جدیدترین مستند راس مک‌الووی با عنوان «بازسازی» (Remake)، اثری عمیق و تکان‌دهنده درباره سوگ، حافظه و معنای تصاویر ثبت‌شده است؛ روایتی که زندگی خانوادگی، بحران اعتیاد و میراث هنری یک فیلمساز را به شکلی بی‌سابقه در هم می‌آمیزد.
چارسو پرس: «بازسازی» (Remake) – بازتابی ظریف از راس مک‌الووی درباره فرزندی از دست‌رفته و زندگی ثبت‌شده‌ای که باقی مانده است.

پس از دهه‌ها ثبت زندگی و عزیزانش با دوربین، مستندساز باسابقه در اثر تازه‌اش معنای این تصاویر را در سایهٔ سوگواری بزرگ بررسی می‌کند.

پیش از آن‌که تقریباً همه‌ی مردم دستگاه ضبط ویدئو را در جیبشان حمل کنند، فیلم‌های خانگی حال‌وهوایی رسمی‌تر داشتند. اغلب بی‌دقت فیلمبرداری می‌شدند و تدوین‌شان خام بود، اما زحمت و ساختگی‌بودن فرایندشان آشکار بود؛ و از آن مهم‌تر، یک وجود فیزیکی ماندگار داشتند: نوارها برچسب می‌خوردند، نگه داشته می‌شدند و سال‌ها بعد دوباره جمعی تماشا می‌شدند. برای راس مک‌الووی، فیلم‌های خانگی با همان دقت و هدفی گرفته می‌شدند که مستندهای صمیمی و شخصی او برای مخاطبان گسترده‌تر. اما برای فیلمسازی که زندگی‌نامهٔ شخصی جوهره‌ی کارش است، خاطرات خصوصی ناگزیر در خاطرات عمومی ادغام می‌شوند و در فیلم پیچیده، خودکاوانه و در نهایت ویرانگر «بازسازی»، این مرز کاملاً از بین می‌رود.

نقد مستند «Stiller & Meara: Nothing Is Lost»؛ نگاه احساسی بن استیلر به عشق و زندگی پدر و مادرش


چهارده سال از آخرین فیلم او، Photographic Memory، گذشته و این سال‌ها سرشار از اتفاقات تراژیک بوده‌اند: در سال ۲۰۱۶، پسرش آدریان در ۲۷ سالگی در اثر اعتیاد به اوپیوئید در آمریکا درگذشت. آدریان حضوری زنده و نقادانه در Photographic Memory داشت؛ فیلمی که به دل‌گسستگی مک‌الووی از پسر دانشجویش می‌پرداخت، پسری که خود مشتاق فیلمسازی و شیفتهٔ فناوری‌های جدید بود، فناوری‌هایی که مک‌الووی (با گلایه از اینکه آدریان «همیشه در وضعیت اضافه‌بار تکنولوژیک» است) مقاومت نشان می‌داد.

مک‌الووی اکنون با شروعی که هیچ پدر یا مادری آرزوی آن را ندارد، به گذشته نگاه می‌کند و از خود می‌پرسد دوربینش طی سال‌ها چه چیز از آدریان ثبت کرده و این تصاویر اکنون در غیاب او چه معنایی دارند. این فیلم که نخستین‌بار در جشنوارهٔ ونیز مورد توجه قرار گرفت و سپس در جشنواره‌های مستند مهمی چون IDFA به نمایش درآمد، به همان اندازه که انتظار می‌رود احساسی و تکان‌دهنده است، فراتر از یک یادداشت غم‌نامهٔ یک‌خطی پیش می‌رود. فیلم سرشار از خوداندیشی مهربانانه و حتی طنز است، زیرا مک‌الووی خط روایی دیگری را نیز دنبال می‌کند که عنوان فیلم از آن گرفته شده، زمانی که تهیه‌کنندگان بیرونی پیشنهاد بازسازی دراماتیک مستند کلاسیک او «Sherman’s March» را مطرح می‌کنند.

نقد فیلم «Lilith Fair»؛ داستان جشنواره‌ای که زنان هالیوود را دور هم جمع کرد


این خط داستانی گاهی حال‌وهوای طنز صنعت سرگرمی دارد: یک پیشنهاد عجیب و غریب طی چند سال مدام تغییر مسیر می‌دهد، از فیلم بلند به سریال تلویزیونی و سپس به پروژه‌ای برای پلتفرم‌های استریم، در حالی که مک‌الووی شگفت‌زده به نظر می‌رسد و تنها گه‌گاه از جریان کار آگاه می‌شود. در نگاه نخست، این خط داستانی مکمل روایت سنگین سوگ نیست، اما با پیشروی فیلم، یک دغدغهٔ مشترک نمایان می‌شود: فیلمساز هفتادوهشت‌ساله اکنون می‌پرسد پس از او آثارش چه تصویری از او ترسیم خواهند کرد، وقتی خودش دیگر نیست تا درباره‌شان توضیح دهد.

