چارسو پرس: فیلم 100 Nights of Hero با نگاهی مدرن و فانتزی به ریشههای داستانی هزار و یک شب آغاز میشود. جکمن با الهام از روایتهای کلاسیک، قصهای در ظاهر افسانهای میسازد، اما این لایههای داستانی مانند نمونههای اصیل خود خیالانگیز یا پرکشش نیستند. شخصیت راوی – نسخهای بازآفرینیشده از شهرزاد – در نظریه جذاب، اما در عمل کماثر ظاهر میشود.
ابتدای فیلم لحنی بازیگوشانه دارد؛ جایی که فلیسیتی جونز منشأ متاتکستوال قصه را روایت میکند. کودکی با قدرتهای خدایی، معروف به «بچه» جهان را خلق میکند و این مقدمه به داستان اصلی میرسد: دنیایی عروسکی و ویکتوریایی که در آن «چری» (مایکا مونرو) به اجبار با شاهزاده بیاعتنایی به نام «جروم» ازدواج کرده است.
جروم علاقهای به زندگی زناشویی ندارد، اما وانمود میکند مشکل از چری است؛ موضوعی که او را در موقعیتی پر از سرزنش و بیعدالتی قرار میدهد.
نقد فیلم «The Thing with Feathers»: وقتی بازی بینقص بندیکت کامبربچ از اقتباسی ضعیف جلو میزند
شکلگیری رابطه پنهان و قصهگوییهای شبانه
در کنار چری، تنها فردی که به او تکیهگاه عاطفی میدهد، «هیرو» (اما کورین)، خدمتکار وفادار و همراه همیشگی اوست. زمانی که جروم لحظهای طولانی از قصر دور میشود، شرطی عجیب با دوست حیلهگرش «مانفرد» (نیکولاس گالیتزین) میبندد: مانفرد باید تلاش کند چری را فریب دهد تا ثابت کند او قابل اعتماد نیست.
چری تحت تأثیر جذابیت مانفرد قرار میگیرد، اما همچنان مردد است. هیرو برای محافظت از او، هر شب داستانهایی درباره زنان گرفتار در موقعیتهایی مشابه تعریف میکند؛ قصههایی که قرار است مانند قصههای شهرزاد، هر شب با تعلیق پایان یابد.
قصههایی که جادو ندارند
هرچند جکمن سعی میکند با استفاده از جادو و فضای رؤیایی، گذر زمان و سردرگمی مانفرد را بهصورت استعاری نشان دهد، اما این حس در خود قصهها کمرنگ است. یکی از داستانها درباره زنی است که در وضعیتی مشابه چری گیر افتاده؛ دیگری درباره مادر هیرو و داستانهای نسلهای گذشته اوست.
بهمرور فیلم به سمت ایده «روایت بهعنوان ابزار مقاومت زنان» حرکت میکند، اما این مفاهیم بیشتر در حد اشاره باقی میمانند و عمق نمیگیرند.
نقد فیلم «ابدیت» (Eternity)؛ یک کمدی رمانتیک با شخصیت پردازی ضعیف
رابطه عاشقانهای که هرگز جان نمیگیرد
در مرکز فیلم، عشق پنهان هیرو به چری وجود دارد؛ موضوعی بالقوه جذاب، اما فیلم هیچگاه آن را به احساسی ملموس تبدیل نمیکند. حتی رابطه میان چری و مانفرد نیز از نظر احساسی تهی است و انرژی لازم را ندارد. فیلم بیش از حد درباره عشق و مقاومت حرف میزند، اما کمتر آن را نشان میدهد.
از نظر بصری، فیلم شبیه نسخهای سردتر و خشکتر از آثار وس اندرسون است؛ زیبا اما بیتحرک. دوربین بهجای جستوجو در جهان رنگارنگ فیلم، گویی به قابهای ثابت رمان گرافیکی وفادار مانده و اجازه نمیدهد احساسات بازیگران بروز پیدا کند.
زیبایی ظاهری، اما بدون روح
نورپردازی مهآلود و رنگهای اشباع، فیلم را به قصهای پریگونه نزدیک میکند، اما اجرای سرد بازیگران و فاصله دوربین از شخصیتها باعث میشود شور، جذابیت و میل در روابط انسانی بهجای آنکه حس شود، فقط بیان شود.
در نهایت، نقد فیلم 100 Nights of Hero آشکار میکند که این اثر با وجود ظاهر درخشان، در پیوند دادن مفاهیم فمینیستی و روابط عاشقانه با روایت فانتزی شکست میخورد و بیشتر از آنکه قصهای احساسی و زنده باشد، شبیه تمرینی نظری و بصری است.
منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند


