ما مدیر لایق نداریم. مدیر لایق باید شجاعت و شناخت و قدرت ریسک داشته باشد. همینجا میگویم -خطاب به مدیران- شما به من اجازه کار کردن ندهید، آنقدر نوشته دارم که در ایران و خارج از ایران چاپ کنم. آنقدر دیویدی آثارم در دست مردم هست که همه بدانند شما اجازه ندادید کار کنم، وگرنه توانش را داشتم
محمد احمدی عضو شورای صنفی نمایش ضمن اشاره به مشکلات موجود در فرآیند عرضه فیلمهای سینمایی بر لزوم توجه به ظرفیتهایی غیر از اکران در سالن سینما، تأکید کرد.
مجید صالحی معتقد است: فیلمسازان بسیاری را میتوان نام برد که در سالهای اخیر به دلیل مشکلات فراوان در سینمای مستقل مجبور به ساخت کمدیهای سطحی و سخیف شدهاند چراکه به بقای خود در این سینما اهمیت میدادند و راه بقا ساخت همینگونه آثار بوده است.
اگر بخواهیم در اين نمايش یک کهن الگو برای «حبیب» در نظر بگیرم شاید داستان حضرت ابراهیم(ع) را بتوان مثال زد؛ زمانی که به حضرت ابراهیم(ع) فرمان داده میشود که «فرزندت را بکش» او با ایمان کامل و بدون چون و چرا عزم این کار را میکند اما در شخصیت «حبیب» اندک شکی هم وجود دارد. او ابتدا شک میکند و ... بعد به ایمان می رسد و ...
کارگردان فیلم سینمایی «روز ششم» با انتقاد از شرایط اکران در سینمای ایران تأکید کرد: هیچ ابزاری برای تبلیغات فیلم «روز ششم» در اختیار ما نیست و این فیلم در گمنامی مطلق اکران شده است.
در تمام جوامعی كه آزادی بیان وجود داشت و هنر و هنرمندش با خیال راحت و به دور از ترس و لرز حرف زد، فیلم ساخت، ترانه گفت، موسیقی ساخت، نقاشی كشید و... بیشك جامعهاش داناتر و پیشرفتهتر شد. جامعهای كه فرهنگ و هنر و هنرمندش به سكوت واداشته شود، رشد نخواهد كرد. این به سكوت واداشتن از سانسور در سینما تا تلویزیون و چیزهای دیگر را دربر میگیرد. امروز سریال «هزار دستان» با سانسور پخش میشود. چرا؟ چه اتفاقی افتاده؟ صحبتهای گذشته آدمهای اصلی انقلاب، امروز روز با كلی سانسور پخش میشود. چرا؟
کدام وزیر باید کمک کند؟ اگر به کمپین فلانجا این پول را میداد، مورد رضایت بود؟ وقتی میخواهد پول را به برنامه «میدون» بدهد که برنامهسازی در راستای این وزارتخانه است، آقایان اعتراض میکنند. این قرار نبود به برنامه داده شود بلکه قرار بود برای آن برنامه ملی هزینه شود که الحمدلله دوستان تلاش کردند و نشد.
هر نوع توبیخ غیرتئاتری و غیرهنری به تئاتر ضربه میزند. همه ما چارچوبهای فرهنگی را به خوبی میشناسیم و نیازی نداریم کسی به ما بگوید چه کنیم یا نکنیم. متاسفانه چون این افراد - ممیزها - به زبان تئاتر و تکنیک و ارزشهای زیباشناسی تئاتر مسلط نیستند، دستور حذف میدهند. هرچه که متوجه نشوند، دستور حذفش را صادر میکنند. من اگر از یک شخصیت خارجی هم دفاع کنم به من میگویند ترویج فرهنگ غربی کردهای، اگر وضعیت داخلی را نقد کنم هم میگویند سیاهنمایی است.
فرهاد توحیدی: پیشنهاد آقای شعیبی این بود که داستان «مشهد» از مجموعه داستان «بهترین شکل ممکن» را یک دور بازخوانی کنیم... وقتی خواندم، بلافاصله گفتم خودش است. با استفاده از این داستان میشد تغییر کیفی را به خوبی نمایشی کرد و همکاری ما از اینجا آغاز شد. آقای مستور در ارتقای فیلمنامه و به خصوص مینیمال شدنش به شکل موثری حضور و دخالت داشت. خلاصه کنم، برخلاف بیشتر کارهای اقتباسی - هر چند داستان ما مستقلا آغاز شده بود- اقتباس از داستان آقای مستور آن را کامل کرد
واقعیتش را بخواهید من نگاه نمیکنم ببینم چه فیلمهایی نمیفروشد، چه فیلمهایی میفروشد تا آن را بسازم؛ ملاک انتخابِ من، داستانها و فیلمنامههایی است که دوست داشته باشم و اگر امکان ساختش فراهم شود آن را میسازم.
