چارسو پرس: هالووین همیشه با صداهایی همراه است که در ذهن و روح مخاطب نفوذ میکنند. موسیقی ترسناک در فیلمها نهتنها باعث ایجاد وحشت میشود، بلکه بخشی از هویت آثار کلاسیک این ژانر است. از فریادهای زهی در «روانی» گرفته تا نُتهای تند پیانو در «هالووین»، این آثار شنیداری خود به کابوسی مستقل تبدیل شدهاند.
در ادامه با ده موسیقی ترسناک برتر تاریخ سینما آشنا میشوید آثاری که هر بار شنیدنشان مو را بر تن راست میکند.
۱۰. Hellraiser (1987)
کارگردان و نویسنده «کلایو بارکر» با فیلم Hellraiser دنیای سادومازوخیستی و شیطانی سنوبایتها را به تصویر کشید.
موسیقی «کریستوفر یانگ» ترکیبی از ارکستر کامل با حالوهوایی رمانتیک و گوتیک است. تم اصلی فیلم با زهیهای پرحجم و مرموز، حس وسوسه و هراس را در کنار هم منتقل میکند — درست مثل جعبه معمایی فیلم که هم جذاب است و هم مرگبار.
۹. Candyman (1992)
فیلمی دیگر از ذهن کلایو بارکر؛ اما اینبار با موسیقی مینیمالیستی «فیلیپ گلس». او با استفاده از ارگ کلیسا و آواهای گروه کر، فضایی روحانی و درعینحال اندوهگین خلق کرد. تم «جعبه موسیقی» فیلم، افسانهی کندیمن را به یک لالایی غمانگیز کودکانه تبدیل میکند — بیرحم و در عین حال شاعرانه.
۸. Rosemary’s Baby (1968)
«کریستف کومدا» با پسزمینهی موسیقی جَز خود، برای فیلم پولانسکی اثری خلق کرد که در ابتدا لطیف و کودکانه بهنظر میرسد، اما به تدریج به کابوسی از جنون و ترس بدل میشود. لالایی زمزمهشده توسط «میا فارو» یکی از ترسناکترین ملودیهای سادهی تاریخ است — مثل خندهای آرام پیش از فاجعه.
۷. Alien (1979)
موسیقی «جری گلداسمیت» برای بیگانه همچون خود فیلم، ترکیبی از شگفتی و هراس کیهانی است. تم آغازین با نُتهای سرد و کشدار، حس تنهایی در فضای بیانتها را القا میکند و به آرامی به اضطراب مطلق بدل میشود. حتی ریدلی اسکات بعدها گفت این موسیقی را از بهترین آثار دوران کاریاش میداند.
۶. The Shining (1980)
برای درخشش، «وندی کارلوس» و «ریچل الکیند» موسیقیای سینتیسایزری بر پایهی اثری از «برلیوز» ساختند. صدای بم و ممتد آن هنگام رانندگی جک تورنس به هتل اورلوک، احساس جهنمی پنهان را منتقل میکند. کوبریک همچنین از قطعات موسیقی آوانگارد دیگر برای خلق حس ناآرامی استفاده کرد — گویی خود هتل زنده است و نفس میکشد.
>>>> بهترین فیلمهای ترسناک دهه نود-۱۹۹۰-تا-۱۹۹۹<<<<
۵. The Thing (1982)
ترکیب منحصربهفردی از ذهن دو نابغه: «انیو موریکونه» و «جان کارپنتر». موریکونه برخلاف آثار ارکسترال معمولش، اینبار به موسیقی الکترونیک مینیمال روی آورد. ضرباهنگ آرام و تپندهی «دو-دوم» فیلم، چنان حس خطر و تنهایی را القا میکند که هنوز پس از دههها، یکی از بهیادماندنیترین صداهای وحشت است.
۴. Tenebrae (1982)
گروه ایتالیایی Goblin با کارگردان داریو آرجنتو همکاریهای افسانهای داشته، اما موسیقی Tenebrae شاهکاری از تلفیق راک، الکترونیک و ترس شهری است. تم تکرارشوندهی سینتیسایزرها در این فیلم آنقدر تأثیرگذار بود که بعدها گروه فرانسوی Justice در آهنگ «Phantom» از آن سمپل گرفت.
۳. A Nightmare on Elm Street (1984)
«چارلز برنستاین» با بودجهای اندک و زمانی محدود، یکی از خلاقانهترین موسیقیهای ترسناک را ساخت. نُتهای الکترونیکی ناهنجار و تم خوابگونهی فیلم مرز میان رویا و کابوس را از بین میبرد. ملودی اصلی که در همه قسمتها تکرار میشود، نمادی از حضور همیشگی فردی کروگر است.
۲. Halloween (1978)
جان کارپنتر خودش موسیقی فیلمش را ساخت، و نتیجه یکی از معروفترین تمهای تاریخ سینما شد. ملودی تند پیانو که به شکلی وسواسگونه تکرار میشود، نماد ترس بیپایان و تعقیب بیامان مایکل مایرز است. کارپنتر در ریبوت ۲۰۱۸ نیز بازگشت تا نسخهای مدرن از همین موسیقی جاودانه خلق کند.
۱. Psycho (1960)
و اما رتبه نخست، بدون هیچ تردیدی، متعلق به برنارد هرمن و شاهکار او در روانی است. وی با استفاده از تنها سازهای زهی، موسیقیای ساخت که صحنه دوش را به یکی از شناختهشدهترین لحظات تاریخ سینما بدل کرد. جیغ ویولنها در صحنه قتل، خودِ وحشت ناب است، صدایی که تا ابد با کلمهی «ترس» هممعنا خواهد ماند.
این موسیقیها فقط همراه تصویر نیستند؛ آنها خودِ ترساند. گاهی صدای یک ویولن، صدای نفس مرگ است. از هرمان تا کارپنتر، این آهنگسازان ثابت کردند که گاهی شنیدن، از دیدن ترسناکتر است.
منبع: screenrant
نویسنده: نسرین پورمند


