شاید بهتر باشد که بگوییم نمایش توافقنامه یک نمایش در نمایش است. نمایش اول برخوردهای دو دوست با یکدیگر که کم و زیادش طی اجرا حس میشود و از سوی دیگر رجعت دوباره در انتهای نمایش به ابتدای آن است. اینجاست که روشن میشود نمایش در نمایش چگونه با نازکای خیال نویسنده درهم آمیخته میگردد و با نگاهی سلطهپذیر و ملموس از سطح رویینه کار به انتهای آن نقبی به نور زده میشود.
میتوان نمایش «توافقنامه» را یک اثر استاندارد از اجرای نمایشنامهای دانست که هم تودهها را خطاب میکند و هم به فضای روشنفکری فرانسه بیاعتنا نیست. رئالیسمی که کورش سلیمانی به کار بسته برای مخاطبان این روزهای تئاتر کلانشهر تهران، ملموس و دلپذیر است و این را میتوان از استقبال خوب آنان رصد کرد. به هر حال در زمانهای که تولید تئاتر به شدت گران و محدویت ممیزی توانفرساست، خلق یک تئاتر باکیفیت امری است دشوار که گروه تئاتر بیستون به نسبت در این آزمون موفق عمل کرده و حرف تازهای زده است.