«در ستایش یا نکوهش میانمایگی؟»
آمادئوس، به کارگردانی جواد مولانیا، نمایشی است که به نظر میرسد از امکانات و دستمایههای بالقوه مستتر در متن پیتر شفر، از جمله رویکرد حماسی-تراژیک، جدلی، نقد قدرت، انرژی دراماتیک موسیقیایی و.. بهره قابل توجهی در اجرا نبرده است و به دلیل رویکرد گاه سرسری و حتی میانمایه نسبت به مضامین و نیز شیوهی طراحیها، امکان تاثیریگذاری عمیق و چندجانبه را در جلوههای نمایشی آن محدود نموده است.
نظام آباد؛ پازل ناتورالیستی تلخ
نمایش نظام آباد یک روایت تلخ توام با طنزهای ظریف و کوتاه خود و صرفن این ویژگی های زبانی و شخصیتی نیست بل که روایتی واقعی از داستان آدم ها و زندگی های عادی و البته تراژیکی است که به خوبی کنه شخصیت و زندگی آن ها را نشان می دهد که شاید بسیاری از ما هر روزه آن ها را می بینیم یا درباره ی شان می شنویم.
مرز و کمی آنسوتر
نمایش «مرزداران» معطوف است به یکی از بحرانیترین مرزهای سیاسی تمام این سالها. مرز ایران و افغانستان، نزدیک شهر تایباد، گرفتار بادهای صد و بیست روزه، ترانزیت مواد مخدر و تغییرات اقلیمی. منطقهای محصور میان بیابان، با چشماندازهای زیبا و البته تجارت پرسود مواد مخدر و گرفتار در چنبره فقر ساختاری مردمانش. جایی که فراموشی و آوارگی بیش از همه جا فراگیر شده است.
اجرای نمایش جعفرخان از فرنگ برگشته، اجرایی سالم و اصیل است
دهمین نشست نقد صحنه با بررسی تئاتر جعفرخان از فرنگ برگشته نوشته ی حسن مقدم و کارگردانی رحمت امینی و با حضور داوود فتحعلی بیگی، رحمت امینی، علی رضا نراقی و بهزاد صدیقی و با همکاری موسسه ی افرامانا عصر روز شنبه یکم اردی بهشت ماه ۹۷ در سالن استاد ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران برگزارشد.
«چهارشنبه های نقد» در پردیس تئاتر تهران برگزار می شود
پردیس تئاتر تهران در نظر دارد برنامه «چهارشنبه های نقد» را با محتوای نقد و تحلیل نمایش های روی صحنه این مجموعه برگزار کند.
ولفگانگ آمادئوس کانورس
اگر بخواهم بدون مقدمه و حرف پیش، در مورد نمایش آمادئوس نظر بدهم باید بگویم آمادئوس نمایش بدی است. از آن نمایشهایی که بد بودنش اصولی است و گزینهی مناسبی برای اساتید دانشگاهی رشتهی نمایش است که ساعتها بخواهند در موردش توضیح بدهند و بگویند به چه دلایلی یک نمایش بد خواهد بود. البته من نه استاد نمایش هستم و نه قصد اظهار فضل به خوانندگان این نقد را دارم. به همین دلیل تنها از منظر نشانهشناسی تئاتر ارزشگذاریام را توضیح خواهم داد و خود را جای مخاطبی قرار خواهم داد که نه از زندگی موتزارت باخبر است و نه نمایشنامهی آمادئوس فیشر را خوانده و نه فیلم آمادئوس فورمن را دیده. نگاهم تنها معطوف به آنچیزی است که بر صحنه اتفاق میافتد و مقایسهی این نمایش را با دیگر اجراهای تئاتر و فیلم آمادئوس به منتقدان دیگر میسپارم.
کدام حذفیات؟
من این یادداشت را به این اختصاص دادهام که نشان دهم حذفیات در حال اجرا در تئاتر مستقل، با حذفیات اجراشده در سالن چهارسو چه تفاوتی دارد و نشان بدهم چگونه «حذفیات» با یکسری حذفیات ساده در اجرای اخیر نسبت به اجرای قبلی، از ویژگیهای شایان تأملش فاصله گرفته و به اثری کلیشهای بدل شده است.
