چارسو پرس: دهه ۱۹۸۰ دوران طلایی فیلمهای علمی–تخیلی تاریک و آیندهنگر بود؛ آثاری چون «بلید رانر»، «فرار از نیویورک» و «نابودگر» که جهانی کابوسوار از آینده بشر را به تصویر میکشیدند. یکی از آن آثار، فیلم «The Running Man» (۱۹۸۷) بود؛ اقتباسی نهچندان موفق از رمان استیون کینگ که مفهوم «تلویزیون مرگ» را به نمایش گذاشت.
اکنون ادگار رایت، کارگردان آثاری چون «Baby Driver» و «Last Night in Soho»، تصمیم گرفته این داستان را با نگاهی معاصر بازآفرینی کند؛ دنیایی که در آن واقعیت تلویزیونی و خشونت اجتماعی درهم تنیده شدهاند و مرز میان نجات و نابودی به باریکترین حد خود رسیده است.
نگاهی به داستان
در این بازسازی، گلن پاول در نقش «بن ریچاردز» بازی میکند؛ مردی از طبقه پایین جامعه که برای نجات خانوادهاش از فقر و بیماری، ناچار میشود در یک مسابقه مرگبار تلویزیونی شرکت کند. در این برنامه، شرکتکنندگان باید از چنگ «شکارچیان» فرار کنند تا ۳۰ روز زنده بمانند — و در صورت موفقیت، جایزهای میلیاردی نصیبشان میشود.
اما هرچه مسابقه پیش میرود، مرز میان قهرمان و قاتل، شورش و نمایش، بیش از پیش محو میشود.
نقد فیلم «شب در کاراکاس»؛ تریلری پرتنش از فروپاشی ونزوئلا
بازی گلن پاول؛ قهرمانی میان واقعیت و نمایش
پاول در این فیلم، چهرهای دوگانه از قهرمان ارائه میدهد؛ مردی که در عین خشونت، هنوز تهماندهای از انسانیت در چشمانش باقی مانده است. نگاههای تیز، بدن ورزیده و واکنشهای سریعش یادآور قهرمانان اکشن دهه ۸۰ است، اما رایت از او چهرهای امروزیتر میسازد — انسانی خسته، اما نه تسلیمشده.
در واقع، پاول موفق میشود در نقشی که میتوانست صرفاً نمادین باشد، عمق روانی ایجاد کند.
کارگردانی ادگار رایت؛ جلوهای پرهیاهو از آینده
ادگار رایت همیشه در خلق دنیاهای بصری پرتحرک و پرجزئیات مهارت دارد، اما در The Running Man گاهی این ویژگی به نقطه ضعف تبدیل میشود. همانطور که در فیلم قبلیاش «Last Night in Soho»، از جذابیت اولیه تا اغراق و شلوغی بیشازحد پیش رفت، در اینجا نیز وسوسهی «نمایشدادن بیش از حد» در برخی سکانسها دیده میشود.
با این حال، ریتم فیلم دقیق، تدوین حسابشده و میزانسنها هوشمندانهاند. رایت توانسته جهانی بسازد که هم آشناست و هم به طرز ناراحتکنندهای واقعی؛ جایی که تلویزیون نه وسیلهای برای سرگرمی، بلکه ابزاری برای کنترل جمعی است.
جامعهای که خشونت را میبلعد
فیلم درونمایهای سیاسی دارد: مردمی که با تماشای مرگ دیگران، سرخوش و مطیع نگه داشته میشوند. «مرگ بهعنوان محتوا» مفهومی است که رایت با طنزی تلخ و صحنههایی پر از کنایه به عصر رسانههای اجتماعی امروز نمایش میدهد.
کولمن دومینگو در نقش مجری کاریزماتیک و بیاخلاق برنامه، حضوری درخشان دارد؛ او با لبخندی مصنوعی، مرز میان شر و جذابیت را میزداید. در مقابل، جاش برولین بهعنوان رئیس شبکه تلویزیونی، تجسم کامل قدرت فاسد و سرمایهداری بیرحم است.
ضعفها و کاستیها
هرچند فیلم از لحاظ بصری چشمگیر است و نسبت به نسخه ۱۹۸۷ عمق بیشتری دارد، اما در میانهی راه دچار تکرار میشود. ریچاردز بارها به افراد جدیدی برمیخورد که به او کمک میکنند، بیآنکه تغییری اساسی در مسیر داستان ایجاد شود. سکانسهای فرعی با حضور مایکل سرا و امیلیا جونز، هرچند سرگرمکنندهاند، اما ضرباهنگ فیلم را کند میکنند.
جمعبندی
«The Running Man» در نسخهی ادگار رایت، تلفیقی از اکشن، طنز سیاه و نقد اجتماعی است؛ فیلمی که از دل گذشته میآید اما به آینده مینگرد. با وجود اغراقهای فرمی و لحظات شلوغ، فیلم پیامی واضح دارد: در جهانی که خشونت، نمایش و رسانه یکی شدهاند، تنها چیزی که از انسان باقی میماند، شاید میل به بقا باشد.
نقد فیلم میوههای جنگل | نگاهی تأملبرانگیز به مردم بومی کامبوج
پرسشهای متداول (FAQ)
فیلم The Running Man درباره چیست؟
درباره مسابقهای تلویزیونی مرگبار است که در آیندهای تاریک برگزار میشود و شرکتکنندگان باید برای نجات جان خود بجنگند.
کارگردان این نسخه کیست؟
ادگار رایت، خالق آثاری چون «Baby Driver» و «Last Night in Soho»، کارگردان این بازسازی است.
بازیگر نقش اصلی چه کسی است؟
گلن پاول در نقش بن ریچاردز بازی کرده و عملکردی چشمگیر در ترکیب اکشن و درام ارائه داده است.
آیا این نسخه از نسخه اصلی بهتر است؟
بله، از نظر کارگردانی و بازیها قویتر است، اما هنوز از زیادهروی و شلوغی بصری رنج میبرد.
منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند


