پنجشنبه , ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳
درباره فیلم شب داخلی دیوار
درباره فیلم «شب داخلی دیوار»؛ مرا چشمی است خون افشان 12 اسفند 1402
درباره فیلم «شب داخلی دیوار»؛ مرا چشمی است خون افشان

درباره فیلم «شب داخلی دیوار»؛ مرا چشمی است خون افشان

فیلم «شب، داخلی، دیوار» به نویسندگی و کارگردانی «وحید جلیلوند» نمونه بارز سینمای جریال سیال است که مخاطب خود را در دوئیتی خواب‌گونه (Hypnotic) و رویاوار می‌بیند که نمی‌داند به کدام یک از موقعیت‌های فیزیکی تداعی شده در طول فیلم اعتماد کند و رفته‌رفته درمی‌یابد که منطق روایی فیلم به عنوان تکنیک و لحن فیلمساز، بر منطق زمان و مکان نامرتب چیده شده، چیره گردیده است.

درباره فیلم سینمایی«شب، داخلی، دیوار»؛ نه وهم، نه واقعی 2 اسفند 1402
درباره فیلم سینمایی«شب، داخلی، دیوار»؛ نه وهم، نه واقعی

درباره فیلم سینمایی«شب، داخلی، دیوار»؛ نه وهم، نه واقعی

«شب، داخلی، دیوار» بر ستون‏‌هایی می‏‌خواهد سوار شود که از اساس ساخته نشده است.

درباره فیلم «شب، داخلی، دیوار»؛ رستگاری در حزن 2 اسفند 1402
درباره فیلم «شب، داخلی، دیوار»؛ رستگاری در حزن

درباره فیلم «شب، داخلی، دیوار»؛ رستگاری در حزن

باید گفت، با اینکه فیلمنامه بارها و بارها اصلاح و با جزییات بسیار نوشته شده، اما جذابیت دراماتیک فیلم مدیون تکرار قصه از منظرگاه و زوایای متفاوت و در زمان های مختلف است. این روایت غیرخطی، «تسرکت » وار، در ابعاد دیگری قصه را پیش می برد که در کنار تدوین درست و خلاقانه، به واقع ضعف های نهفته در فیلمنامه را پوشش می‌دهد.

نگاهی به فیلم «شب، داخلی، دیوار»؛ سیر روز در شب 2 اسفند 1402
نگاهی به فیلم «شب، داخلی، دیوار»؛ سیر روز در شب

نگاهی به فیلم «شب، داخلی، دیوار»؛ سیر روز در شب

وحید جلیلوند در شب، داخلی، دیوار بیش از دو فیلم قبلی اش جسارت به خرج می دهد و از همان انتخاب سوژه، دست روی موضوعی ملتهب می گذارد؛ او در واقع در فیلمش به بیان سیر روزشدن شب و تیرگی دست می زند و می کوشد تا ظلمات حاکم بر زندگی یک مرد را تا رسیدن به روشنی ترسیم کند.

درباره فیلم «شب، داخلی، دیوار»؛ پنهان در پس واقعیت 1 اسفند 1402
درباره فیلم «شب، داخلی، دیوار»؛ پنهان در پس واقعیت

درباره فیلم «شب، داخلی، دیوار»؛ پنهان در پس واقعیت

شاید اگر این فیلم به مقطع تاریخی روشن و ملموسی سنجاق نمی‌شد و در یک ناکجاآبادی کاملاً سمبولیک گام می‌گذاشت سوار بر همان عنصر حادثه در موقعیتی دیگر پیش می‌رفت، می‌توانست به یک ساکودرام قابل قبول تبدیل شود که حداقل حرفی برای گفتن داشته باشد، در صورتی که حالا با برداشتن لقمه‌ای بزرگ به نوعی از دست رفته است.