگی برمیگرداند. وقتی فیلم با صحنه قتل یک خانواده کامل توسط یک جفت اوباش آغاز میشود، خیلی راحت میتوان حدس زد که این قرار نیست تجربهای خانوادگی و مناسب همه اعضا باشد. این فیلم بهطرز هولناکی تأثیرگذار است، اما کاملاً هم از امید تهی نیست.
بیشتر بخوانید: شخصیتهای «شکسته» پل توماس اندرسون؛ رتبهبندی تمام فیلمهای کارگردان، از آغاز تا «یک نبرد پس از دیگری»
۲. The Crow» (۱۹۹۴)»
زیباییشناسی بصری این فیلم شاید تا حد زیادی از «بتمن» تیم برتون الهام گرفته باشد، اما «The Crow» یک ابزار عدالت کودکپسند نیست. «اریک دراون» (براندون لی) موسیقیدان اهل دیترویت است که همراه با همسرش در «شب شیطان» به دست یک باند محلی کشته میشود. روح او یک سال بعد توسط کلاغی اسرارآمیز زنده میشود و بهزودی درمییابد که شرایط مرگ و بازگشتش چه بوده است. او با آرایش سفید صورت و رفتاری هولناک، سفری مرگبار برای انتقام از قاتلانش آغاز میکند تا روحش آرامش یابد.
با لحنی نیهیلیستی، طراحی بصری خشن و مضامینی غمانگیز و سنگین، «The Crow» اصلاً فیلم ابرقهرمانی سبک و سرگرمکننده نیست. شخصیت اصلی میمیرد، باندهای خیابانی تقریباً از هر کاری که میخواهند جان سالم بهدر میبرند و حتی پایانبندی فیلم نیز از غم خالی نیست. علاوه بر این، شرایط تراژیک واقعی پشت پرده تولید فیلم، فضای غمگین و سنگین کمیک اصلی را حتی پررنگتر میکند.
۱. Oldboy» (۲۰۰۳)»
بر اساس مانگای «گارون تسوچیا»، «Oldboy» یک فیلم نئو-نوآر با موضوعی است که قطعاً فقط برای بزرگسالان مناسب است. «او ده-سو» (چوی مین-سیک) مردی کرهای است که بدون هیچ دلیل مشخصی ربوده شده و به مدت ۱۵ سال در یک آپارتمان زندانی میشود. یک روز، او دوباره آزاد میشود و سالها حبس، سلامت روان او را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. در حالیکه تلاش میکند بفهمد چه اتفاقی افتاده، متوجه نمیشود که درگیر بازیای بسیار خطرناکتر از چیزی است که تصور میکرد.
«Oldboy» نهتنها شامل خشونت خام و محتوای جنسی است، بلکه با پیچشهای پایانی خود وارد تابویی میشود که حتی برای بسیاری از بزرگسالان هم هضمکردنی نیست. این فیلم تاریک، سنگین و کاملاً بیپرواست در اینکه مخاطبانش را تا کجا میخواهد تحت فشار قرار دهد. «Oldboy» یک کلاسیک فرقهای محبوب است، اما وقتی میخواهید یک ماراتن فیلمهای کمیکبوکی ترتیب دهید، بهتر است این یکی را از دسترس کودکان دور نگه دارید.
به گزارش چارسو پرس: دنیای کمیکبوکها مسیری طولانی از قصههای ساده برای سرگرمکردن کودکان تا روایتهای عمیق، تلخ و پرچالش طی کرده است. فیلمهایی مثل «Ghost World»، «The Suicide Squad» یا «The Crow» نشان میدهند این ژانر فقط به قهرمانان رنگارنگ و نبردهای خیر و شر محدود نمیشود. این آثار برای مخاطبان بزرگسال ساخته شدهاند تا به لایههای تاریکتر و واقعیتر زندگی بپردازند. پس اگر به دنبال تجربهای متفاوت و جدی از کمیکبوکها هستید، این ۱۰ فیلم بهترین نمونههای آن هستند؛ اما بهتر است تماشای آنها را برای کودکان کنار بگذارید.
منبع: collider
نویسنده: نسرین پورمند