از دهه چهل میلادی تا امروز، فیلم‌های نئو نوآر با نگاهی تیره و واقع‌گرایانه، مفهوم قهرمان، اخلاق و جنایت را دوباره تعریف کرده‌اند. در این مقاله با ده اثر برتر این ژانر آشنا می‌شویم.

چارسو پرس: فیلم‌های برتر نئو نوآر شامل مجموعه‌ای از آثار درخشان هستند که قالب کلاسیک فیلم نوآر را در دوران معاصر دگرگون کرده‌اند. در دهه ۱۹۴۰، فیلم نوآر به‌عنوان سبکی تازه در سینمای آمریکا شکل گرفت و داستان‌هایی تلخ، پر از جنایت و پیچیدگی‌های اخلاقی را با الهام از بیان بصری اکسپرسیونیسم آلمانی روایت می‌کرد. جنبش نئو نوآر با الهام از همان ایده‌ها پدید آمد اما آن را برای مخاطب امروزی بازآفرینی کرد.


در این سبک جدید، داستان‌ها خشن‌تر و پرشورتر شدند، میزان خشونت و sensuality افزایش یافت و شیوه فیلمبرداری مدرن‌تر شد. بسیاری از زوایای عجیب و تصاویر سایه‌دار فیلم نوآر کلاسیک کنار گذاشته شد، اما روح اصلی آن یعنی داستان‌های جنایی تلخ و نگاهی بدبینانه به زندگی همچنان حفظ گردید. بهترین آثار نئو نوآر نه‌تنها میراث فیلم نوآر را زنده نگه داشتند، بلکه از آن فراتر رفتند.


بوسه برهنه (۱۹۶۴)

کارگردان سام فولر در سال ۱۹۶۴ فیلم درخشان بوسه برهنه را ساخت که اجرای برجسته‌ای از کانستنس تاورز دارد. او نقش زنی به نام کلی را بازی می‌کند که در آغاز فیلم، در صحنه‌ای خشن، به قاچاقچی خود حمله می‌کند و سپس پنهان می‌شود. بعدها او یک کودک‌آزار را می‌کشد و باید برای کاپیتان پلیسی محلی (با بازی آنتونی آیسلی) توضیح دهد چرا این کار را کرده است.


این فیلم تصویری بی‌پرده از آزار جنسی ارائه می‌دهد و فولر در نمایش خشونت هیچ‌چیز را پنهان نمی‌کند. او میزان خشونت فیلم نوآر را به حد نهایی می‌رساند. بوسه برهنه همچنین تصویری متفاوت از یک قهرمان زن ارائه می‌دهد. کلی زن اغواگر معمول در فیلم‌های نوآر نیست، بلکه زنی است که می‌خواهد کار درست را انجام دهد، اما در نهایت در مسیرش بیش از اندازه پیش می‌رود.


افسر پلیس نیز مردی درستکار است، اما به دلیل گذشته کلی به‌عنوان یک روسپی به او اعتماد ندارد. این نیز نوعی وارونه‌سازی ساختار کلاسیک نوآر است؛ زیرا در آن زن باید خود را ثابت کند، هرچند مانند اغلب فیلم‌های نوآر، سرنوشت خوشی در انتظارش نیست. در مجموع، بوسه برهنه داستانی قدرتمند با محوریت زنی است که کنترل سرنوشت خود را به دست می‌گیرد.


نامزد منچوریایی (۱۹۶۲)

فیلم نامزد منچوریایی اثری در سبک نئو نوآر از سال ۱۹۶۲ است که فرانک سیناترا در نقش یک سرباز جنگ کره در آن بازی می‌کند. این سرباز پس از بازگشت از جنگ، کابوس‌های تکراری می‌بیند، اما زمانی که درمی‌یابد این کابوس‌ها درواقع خاطرات ناشی از شست‌وشوی مغزی دوران اسارت او هستند، متوجه می‌شود که در نقشه‌ای سیاسی اسیر شده است.


این فیلم از محدوده یک نئو نوآر معمول فراتر می‌رود، زیرا دیگر خبری از کارآگاه خصوصی نیست که بخواهد پرونده‌ای محلی را حل کند. در عوض، ما با یک تریلر سیاسی عظیم روبه‌رو هستیم که هدف آن توطئه‌ای برای ترور و دستکاری سیاسی است. در این میان، آنجلا لنسبری نقش زن اغواگر را بازی می‌کند؛ مادری بانفوذ که پسرش یک سناتور است.

