گپ و گفت با وحیده محمدی فر نام تکرارشونده و آشنای فیلمهای داریوش مهرجویی که نزدیک به ۲دهه است نام او در کارنامه زندگی و فیلمسازی این کارگردان دیده میشود.
اصغر فرهادی که امسال داور جشنواره کن است در گفتگویی با سایت جشنواره به پرسشهایی درباره سینمایش پاسخ داد.
دانشجو در زمان تحصیل و در جشنوارهها و اجراهای دانشجویی است که میتواند کسب تجربه کند و آماده ورود به بدنه حرفه تئاتر شود. اما این روزها با داشتن پول میتوان تمام امکانات حرفهای از قبیل سالن، بازیگر و عوامل دیگر را در اختیار داشت اما ماحصل این فرآیند چه خواهد شد را فقط خدا میداند و این بسیار ترسناک و نگرانکننده است.
در اوج کرونا به جای اینکه دولت از بقای سینما حمایت کند، همان معافیت مالیاتی که سینما داشت را هم حذف کرد. متاسفانه بعضی از اشخاصی که در مجلس هستند نسبت به حوزه سینما ناآگاه هستند.
سهلپنداری در سناریونویسی باب شده و این تصمیم را برای حضور در پروژهها برایم سخت میکند و این سوال برایم به وجود میآید که سینمای ایران به کجا رسیده است؟
اگر جامعه به افرادی نظیر علیدوستی نیاز دارد که صددرصد دارد باید از آنها بخواهد. تا جایی که اطلاع دارم چند باشگاه از حمید علیدوستی دعوت به همکاری داشتند اما برای مثال شرط همکاری این بوده که باید از بازیکنهای خاص استفاده شود و حمید علیدوستی قطعا از بازیکنهای تحمیلی و پولی استفاده نمیکند. متاسفانه آلودگی در بخشی از فوتبال آنقدر زیاد است که آدمهایی نظیر علیدوستی نمیتوانند با آن کنار بیایند بنابراین خودشان را کنار میکشند، چون بیاخلاقی به شخصیتشان نمیخورد.
پرویز شیخ طادی عضو سابق شورای پروانه نمایش بیان کرد من معتقدم ترکیب فعلی شورای پروانه نمایش، اجحاف و بیانصافی در حق مخاطب است.
موسیقی از همان ابتدای فعالیتم در سینما در فیلمهایم جریان داشته. از فیلم «گاو» بگیر تا «اجارهنشینها» و... خودم اهل موسیقی هستم و گفتم که موسیقی را بسیار دوست دارم و با آدمهایی که جلوی این هنر را میگیرند، مخالفم.
پاتوق شدن فضای روشنفکری خاصیت این سینماست و نمیتوانیم از آن بگیریمش. اگر از آن میترسند، موضوع دیگری است... برای چه نشریه هنر و تجربه را که تنها چیزی است که از یک دوران باقی میماند، تعطیل کردند؟ 10 سال یا 20 سال بعد که بخواهیم درباره یک دوران پژوهش کنیم، نشریهاش را باید ورق بزنیم.
اگر زیرساختها به لحاظ فنی در پلتفرمها انجام میشد، قاچاق به سادگی در پلتفرمها صورت نمیگرفت و مشکل غیرممکنی پیش رویشان نبود. اصلا وقتی خود پلتفرمهای داخلی به شکل مشکوک فیلمها و سریالهای خارجی را دوبله و با کمترین سانسور در داخل پخش میکنند، چرا باید توقع داشته باشند محصولات آنها قاچاق نشود.
به نظرم تئاتر ایران دچار معضل خالی شدن از محتوا و حرکت به سمت فرمالیستی است که معنا در آن بین میرود. وگرنه کار فرمالیستی خالی از معنا نیست. در انتظار گودو یک بیانیه علیه سرمایهداری است، ولی وقتی در ایران اجرا میشود، تبدیل به ابزار سرمایهداری و یک کالای لوکس میشود.