«Sherman’s March» اثری مقاله‌گونه و بسیار شخصی بود که مک‌الووی در آن با طنز درباره اضطراب‌های عاطفی و هستی‌شناختی خود تأمل می‌کرد. اکنون تماشای اینکه چگونه این اثر از دستش خارج می‌شود و به‌صورت چیزی ناآشنا برای او بازآفرینی می‌شود، نوعی تجربهٔ مستقیم «مرگ مؤلف» است، یادآور اینکه پس از نقطه‌ای مشخص، یک هنرمند دیگر کنترلی بر میراث خود ندارد.

اما این دخالت عجیب در کارش، بازاندیشی تازه‌ای دربارهٔ چیزی به همراه دارد که او طی سال‌ها از اطرافیانش گرفته است؛ کسانی که در آثارش ثبت شده‌اند. در این ثبت گذشتهٔ افراد، هم زیبایی هست و هم نوعی بی‌رحمی، که در تدوین مصاحبه‌های مک‌الووی با دوست صمیمی‌اش، «شارلین سوانزی»، آشکار است: نیمی از تصاویر مربوط به چهل سال پیش در «Sherman’s March» هستند که او زنی شوخ، تیز و سرزنده است؛ و نیم دیگر مربوط به تصاویر جدید، در دوران فرسایش تدریجی حافظه، و این نسخهٔ جدید از سوانزی چیز زیادی از خود گذشته‌اش به خاطر نمی‌آورد و از یادآوری آن چندان خوشحال نیست.

نقد فیلم «یادداشت‌های یک جنایتکار واقعی»؛ سفری رنج‌آلود و پرکشش در دل تاریخ معاصر اوکراین


کشش و انبساط زمان و دوگانگی حافظه در سراسر آثار مک‌الووی مضمون ثابت بوده‌اند، اما در «بازسازی» این موضوع دردناک‌تر از همیشه نمود می‌یابد: مک‌الووی سال‌های ثبت‌شدهٔ آدریان، از نوزادی تا نوجوانی و سپس بزرگسالی آشفته، را مرور می‌کند. آدریان یک لحظه کودکی بازیگوش و روشن است، و لحظه‌ای بعد جوانی افسرده و زخمی از اعتیاد؛ تغییراتی که سازگار با تجربهٔ بسیاری از والدین است، آن احساس گذار ناگهانی و «چه شد که این‌گونه شد؟». مک‌الووی می‌پرسد: چگونه ممکن است او هنوز روی پرده این‌قدر زنده باشد؟ تصاویر خانگی همزمان تسلی‌بخش و عذاب‌آور هستند. در مقابل، بخش‌هایی از فیلم‌برداری‌های شخصی آدریان لایه‌هایی از شخصیت او را نشان می‌دهد که دوربین مک‌الووی هرگز ثبت نکرده بود؛ گاهی لنز فقط به‌اندازهٔ بیننده‌اش می‌تواند حقیقت را ببیند.

مک‌الووی اولین‌بار با تدوینگر برجسته جو بینی همکاری می‌کند، همکاری‌ای بامسمی، با توجه به اینکه آثار مستند او طی سال‌های اخیر به همکاری‌های داستانی تجربی با «لین رمزی» و «آندریا آرنولد» گسترش یافته‌اند. مک‌الووی با کمک او مجموعه‌ای عظیم از تصاویر قدیمی و جدید، دیده‌شده و نادیده را در ساختاری درهم‌تنیده قرار می‌دهد که هم تغییرات نرم و تدریجی دیدگاه را منعکس می‌کند و هم گاه به شهودهای ناگهانی و تکان‌دهنده می‌رسد. «بازسازی» برای اثری چنین دل‌شکسته، به‌طرزی شگفت‌آور روشن‌بینانه است: هم فیلم خانگی است، هم دفتر خاطرات و هم مطالعه‌ای گسترده بر هدف فیلمساز؛ و مدام نتیجه‌گیری‌های خود را با لحظه‌هایی از خشم، طنز و سردرگمی حل‌نشده به چالش می‌کشد.

منبع: variety
نویسنده: نسرین پورمند