با این حال، جنبه‌های روان‌شناختی و پارانوئیدی فیلم به‌خوبی با فضای نئو نوآر هماهنگ است. اضطراب و ترسی که ایجاد می‌کند، باعث شده این فیلم تأثیر بسیاری بر تریلرهای توطئه‌آمیز دهه‌های بعدی بگذارد؛ آثاری چون سه روز کرکس و هویت بورن از آن الهام گرفته‌اند.


۱۰ تریلر انتقامی برتر که از «جان ویک» هیجان‌انگیزترند | بهترین فیلم‌های انتقامی در سینما



راننده تاکسی (۱۹۷۶)

مارتین اسکورسیزی در سال ۱۹۷۶ فیلم راننده تاکسی را ساخت؛ اثری نئو نوآر که تا تاریک‌ترین لایه‌های این ژانر نفوذ می‌کند. داستان درباره یک راننده تاکسی است که تصمیم می‌گیرد در شهری پر از فساد و بی‌عدالتی، خودش قانون را اجرا کند و جامعه را «نجات دهد». این فیلم تصویری تیره، پرخشونت و سرشار از یأس از دنیای مدرن ارائه می‌دهد.


رابرت دنیرو در نقش تراویس بیکل درخشان ظاهر می‌شود؛ سرباز کهنه‌کار جنگ ویتنام که می‌خواهد یک دختر نوجوان روسپی را نجات دهد؛ دختری که خودش تمایلی به نجات ندارد. تراویس همزمان عاشق زنی می‌شود که در ستاد انتخاباتی یک سیاستمدار کار می‌کند، اما احساسات او را پس می‌زند. در پایان، بیننده دیگر نمی‌داند چه چیزی واقعی است و چه چیزی تنها در ذهن آشفته تراویس شکل گرفته.


در این فیلم هیچ قهرمان مطلقی وجود ندارد. مردانی که تراویس می‌کشد، همگی تبهکار هستند، اما خود او نیز به قاتلی روان‌پریش بدل می‌شود، حتی اگر خودش را ناجی بداند. راننده تاکسی با الهام از فرم و فضای فیلم نوآر کلاسیک، داستانی از انفجار خشونت در جهنم شهری را از نگاه مردی تنها و پریشان روایت می‌کند.


قاتلان (۱۹۶۴)

فیلم قاتلان در ابتدا قرار نبود در سینما اکران شود. دان سیگل آن را برای تلویزیون ساخت، اما به دلیل خشونت زیادش اجازه پخش نگرفت و در نهایت به‌صورت سینمایی اکران شد. این فیلم به اثری شاخص در نئو نوآر بدل شد و بازیگرانی چون لی ماروین، آنجی دیکینسون و رونالد ریگان در آن نقش‌آفرینی کردند.


لی ماروین و کلو گالاگر نقش دو آدم‌کش را دارند که راننده مسابقه‌ای را در مدرسه نابینایان می‌کشند. اما پس از مدتی درمی‌یابند این قتل با زنی اغواگر (با بازی دیکینسون) و رئیس یک باند خلافکار (با بازی ریگان) ارتباط دارد. ماجرا به دزدی خشونت‌آمیز و پرهیاهوی یک میلیون دلاری ختم می‌شود.


قاتلان نمونه‌ای خالص از نئو نوآر است؛ فیلمی تلخ، خشن و بی‌رحم که هیچ احساساتی در آن وجود ندارد. این اثر نشان می‌دهد خشونت و جرم تنها در خیابان‌ها نیست، بلکه در قلب تجارت و قدرت نیز ریشه دارد. پیام پایانی آن ساده و گزنده است: مرگ در نهایت به سراغ همه می‌آید.


مکالمه (۱۹۷۴)

پس از موفقیت بزرگ با پدرخوانده، فرانسیس فورد کاپولا در سال ۱۹۷۴ فیلم مرموز و نئو نوآر مکالمه را ساخت. جین هکمن در نقش متخصص شنود صدا به نام هری کال ظاهر می‌شود؛ مردی که در یکی از ضبط‌های خود نشانه‌هایی از یک قتل احتمالی می‌شنود.


مانند بهترین آثار نئو نوآر، مکالمه تا پایان، مرز میان واقعیت و خیال را مبهم نگه می‌دارد. هری (و به‌طور غیرمستقیم بیننده) صداهایی را می‌شنود و به بدترین نتیجه ممکن فکر می‌کند. این ابهام، فضای پرتنش و اضطراب‌آور فیلم را می‌سازد.