تصور میکنم هر فیلمسازی که دست میگذارد روی موضوعاتی که زیر متن داستان و قصه آنها نگاه آسیبشناسانه به مشکلات اجتماعی دارد باید در وهله اول آن مساله خاص دغدغه شخصی خودش باشد و با پژوهش و آگاهی بالا نسبت به تمام جوانب آن به سمت قصهاش برود.
ارتباط این اثر با علم روانشناسی دو بخش دارد. جدا از علاقهای که سالها به این علم داشتهام و آن را دنبال میکردم، سرانجام در این اجرا و بیواسطه به این حوزه پرداختم. قبل از نوشتن نمایشنامه «خماری» شروع کردم به خواندن کتابهای معتبر این حوزه و آشنایی کلی با اینکه روانشناسی چه میکند و چه میتواند بکند.
به نظرم امروز جامعه در پیوند این دو خیلی پیشروتر عمل میکند. یعنی در اجراهای معترضانهاش به ما میآموزد که باید خلاق و آفرینشگر باشیم. حالا دلایل اعتراض و انتقادش صنفی است، غم نان است یا مطالبات دیگر. ولی وقتی به تئاتر میرسیم این رویکردها به چالشهای شخصی فرو میغلتند. ارجاع من در اجرای «ارور404» اتفاقا بیش از آنکه به درون جامعه تئاتر باشد، به جامعه بیرون است که بدانیم مردم دارند طور دیگری فکر میکنند.
مریم بحرالعلومی معتقد است تمرکز تولید فیلمهای اجتماعی در سینمای ایران دلیل بر اشباع شدن این ژانر سینمایی نیست.
معضل بیخانمانها پدیدهای مذموم و پرخشونت است که برچسب «کارتنخواب» آن را چندین برابر میکند؛ از دوران کودکیام از این گروه میترسیدم. به واسطه گفتهها و توصیههایی که خانواده به من داشت از نزدیک شدن به بیخانمانها وحشت داشتم. این ترس تا قبل از ورود من به این کمپ همراهم بود و باید اقرار کنم یکی از دلایلی که موجب شد به این کمپ بروم، روبهرو شدن با این ترس بود.
نمایش فیلم گاو اول به بنبست برخورد. یعنی با اینکه فرهنگ و هنر تهیهکننده آن بود، مجوز داده نشد. گفتند این فیلم مردم ایران را از جهت فرهنگی عقب نشان میدهد و منتهای فقر آدمی را نشان میدهد. یک سال فیلم اجازه نمایش نگرفت. آخر سر راهی که پیدا شد این بود که ابتدای فیلم یک نوشتهای گذاشتند که این فیلم برای 40 سال قبل است تا به زمان حال نسبت داده نشود.
بزرگترین مساله ما مسوولان هستند که مانع اصلی رشد فرهنگی جامعه میشوند. شش ساعت در ماه رمضان پشت در اتاق مسوولی نشستم، عاقبت در راه پلهها توانستم با او صحبت کنم که اصلا چرا میخواهم این فیلم را بسازم. چون آنها همواره میخواهند فیلمهایی ساخته شود که خوشایندشان باشد و تعریف و تمجید کند و فقط به نقاط روشن بپردازد.
یک مورخ و پژوهشگر سینما معتقد است که ما از بسیاری از دورههای تاریخیمان به سهولت گذشتهایم، در حالی که با بررسی دقیق آن دورههای تاریخی و آدمهای مهم و مؤثرش میتوانیم از اشتباههای مکرر تاریخی دوری کنیم. او برهمین اساس با نگاهی به توقیف یک فیلم قدیمی، ماجراهایی را درباره اولین سینماگر پیشرو ایران بازگو کرده است.
حسین نمازی، کارگردان فیلم «شادروان» معتقد است ترکیب فیلمهای اکران نوروزی در جهت احیای سینماها چیده شده است و صاحب نظران این مورد را در نظر گرفتند چون در غیر اینصورت روی ماهیت وجودی خودشان قمار کردهاند.