منیژه حکمت که این روزها فیلم «جاده قدیم» را دربارهی تجاوز روی پرده سینماها دارد، معتقد است: در شرایط فعلی که هر هفته دو فیلم کمدی به چرخهی اکران سینماها اضافه میشود، امثال ما «محکوم به فنا هستیم!»
سیدغلامرضا موسوی عضو شورای عالی تهیه کنندگان به تشریح برخورد با تهیه کنندگانی پرداخت که اقتصاد سینمای ایران را دچار مشکل کرده اند.
وقتي خبر تغيير مديريت بينالملل بنياد سينمايي فارابي رسانهاي شد، کمي عجيب به نظر ميرسيد. چون برادران اسفندياري و بهخصوص امير اسفندياري سالها در اين فضا حضور پررنگي داشتند. البته عملکرد اين گروه در زمان ديگري بايد مورد تحليل قرار بگيرد، اما در آن دوره کارهاي زيادي براي معرفي سينماي ايران انجام شد که جاي تقدير دارد و از سويي هم نقدهايی به کارشان وارد است که جاي بحث و فحص دارد. بگذريم... اما حالا رائد فريدزاده، بهعنوان مدير جديد در بخش بينالملل فارابي حضور يافته است. در گفتوگو با او سعي کرديم از ديدگاهش درباره سينما بيشتر بدانیم .
زری خوشکام آن سوی مرزها در کشور فرانسه از طریق امواج تلفن همراه چنان دقیق و با جزئیات مرور خاطره میکند که شنیدن صحبتهایش به تماشای یک فیلم سینمایی خوشساخت میماند. از آشناییاش با علی حاتمی و قهر فردین و چانهزنی ناصر ملکمطیعی سر مهریه گرفته تا ممنوعالکاریاش و لیلایی که اینروزها جایگزین تمام ممنوعیتهایش شده است. در متنی که در پیشرو میخوانید، او در گفتوگویی با احمد طالبینژاد به بهانه اکران فیلم «شعلهور» حمید نعمتالله از تمام این سالها برایمان خاطره نقل کرده است
ابوالحسن داودی کارگردان سینمای ایران میگوید فیلم قبلیاش «زادبوم»، که پیش از «هزارپا» اکران شد هم قربانی شرایط بد اکران شده است، او در حالیکه وجود بیعدالتی در سینما و بحث اکران را نفی نمیکند اما عرصه سینما را پاک میداند.
کارگردان فیلم سینمایی «شعلهور» با بیان اینکه به نفروش بودن فیلمش واقف بوده است، گفت: چرا باید از روی دست هم دائم فیلم کپکزده بسازیم؟! این حاصل کمهوشی، خنگی و ناکاربلدی افراد است.
فرزاد موتمن يكي از كارگردانان با سواد سينماي ايران است كه در اغلب ساختههايش هم دانش و نگاه متفاوت ساختاري را به منصه ظهور درآورده است. فيلم «شبهاي روشن» او بعد از گذشت سالها همچنان محل بحث منتقدان است يا «هفت پرده»، «صداها» مخالفان و موافقان جدي به همراه داشته است. اگر با ديد اغماض به كارنامه اين كارگردان نگاه كنيم ميتوانيم بگوييم فيلمهاي ماندگاري را براي سينماي ايران ساخته است.
ابراهیم داروغه زاده در اولین گفتگوی خود به عنوان دبیر سی و هفتیمن جشنواره فیلم فجر به برخی سوالات پیرامون جشنواره پاسخ داد.
واژه «سیاهنمایی» سالهاست که برای فرهنگ ایران و به طور ویژه سینمای ایران مایه دردسر شده است. طیفی از سیاسیون که در حوزه فرهنگ هم دستی دارند با استفاده از این واژه بسیاری از آثار بومی را زیر تیغ نقدهای تند میبرند. به طور خیلی ساده اگر بخواهیم این موضوع را روشن کنیم، باید بگوییم که آنها اعتقاد دارند که هنر نباید به مشکلت جامعه بپردازد بلکه باید شادیآور باشد و پیشرفتهای دولت و حکومت را انعکاس بدهد.
من باور نميكنم كه در شرايط بحراني وضعيت اقتصادي كسي آنقدر عاشق سينما باشد كه چند ميليارد خرج ساخت فيلم كند. اصلا معادله جور در نميآيد.سرمايههاي كلان كه بودجههاي ميلياردي دارند و اقدام به توليد فيلم ميكنند و دستمزدهاي كلان ميدهند ممكن است چيزي جز پولشويي نباشد.
محمود کلاری در مصاحبه ای که با فیلم کامنت در حاشیه برنامه تقدیرش در موزه هنرهای معاصر نیویورک داشت، از چگونگی آغاز فعالیتش در سینما و همچنین همکاری با محسن مخملباف، داریوش مهرجویی و دیگر کارگردانان گفت.
طرف چند قدمي راه رفت، بعد نه گذاشت، نه برداشت و گفت: «بايد زير سالنهاي اين سينماي فاسد فيلمفارسي TNT ببنديم و منفجر كنيم.» بعد هم با بياحترامي برگشت گفت: «اين اينجا چكار ميكنه؟» من هم از صندلي بلند شدم و گفتم: «تو كي هستي؟» كار داشت بالا ميگرفت. وقتي توي رويش ايستادم آقاي بهشتي ورود كرد و گفت: «ايشان آقاي مخملباف هستند، شما ببخشيد. به دل نگيريد.»
