سایت خبری تئاتر / سوگل دانائی: امروز بعد از دو سال، قرار است گودرزی، همان مونولوگ موفق: «مثل شلوار جین آبی» را در تماشاخانه سالن مستقل تهران اجرا کند و در کنار آن به کارگردانی متن دیگری از خودش: «اسلحه ناموس منه» بپردازد. بر آن شدیم تا دقایقی قبل از تمرین نهایی، به بررسی این دو نمایشنامه از زبان احسان گودرزی بپردازیم.
عاشقانه هایی در بستری پیچیده و ناهموار
به عنوان نخستین سوال، موضوع و تم نمایشنامه ها را جویا شدم، گودرزی گفت که سختترین کار برایش خلاصه کردن موضوع مونولوگ است، آن هم بدلیل پیچیدگی کار. او همچنین ادامه داد: نمایشنامههایش تم عاشقانهای دارند. البته این حرف بیشتر درباره« مثل شلوار جین آبی» صادق است.
«اسلحه ناموس منه» مفصل تر است، زیرا که کار اقتباسی است از یک داستان کوتاه به نام «ستوان گوستل» نوشته آرتور شنیستلر، داستان در مورد خودگویی است که به نابودی ختم میشود، کاراکتری که خودش را به مرز خودکشی میرساند فقط به دلیل توهین یک نانوا به خودش، بعد اینقدر برای خودش بحران ایجاد میکند بدون اینکه هیچکدام واقعیت داشته باشند. داستان اصلی کمدی است، و داستان اتفاقا پایان خوش دارد. اما من به مونولوگ تم عاشقانه ای دادم و پایانش را هم تغییر دادم.
*چرا اقتباس؟
طبق گفتههای احسان گودرزی، او در مونولیو پنجم و در گروهی به سرپرستی امیررضا کوهستانی شرکت میکند، در آن گروه هر فردی میبایست که مونولوگ را نه به شیوهای متفاوت بلکه با فرم متفاوت اجرا میکرد، احسان گودرزی هم موظف میشود که از کار سرهنگ گوستل مونولوگی اقتباسی بنویسد و آنرا اجرا کند.
مونولوگ؛ روانکاوی یک کاراکتر
شنیستلر، نویسندهای با دغدغههای روانکاوانه است، برخی او را این گونه توصیف کردهاند که بدلیل اشراف کاملش به فروید و روانکاوی است که میتواند اینقدر راحت و صریح از دغدغههای درونی انسانها به صورت هنرمندانه بگوید، از احسان گودرزی درباره علت علاقه او به این نویسنده و علت اقتباسش پرسیدم، او در ادامه پاسخ داد: بله، همینطور است، هم نویسندهای که من از آن اقتباس کردم و هم خودم علاقه مند بودم به فضاهایی که خیلی به مسائل درونی کاراکترها مربوط است. یعنی کل نمایش، شخصیت پردازی است، یا به طور دیگر، شخصیت در خدمت قصه نیست، قصه در خدمت شخصیت است. برای من تعریف مونولوگ همین است، توقع من این است که بعد از تماشای مونولوگ، تماما شخصیت برای من واکاوی شود. شنیستلر که من برای«اسلحه..» داستانی از آن را اقتباس کردم روانکاوی را خوب میشناسد، فروید را میشناسد اما آن مفاهیم را تحت عنوان قصه ای خواندنی پیش میبرد، همه این روانکاویها و شناخت درونیات کاراکتر دلبستگیهای منم بود.
روانشناسی که روانشناسی نمیداند
مطمئنا کسی که دغدغهاش درونیات کاراکتر بود، باید روانشناسی هم خوب میدانست، پاسخ این نویسنده جوان اما قدری عجیب بود: من در روانشناسی و فلسفه هیچ تجربه و پیگیری آکادمیکی ندارم. قانع نشده بودم به همین دلیل ادامه دادم: پس این دغدغههای واکاوی شخصیتها از کجا در ذهن شما نقش بسته است؟ من سعی میکنم بیشتر از مشاهدات خودم استفاده کنم، من معمولا به سراغ دانستن یک نظریه نمیروم. معمولا مینویسم و پس از خوانش متن دیگران به این نتیجه میرسند که مثلا یک فیلسوف هم چنین نظری داشته. این اتفاق برای هر کسی ممکن است پیش بیاید، ولی به دنبال دانستن اصولی آنها نمیروم زیرا اگر آنها را اصولی بدانی جلوی تخیل تو را میگیرد، و من میخواهم تخیل کنم اگر نزدیک بود به علم که خب بوده اگر نبوده هم چه بهتر که نبوده. یعنی میخواهم بگویم که من اطلاعات دقیقی ندارم ولی ذهنم به شدت درگیر است.