نقد نمایش «جعفر خان از فرنگ برگشته» در ارسباران
نمایش «جعفر خان از فرنگ برگشته» به نویسندگی حسن مقدم و کارگردانی رحمت امینی شنبه یکم اردیبهشت ساعت ۱۸ در فرهنگسرای ارسباران نقد می شود.
گمگشتگی در مرز...
نمایش «مرزداران» تجربهایست آبرومند از یک اجرای شریف دانشجویی. متین است و ملیح. متعالی نیست اما از ابتذالنمایی برخی تئاتریها نیز فرسنگها فاصله دارد. به عنوان مخاطب میتوان دریافت که رهجوی و ملکی دغدغه درام دارند و تلاش میکنند که بر تکنیک مسلط شده و اثری سر و شکلدار به تماشاگر ارائه دهند. هرچند این مهم به شکلی دست و پا شکسته به سرانجام میرسد اما با توجه به تجربه کمی که دارند، این مساله قابل اغماض است. سنجش کیفیت یک نمایش در خودِ اثر نهفته نه در تندیسها و جایزههایی که در فلان جشنواره درو کرده است. با این رویکرد، «مرزداران» را فارغ از آن چه در جشنوارههای داخلی برایش اتفاق افتاده بررسی میکنیم.
بازتولید مهوع یک محتوای واپسگرا
«شیطونی»، نمایشی است که بر خلاف طراحی ظاهرا مبتکر و جستجوگرایانهاش به لحاظ محتوایی، بسیار واپسگرا و متصلب مینماید. این نمایش به طور مینیمال و کنایهآمیزی، بازتولید تمامعیار از مناسبات و انگارههای مردسالارانه فیلمفارسی تبهکارانهی معاصرشدهای است که در سینمای امروز ایران نیز بعضا در شکلهای مختلف بازتولید میشود و علیرغم رویکرد گاه گنگ و فرصتطلبانه سازندگانش نسبت به معضلات اجتماعی طرح شده، با اقبال عمومی نیز مواجه شده است.
نگران نباشید؛ منتقدان گاز نمیگیرند
فضای حاکم بر تئاتر ما با مدیریت ناشیانه، نابخردانه و نالایق برخی مدیران به اصطلاح فرهنگی که نه از هنر سررشتهای داشتند و نه به آن مؤمن بودند، به سمتی پیش رفت که رفتاری تعارفگونه به یک اصل ارزشی و اخلاقی! در تئاتر و اساسا هنر بدل شود. این اصلِ بیاصالت باعث شد که مهمترین دغدغهها، مشکلات، کاستیهای مخاطبان، هنرمندان و اهالی فرهنگ در زیر انبوه لایههای عوامفریبانه و پوپولیستی حاد مدیریتی پنهان باقی بماند و به جایش روشنفکرنمایی قلابی و مذهبینمایی شارلاتانی به منصه ظهور برسد. اساس این حرکت از صداوسیما آغاز شد و کمکم جامعه را به سمت تکصدایی شدن پیش برد. در این شرایط نقد صریح تبدیل به عنصری ضداخلاق و ضدارزشهای انقلابی معرفی شده و همه این تفکرات مسموم به صحنه تئاتر ایران کشیده شد.
اپرای ملال
نوشتن در مورد نمایشی که بعد از دوبار به صحنه رفتن، بار دیگر برای بار سوم روی صحنه است و همچنان مخاطبان پر و پا قرصی دارد و نقدهای بسیار مثبت و پرشوری دربارهاش نوشتهاند کار سختی است. نمایش فهرست که این روزها با نام فهرست مردگان در حال اجراست، نمایش تحسینشده و پر مخاطبی است که مدافعان بسیاری دارد. اما سعی شده است که بیطرفانه نمایش را دوباره بررسی کنم و امید دارم تا اندکی توجه شما را برای تامل دوباره بر آن جلب کنم.