هر وقت وزیر ارشاد تعیین میشود بالطبع رسانهها از من میپرسند چه انتظاری از وزیر ارشاد خواهید داشت؟ من هم میگویم انتظار دارم به کار ما کاری نداشته باشد، چون ما کارمان را بلدیم. ایشان وقتشان را برای کارهای دیگر بگذارد؛ ولی وقتی به سینماگر ما توهین میکنند، هم برای این است که او را نمیفهمند و هم اینکه حسودند.
در حال حاضر هیچ نیازی توسط تئاتر برآورده نمیشود. افرادی که عادت به تئاتر رفتن دارند چیزی از نمایشنامهها به دست نمیآورند، کمترین عنصری که بتواند فردا در زندگی جاری به کارشان بیاید در آنها پیدا نمیکنند. باید حقیقتا راه عبور از کوچه به تئاتر، کاملاً بر همگان باز باشد و بین آنها مبادلات به آزادی جریان پیدا کند. همه میدانند که واقعیت چیز دیگری است.
روز گذشته «پیتر بروک» کارگردان افسانهای تئاتر در ۹۷ سالگی درگذشت. او از کارگردانان تئاتر تجربی بود و با گروه بینالمللیاش نمایشهایی را خارج از شکل و عادت متداول اجرا کرد.
رضا مهدی زاده طراح صحنه نمایش «پروین» میگوید: شخصا به مثلثی اعتقاد دارم که در صحنه میتواند به لحاظ زیباشناسی، اجرا و اثرگذاری بسیار موثر باشد؛ مثلث کارگردان، طراح و بازیگر. این سه راس مثلت میتوانند در ارتباط با هم به یک پیوند اندیشهگون برسند که برای تماشاگر هم میتواند بسیار جذاب و خیرهکننده باشد؛ یا بهتر است بگویم که این سه میتوانند در کنار هم، اعجاز تئاتر را شکل دهند.
محمدرضا اصلانی در پاسخ به اینکه چرا سرقتهای باندی وقتی موضوع فیلم قرار میگیرد، آن فیلم پرفروش میشود و مخاطب بیشتری پیدا میکند، میگوید: این موضوع به روحیات اشخاص بازمیگردد که معمولاً به ویژه جوانان، در یک کلام از هیجان و ماجراهای هیجانانگیز استقبال میکنند. چنین است که این فیلمها مورد استقبال قرار میگیرد.
بهرنگ دزفولی زاده با اشاره به اینکه در ساخت فیلمهای کوتاه نیز همیشه اقلیتها را مدنظر داشته، تأکید کرد که پرداختن به اقشار کمتر دیده شده و اقلیتهایی مثل ناشنوایان از دغدغههای اصلی او در فیلمسازی است.
کارگردان و نویسنده نمایش پروین میگوید: چیزی که من از جریان کلی تئاتر کشور یا حداقل در تئاتر تهران میبینم، این است که تئاتر روز به روز از فکر و دغدغه و مساله مندی و پرسشگری تهی شده و بیشتر و بیشتر به سادهسازی مساله و سرگرم کردن مخاطب فکر میکند و این نوید خوشایندی برای آیندهی تئاتر ما نمیدهد.
من ۲ سال قبل از اولین اجرا در سال ۹۶ روی متن کار کرده بودم. در طول این سالها کلی نمایش و فیلم دیدم و تجربه کسب کردم و بنابراین نگاهم عوض شده بود. به همین دلیل شروع به بازنویسی کردم و فکر میکنم نسبت به اجرای قبلی چالههای متن کمتر شده است.
کارگردان فیلم «نقره داغ» از آثار شکستخورده در اکران عمومی همچنان کلیشههایی چون ممیزی، مافیای اکران و گرانی بلیت را دلیل اصلی شکست فیلم خود میداند؛ چقدر این دلایل قابل قبول است؟
ایوبی: چطور میشود مدرسه ملی سینما را تعطیل کنید بدون اینکه از من سوال کنید؟ ... چطور میشود چنین نهادی را تعطیل کرد بدون اینکه از آن فردی که این مدرسه را راهاندازی کرده، سوال بپرسند. از من میپرسیدند شما چرا این مدرسه را درست کردی؟ چه برنامهای داشتی؟ نپرسیدند و تعطیلش کردند. تنها سالی 2 میلیارد هزینه این مدرسه بود! در حالی که همان سال شنیدم نزدیک 20 میلیارد برای فیلمی دادند که نمایش داده نشد؛ فیلم رستاخیز! یعنی این پول را دادند و گفتند آقا این فیلم را نمایش ندهید