آنچه این فیلم را متمایز می‌کند، پایان‌بندی مبهم و غیرقطعی آن است. کاپولا برخلاف بسیاری از فیلم‌های کلاسیک، هیچ پاسخ روشنی ارائه نمی‌دهد و بیننده را در شک رها می‌کند که آیا کارگردان پشت ماجرا شرور است یا زوج جوان قربانی‌اند. با وجود خشونت کمتر، مکالمه از هوشمندانه‌ترین و دقیق‌ترین فیلم‌های نئو نوآر محسوب می‌شود.


۱۰ مرگ معروف و ماندگار در تاریخ فیلم‌های ترسناک | از هالووین تا موروثی



سامورایی (۱۹۶۷)

وقتی صحبت از فیلم‌های نئو نوآر می‌شود، هیچ فیلمی به اندازه سامورایی ساخته ژان‌پیر ملویل شخصی و مینیمالیستی نیست. آلن دلون در نقش جف کاستلو، یک قاتل حرفه‌ای در پاریس بازی می‌کند که بر اساس مجموعه‌ای از قوانین اخلاقی سختگیرانه زندگی می‌کند. اما وقتی کسی به او خیانت می‌کند، مجبور می‌شود برای نجات خود بفهمد چه کسی این کار را کرده است.


فیلم به‌خوبی حس پارانویا (سوء‌ظن) و خیانت را که در ژانر نئو نوآر رایج است، نشان می‌دهد و همزمان نوعی اگزیستانسیالیسم چشمگیر را به تصویر می‌کشد. جف تنها زندگی می‌کند و تقریباً هیچ دوستی ندارد. او زمانی که به کمک نیاز دارد، کسی را ندارد تا به او تکیه کند و تنها ویژگی تعریف‌کننده‌اش همان کد اخلاقی خشک و بی‌انعطاف اوست.


تماشای تفاوت سامورایی با فیلم نوآر کلاسیک شگفت‌انگیز است. هیچ گفت‌وگوی بامزه یا جدلی میان شخصیت‌ها وجود ندارد. جف در کل فیلم بیش از دوازده جمله نمی‌گوید و همین سکوت عمیق او را به کابوس اگزیستانسیالیستی‌اش می‌کشاند. کد اخلاقی جف معنا دارد، اما دنیایی که در آن زندگی می‌کند، بی‌معناست.


خواب بد خوش می‌خوابد (۱۹۶۰)

اگرچه آکیرا کوروساوا بیشتر به‌خاطر فیلم‌های سامورایی خود شناخته می‌شود، اما او در ژانر جنایی نیز استاد بود و یکی از شاهکارهایش، فیلم نئو نوآر خواب بد خوش می‌خوابد است. بازیگر همیشگی کوروساوا، توشیرو میفونه، در نقش مردی ظاهر می‌شود که می‌خواهد شرکت مسئول مرگ پدرش را افشا کند.


در میان تمام آثار جنایی کوروساوا، این فیلم بیشترین نزدیکی را به ساختار نئو نوآر دارد. او با انتقال فعالیت‌های مجرمانه به درون یک شرکت ژاپنی، وفاداری خود را به سنت‌های نوآر ـ یعنی فساد و مصالحه اخلاقی ـ در مقیاسی بزرگ‌تر نشان می‌دهد. در اینجا به‌جای کارآگاهان، مدیران شرکت‌ها هستند که درگیر فساد می‌شوند.


در حالی که فیلمی مانند بالا و پایین کوروساوا به مسائل اجتماعی می‌پرداخت، خواب بد خوش می‌خوابد به شکل مستقیم‌تر سیاست و فساد دولتی را هدف می‌گیرد. این فیلم لحظه‌ای است که کوروساوا مانند شخصیت‌های شبکه (Network) فریاد می‌زند: دیگر نمی‌خواهم تحمل کنم.



ارتباط فرانسوی (۱۹۷۱)

فیلم ارتباط فرانسوی ایده‌های نئو نوآر را به دنیای پلیس‌ها برد، نه کارآگاهان خصوصی فیلم نوآر کلاسیک. جین هکمن در نقش جیمی «پاپای» دویل، کارآگاه اداره پلیس نیویورک بازی می‌کند که در تعقیب یک قاچاقچی مواد مخدر فرانسوی است.