تئاتر باید در کاراکتر پیدا شود
احسان گودرزی پیشتر در یادداشتی ادعا کرده بود که تئاتر برایش به معنای کاراکتر است و شاید علت انتخاب مونولوگ هم برایش همین باشد، پرسش بعدیام را درباره همین ادعا مطرح کردم، که آیا علت انتخاب دوباره مونولوگ توسط ایشان همین است؟ ایشان برای پاسخ به سوال به اولین روزهایی که مونولوگ نوشته بود اشارهای کرد و ادامه داد: من در این 3 یا 4 سال که درگیر نوشتن مونولوگ بودم، که البته صرفا به نوشتن دو مونولوگ ختم شد، به شدت درگیری فکری با مونولوگ داشتم آن هم به شیوه خودم، چون هزاران شیوه و نحوه نگاه کردن مختلف به مونولوگ وجود دارد، که البته این را هم باید در نظر داشته باشیم که هرکدام از این راهها به شدت نسبی درست و غلط هستند. اما درباره خودم، من بیشتر به مونولوگهایی علاقه مندم که خروجی آنها شناخت یک کاراکتر باشد، پیش از پیشبرد قصه. قصه برای من در مونولوگ یکسری ابزار و تزیین هستند که کنارهم به شناخت بیشتر شخصیت کمک میکنند. چون در مونولوگ شخصیت بدون دلیل مقابل ما حرف میزند،خب علت آن چیست؟ اگر فردی سالم باشد که اینگونه رفتار نمیکنند، در نتیجه باید علت رفتار آن کاراکتر در مونولوگ باید برای مخاطب پیدا شود.
تئاتر میسازیم نه شب شعر
در تمامی کارهایی که از احسان گودرزی منتشر و یا پخش شدهاست، چه در مقام شاعر و چه در مقام نویسنده، به نوعی با سیال بودن ایدهها و ردپای شاعرانه روبرو هستیم که این در جایی میتواند حسن باشد و در جایی ضرر، او این شاعر بودن در کار را اینگونه توجیه میکند: خب شاعر بودن کاری هیجان انگیزتر است، ما در هر مدیومی چه نمایشنامه چه فیلمنامه چه شعر هدفمان، خلق کردن است، من در تئاتر دلم میخواهد که شعر خلق کنم، این یعنی تئاتری که شاعرانه میشود. اما این به معنای شب شعر نیست. که با اشک و بغض دیالوگ بگوییم، که اگر اینطور باشد ما شعر نوشتیم نه تئاتر. من دیالوگهایی مینویسم که به حال و هوای شاعرانه نزدیکند و ما باید آنها را طوری بیان کنیم که شاعرانه به نظر نیایند.
این به عنوان کارگردان در دستور کار من بود که هم در «شلوار جین..» که خودم بازی میکنم و هم در «اسلحه..» برای بازیگرم مرتضی درویش، که تا آنجایی که امکان پذیر است باید دیالوگها و بار شاعرانه از بین برود و اتفاقا به مسخره ترین حالت بیان شود اما تاثیرش کجاست؟ اینکه چون در کلام شاعرانه چیده شده، ناخودآگاه تاثیر خوبی روی شما میگذارد، انگار که شما ندانسته دارید کلام شیوا میشنوید. این بخش از کار بسیار هیجان انگیز است زیرا من دارم با ذهن مخاطبی کار میکنم که میدانم شعر دوست دارد، بعد از آن یکسری شعر مینویسم و در اجرا سعی میکنم که بار شاعرانه را از بین ببرم و تئاتر اجرا کنم ،زیرا دیگر با شب شعر طرف نیستیم. این روش فضیلت نیست، بلکه شیوه کار من است
نمایشنامه نویسی بر حسب اتفاق
احسان گودرزی از ابتدا فکری برای نوشتن و بازی کردن نداشته، او حتی اشاره میکند که در دوران دانشجویی بیشتر علاقه به اجرای کار از نویسندگان خارجی داشته است و اتفاقی نمایشنامه نویس شده است: نه من از ابتدا چنین هدفی نداشتم، یک آزمایش و تست بود برای من نوشتن «شلوار جین آبی».