سعید کنگرانی گفت:«در امتداد شب» برایم دار مکافات شد. یکی از دلایل اوج گرفتن شهرتم در جامعه، این فیلم و سریال دایی جان ناپلئون بود، در حالیکه آن همه فیلم خوب کار کرده بودم و اساساً جبهه فکریام آن تیپ فیلمها بود و همیشه متن و کارگردان برایم مهم بودند.
بیژن اشتری مترجم، روزنامه نگار و منتقد سینمایی است که در سالهای گذشته علاقهمند به ترجمه آثار سینمایی بود. ۱۵ سالی میشود که او به سراغ ترجمه آثار سیاسی و تاریخی رفته است و تلاش میکند که گرههای ذهنی مردم را در این زمینه باز کند. اشتری اعتقاد دارد که حوزه ترجمه و تالیف کتابهای سینمایی وضعیت بسیار آشفتهای دارد و زمانی که داور جایزه کتاب سال سینمایی بوده دریافته است که ۹۵ درصد کتابها پر از اشتباهات فاحش است.
عباس بهارلو، پژوهشگر و منتقد سینما، معتقد است: سینمای ایران در پارهای از زمینهها به جوان نابالغی میماند که به تنهایی از پسِ بسیاری از مشکلاتش برنمیآید و با وجود حضور هنرمندانی بزرگ، به لحاظ مناسبات حرفهای هنوز جوان است.
«مكان» عنوان يكي از فيلمهاي تجربهگرايي است كه اين روزها در گروه سينمايي هنر و تجربه نمايش داده ميشود. در ظاهر و نگاه اوليه خط روايت اين فيلم به موضوع مهمي نميپردازد، اينكه چهار پسر جوان در پايتخت ماشيني در اختيار دارند و ته جيبشان هم كمي پول است و در عين حال تصميم دارند تفريح كنند به نظر موضوع مهمي نميآيد، اما «مكان» در بطن ماجرا و زيرلايههاي داستاني خود از موضوعي مهم صحبت ميكند. اينكه براي جواناني كه ميخواهند اوقات فراغت خود را بگذرانند در كلانشهري چون تهران، براي تفريح آنها هيچ گزينهاي وجود ندارد اما امكان خلاف كردن تا دلتان بخواهد سر راهشان وجود دارد. سواي از موضوع فيلم، مكان از ساختار و كارگرداني متفاوتي برخوردار است.
کارگردان مستند «رزمآرا؛ یک دوسیه مسکوت» گفت: معتقدم مستندساز تاریخی نباید به دنبال اثبات یک جواب باشد. ما در ابتدای «رزمآرا؛ یک دوسیه مسکوت» پرسشی داشتیم و اصلا دنبال اثبات گزینهای نبودیم و همین پرسش ما را با خودش برد. اما انگار ذهنیت عمومی ابهام و چندوجهی بودن را برنمیتابد و میخواهد تکلیفش با یک شخصیت سیاسی و تاریخی مشخص باشد.
«اولین بار فیلم را در سالن هنرهای زیبا دیدم، وقتی فیلم در جشن هنر شیراز به نمایش درآمد به سینما رفتیم. ما را به بالکن بردند که در بین جمعیت نباشیم و وقتی دیدم که جمعیت چه استقبالی کرد، نشستم روی زمین و زار زار گریه کردم. خوشحال بودم که نخستین کاری که در سینما کردهام چنین با استقبال روبرو میشود.»
در كنار تمام مشكلات كوچك و بزرگي كه سينماي ايران از آن رنج ميبرد (كمبود تماشاگر، عدم امنيت مالي و شغلي، معضل قاچاق فيلمها، نداشتن بازار بينالمللي مطلوب و...) آنچه اين روزها بيش از هرچيز ديگر مشهودتر است و فقدان آن خصوصا در ميان فيلمهاي كمدي روي پرده بيشتر به چشم ميآيد، بحث سناريو و كيفيت فيلمنامههاست. فيلمها اغلب با موضوعات تكراري كه نه تنها بار محتوايي لازم را ندارند و هدفي را دنبال نميكنند بعضا از شكل و شمايل درستي هم به لحاظ چارچوب داستاني برخوردار نيستند و به جاي استقبال از جانب مخاطبان (به غير از هزارپا) از جانب آنها پس زده ميشود، فيلمهاي كمدي كه حتي با نگاه به خلاصه داستان آن ميتوان دريافت كه صرفا براي كسب گيشه ساخته شدهاند. با نگاه به قصه اين فيلمها اين نكته به ذهن ميرسد كه چرا شوراي پروانه ساخت با چنين فيلمنامههايي برخورد نميكند؟ و از اصل چگونه براي فيلمنامه اين فيلمها مجوز صادر ميكند؟
تهمینه میلانی گفت: درباره ایدز ۶ فیلمنامه نوشتم که مانع از ساخت آن شدند. توجیهشان هم این بود که آبروی ما در دنیا میرود و قبح آن میریزد.