نمایش شیرهای خان بابا سلطنه وامدار شیوه ی اجرایی نمایش سنتی ایرانی است
نهمین نشست نقد صحنه با حضور افشین هاشمی، گلاب آدینه، مونا فرجاد، ریحانه سلامت، محمدرضا مالکی، علیرضا ناصحی، رضا آشفته، بهزاد صدیقی و گروه موسیقی ول شدگان و با همکاری موسسه ی افرامانا عصر روز شنبه پنجم اسفندماه 96 در سالن ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
درامی با ساختار محکم و منسجم، تعداد کم شخصیتها، کم هزینه بودن دکور، تناسب متن با محل اجرا و ... از جمله دلایلی هستند که کارگردان را برای انتخاب یک متن مجاب میکنند. اما به واقع همین مقدار دلایل برای انتخاب یک متن کافیست؟ پاسخ: برای تئاترهای پیشرو و آن دست از کارگردانانی که فرم را بر محتوا مقدم دانسته و تاکید بر چگونه گفتن را به چه گفتن ترجیح میدهند منفی است. برای این دسته از هنرمندانِ مخلص تئاتر، یک مولفه دیگر بر انتخاب متن نیز واجب میشود و آن «زیست متنی» است. یعنی چه؟ یعنی خالق اثر باید نوعی همزیستی با متن احساس کرده و گویی نمایشنامه بخشی از وجود خویش است که به صحنه میآورد.
«شیرهای خان بابا سلطنه» در نهمین نشست نقد صحنه بررسی می شود
نهمین نشست نقد صحنه با حضور افشین هاشمی، گلاب آدینه، مونا فرجاد، ریحانه سلامت، محمدرضا مالکی، وحیدنفر علی رضا ناصحی، رضا آشفته، بهزاد صدیقی و گروه موسیقی ول شدگان و با همکاری موسسه ی افرامانا در سالن ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران برگزارمی شود.
سانسور خودخواسته شخصیتها در اداره تئاتر
تفاوتی مهم میان بندبازی کردن و کارگردانی وجود دارد و آن این که بندباز نسبت به خود مسئول است و کارگردان نسبت به مخاطب. و چه گرانمایه است کارگردانی که چنین مسئولیتی را با جان و دل میپذیرد و با همه دردهایی که در نهاد خویش دارد، از این بندِ لغزان و لرزان عبور کرده و شرف و آبرویش را از دستان قدرشناس و ارزشسازِ مخاطب خود طلب میکند. اما در این مسیر کسانی هم هستند که قاعده بازی را عوض کرده، بند روی زمین میگذارند و با چشمانی بسته از رویش رد میشوند و زیرزیرکی خودشان را بندباز ماهر جا میزنند.
چرا چند موضوع و مسئله در نمایش نامه ی یه کلیک کوچولو مطرح می شود؟
هشتمین نشست تئاتر کاغذی با حضور محمدرضا کوهستانی، مصطفی محمودی و بهزاد صدیقی توسط باشگاه تئاتر فرهنگسرای ارسباران و با همکاری مؤسسه ی افرامانا عصر روز شنبه 28 بهمن ماه 96 در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
شکست در پس آرزویی متعالی
تئاتر زباله با این توضیحات شروع میشود. زمانی که میگویم شروع میشود منظورم دیدن تبلیغ یک اثر است. از نظر من از لحظهای که شما تبلیغات یک نمایش را در رسانهها میبینید، آن نمایش برای شما شروع میشود. این شروع میتواند با بیتوجهی شما همانجا تمام شود و یا به همت شما برای حضور در محل اجرا ادامه پیدا کند.
اعتراض به سبک تایلندی
«سویکابوی»، درباره چند مرد ایرانی است که به تایلند سفر کردهاند و در هتل ارزانقیمتی در حوالی خیابان معروف سویکابوی، بانکوک اقامت دارند. ظاهرا قرار است به واسطه طرح داستان هریک و جدال برخی از آنها با یکدیگر، بخشی از مسائل و مشکلات مربوط به گروههایی از جامعهی ایرانی با چاشنی مطایبه به نمایندگی آنها بازگو شود.
اندر حکایتِ درنیامدنِ «درنیومده»…
نمایش «درنیومده» درباره چیست؟ درباره رازهای چند جوان است؟ درباره عصیان بازیگران نسبت به هم در جهت بهتر دیده شدن روی صحنه نمایش است؟ یا که در نگاهی کلیتر درباره سرگشتگی نسل امروز است که نمیداند چه میکند، چه میخواهد و به کدام سمت و سو میرود؟ نداشتن پاسخ شفاف از سوی اثر برای این سوالات اولین و مهمترین مشکل نمایش «درنیومده» است.