نوشتم، خودم علاقه مند شدم، مردم هم دوست داشتند. من از ابتدا نمیدانستم که متنی که نوشتم چیست، یکبار برای آقای کوهستانی خواندم و ایشان من را تشویق کردند و من فهمیدم که میشود نمایشنامه نوشت و ادامه دادم. من در این دو مونولوگ نویسنده و کارگردان هستم و فقط در «شلوار جین آبی» تجربه بازی هم دارم. در ابتدا هم فقط «شلوار جین آبی» را در سال 90 نوشته بودم، یعنی دوسال قبل از اینکه اجرا کنم، که در این دوسال سعی داشتم که حداقل هفته ای یکبار آنرا بازبینی کنم. بعد از آن «اسلحه ناموس منه» را شروع کردم که احتمالا علت نوشتن آن هم به متن اول: «شلوار جین آبی» برمیگشت
بازیگری یا کارگردانی مسئله این است
دلیل این نویسنده جوان برای بازی کردن و کارگردانی این مونولوگ هم شاید به مانند نوشتن نمایشنامه این دو کار اتفاقی به نظر بیاید، او میگوید: یکی از دلایلی که من ((مثل شلوار جین آبی))را بازی کردم، خب شاید کمی جذاب و البته خنده دار باشد، من ابتدا متن را نوشتم تا یکی از دوستانم کار را کارگردانی و دیگری هم بازی کند، خب به دلایلی کنسل شد. من ابتدا متن را در مونولیو هم اجرا کرده بودم، آقای معجونی از کار خوششان آمد و پیش از دوره بعدی مونولیو قرار شد که خودشان کار را اجرا کنند، اما ایشان هم به مسافرت ناخواسته ای برخوردند و من که فقط دو هفته زمان داشتم، قرار شد که با دوست دیگرم کار را برای مونولیو پیشرو آماده کنیم و او در کار بازی کند. من دو هفته فرصت داشتم اما دوستم میتوانست تنها ده روز در کنار من باشد، من با خودم فکر کردم و متوجه شدم که متن را تا حدود زیادی حفظم و هر فرد دیگری ابتدا باید زمان زیادی صرف حفظ متن بگذارد و همین بهانه ای شد که من متن را خودم اجرا کنم. به هر حال دو سال زمان برای زندگی با متن گذاشته بودم. همچنین به عنوان پرسش آخر از سختتر بودن هر کدام از این موقعیتهای بازیگری و کارگردانی جویا شدم او ادامه داد: خب من در تمام مدتی که کار میکنم متاسفانه بیشتر در حال کارگردانی هستم و کمتر از بازی لذت میبرم و شاید علت اینکه فقط در یکی از کارها بازی کردم همین باشد.
مونولوگهای «مثل شلوار جین آبی» و «اسلحه ناموس منه» هر شب در تماشاخانه سالن مستقل تهران در دو سانس 18:30 و 19:30 به نویسندگی و کارگردانی احسان گودرزی و تهیه کنندگی رامبد جوان اجرا می شود.
مهلت ارسال طرح و متن به دو بخش جشنواره تئاتر رضوی تمدید شد
فخر الدین صدیق شریف زنگ آغاز نمایش "فصل بهارنارنج" را میزند
نمایش "اودیسه " پنجشنبه و جمعه دو نوبت اجرا میشود
«انگشتری ژنرال ماسیاس» از 20 فروردین در سالن ارغنون
دلیل انصراف خیرالله تقیانی پور از اجرا در ایرانشهر
انصراف بهنوش بختیاری از بازی در یک تئاتر
«هویت پروانههای مرده» در تالار مولوی روی صحنه میرود
اتابک نادری «دپوتات» را در تالار ایوان شمس روی صحنه میبرد
معرفی هیات انتخاب چهاردهمین جشنواره تئاتر عروسکی دانشجویی
برترینهای تئاتر کودک و نوجوان انتخاب شدند
پیام مدیر کل هنرهای نمایشی به مناسبت روز جهانی تئاتر
باستان شناسان به دنبال جمجمه شکسپیر
پرفروشترین نمایشهای تئاتر شهر در سال 94
فراخوان مسابقه نمایشنامهنویسی نمایشهای آیینی و سنتی