با این حال، مانند بسیاری از قهرمانان نوآر، این پلیس نیز انسانی معیوب و شکسته است. پاپای نژادپرست، خشن، وسواسی و مردی بی‌رحم است که تنها ویژگی مثبتش این است که فاسد نیست. این تناقضات او را کاملاً در فضای نئو نوآر قرار می‌دهد؛ چراکه به همان اندازه که مشکلات را حل می‌کند، مشکلات تازه‌ای هم به‌وجود می‌آورد.


فیلم همچنین پایانی مطابق با انتظار طرفداران نئو نوآر دارد. هیچ «پایان خوشی» وجود ندارد و پاپای کاری غیرقابل تصور انجام می‌دهد؛ بدون پیامد، بدون پاسخ و بدون آرامش. ارتباط فرانسوی داستانی سرد، بی‌رحم و ناامیدکننده درباره عدالت و شهری است که دیگر برای هیچ‌کس اهمیت ندارد.


درباره فیلم Too Late for Tears؛ دگرگونی تعاریف بدمن بودن در ژانر نوآر



محرمانه لس‌آنجلس (۱۹۹۷)

محرمانه لس‌آنجلس از آخرین فیلم‌های نئو نوآر بزرگ قرن بیستم است؛ فیلمی پیچیده و چندلایه درباره فساد در اداره پلیس شهری که حتی بهترین مأمورانش هم پاک نیستند. این فیلم اقتباسی از رمان جنایی ال‌مور لئونارد است و چند کارآگاه اداره پلیس لس‌آنجلس را دنبال می‌کند که هرکدام درگیر نوعی از فساد هستند.


راسل کرو (در نقش پلیسی خشن)، کوین اسپیسی (پلیسی شهرت‌طلب) و گای پیرس (پشت‌هم‌اندازی جاه‌طلب) هر سه در مرکز توجه فیلم قرار دارند و حتی مافوق‌هایشان نیز در توطئه‌ای عظیم در بالاترین سطوح قدرت دست دارند. فیلم در لس‌آنجلس دهه ۱۹۵۰ جریان دارد و یکی از جاه‌طلبانه‌ترین آثار نئو نوآر در تاریخ هالیوود محسوب می‌شود.


پیچیدگی اخلاقی فیلم نشان می‌دهد که حتی بهترین افراد نیز در نهایت فاسد می‌شوند و شهر لس‌آنجلس به اندازه هر شخصیت دیگر، خود یک کاراکتر مستقل است؛ موضوعی که همیشه در فیلم‌های نوآر اهمیت داشته است. این فیلم با ۹ نامزدی اسکار، همچنان یکی از برترین آثار این ژانر به‌شمار می‌آید.


محله چینی‌ها (۱۹۷۴)

بهترین فیلم نئو نوآر تاریخ در سال ۱۹۷۴ با فیلم محله چینی‌ها ساخته رومن پولانسکی عرضه شد. این فیلم که بسیاری آن را بهترین فیلمنامه تاریخ سینما می‌دانند، بر اساس داستان رابرت تاون نوشته شده است. داستان درباره کارآگاهی خصوصی است که از سوی زنی استخدام می‌شود تا همسر او را تعقیب کند، اما مانند هر فیلم نوآر اصیل، هیچ چیز آن‌طور که به نظر می‌رسد نیست.


جک نیکلسون در نقش جیک گیتس بی‌نقص است؛ کارآگاهی که می‌خواهد حقیقت را کشف کند، اما در نهایت درمی‌یابد که هیچ‌کس اهمیتی به حقیقت نمی‌دهد. او توطئه‌ای بزرگ و پیچیده را افشا می‌کند و در پایان با حقیقتی وحشتناک روبه‌رو می‌شود، اما پلیس تنها به او می‌گوید: «رهایش کن، اینجا محله چینی‌هاست.» همه‌چیز بی‌فایده و ناامیدکننده است.


محله چینی‌ها ترکیبی کامل از فیلم نوآر کلاسیک و نئو نوآر مدرن است. جیک گیتس همان شخصیتی است که انتظار داریم در یک فیلم نوآر سنتی ببینیم، اما فضای یأس‌آلود و فساد عمیق حاکم بر فیلم ویژگی بارز نئو نوآر است. هیچ نمونه‌ای بهتر از محله چینی‌ها برای تعریف این ژانر وجود ندارد.


منبع: screenrant
نویسنده: نسرین پورمند