۱۵ ثانیه در ستایش سیاست
نمایش جنگ کثیف درگیر کلیشههای تئاتری امروز است. مسئلهاش بیشتر از آنکه جهانی و عام باشد، عقیم است چرا که حتی نشانههای خودش مانند مظلوم و ظالم را هم بیاثر میکند. فضایش بسیار احساسی است. برای مثال بازجویان یک عروسک بزرگ را به جای همسر مرد بازداشتشده به او قالب میکنند و او با گذشت یک صحنه با عروسک اخت میشود. اما چرا چنین اثری باید با افتخار لقب سیاسی به خود دهد؟
تئاتر «آبی مایل به صورتی» آگاهی بخش، با جسارت و درام اجتماعی پژوهش محور است
هشتمین نشست نقد صحنه با حضور ساناز بیان، امین میری، مرجان ریاحی پور، رسول نظرزاده و بهزاد صدیقی و با همکاری موسسه ی افرامانا در سالن ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران برگزارشد.
تئاتر آبی مایل به صورتی در هشتمین نشست نقد صحنه بررسی می شود
تئاتر «آبی مایل به صورتی» به کارگردانی ساناز بیان در هشتمین نشست «نقد صحنه» بررسی می شود.
همه آن چه میتوان در «چشمها» دید...
تئاتر میتواند صرفا سرگرمی باشد و هیچ اشکالی هم ندارد. اما تئاتر مدعی و پیشرو است که نباید صرفا سرگرمی باشد چرا که تعهد و وظیفهای را بر شانههای خود حس میکند و نسبت به این حس مسئولیت دارد.
اتوبوسی به نام سرگرمی؛ مسافری به نام اتوبوس
نمایش «عاقبت عشاق سینهچاک» با این که ایراداتی جدی بر نمایشنامهاش وارد است و از جمله آثار متوسط نیل سایمون به شمار میآید اما کارگردانی و کنشگری محرکی دارد و سرگرم کننده است. نمایش ظاهرا در پی نقد روابط و ضوابط انسانها در عصر مدرن است که در این راستا زبان الکن و ابتری دارد.
بازی با چنگال عدالت
"قسم به روح تختی که من بدون ترس میرم به سوی تقدیر" این بخش از ترانه یاسر بختیاری بیشک به سرنوشت آدم های نمایشنامههای اپیک و آدمهایی همچون محمودرضا رحیمی در تئاتر اشاره دارد.
هیاهو بدون خشم
خشم و هیاهو، نمایشی است که ظاهرا قصد دارد با زهرخند، سیستم اصلاحی و تربیتی را نقد کند و نقش و مسئولیت همه افراد یک اجتماع را بر شکلگیری و بروز بزه و بزهکاری در یک فرد آسیبدیده یادآوری نماید.
سُرسُره بازی سَرسَریبازها...
این که نمایشی در مضمون و ایدهپردازی و فرم اجرایی کوچک باشد هیچ اشکالی ندارد. مهم این است که اندازه دهان مولف و کارگردان باشد. اما متاسفانه اشکال از جایی خودنمایی میکند که اثر «چه در فرم و چه در محتوا» گندهتر از دهان کارگردان باشد و چنان گلوگیر شود که هم صاحبش را به عزای خودش بنشاند و هم مخاطب را دچار امراض گوناگون روحی و روانی کند.
بررسی تئاتر «نفر دوم» در هفتمین نشست نقد صحنه
هفتمین نشست نقد صحنه در سالن ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران برگزار می شود.
پدر؛ بررسی روانکاوانه فراموشی در انسان
"آندره" سالمندی فرانسوی که در پاریس زندگی میکند، با ورود به دوران کهنسالی و با آغاز ناتوانی ذهنیاش، درگیر مشکلات بیماری آلزایمر میشود و با تغییر ارتباطات انسانی با اطرافیانش، پایان زندگیاش را در خانه سالمندان مییابد.
فراخوان نقد تئاتر ششمین جشنواره تئاترشهر منتشر شد
برای اولین بار در جشنواره تئاترشهر بخش ویژه نقد مکتوب تئاتر از طریق فراخوان عمومی برای هنرمندان و منتقدان جوان تئاتر برگزار میشود.
جنایات پسا مرگ آدولف…
«در انتظار آدولف» نمایشیست بیادعا، سرزنده، سرگرمکننده و پویا اما با کمی اشتباهات کوچک. اشتباهاتی که به چشم نمیآیند اما سرسری گرفتنشان نیز دور از عرف نقد صریح است. چرا که برطرف شدن این دست اضافات و گاه کاستیها میتواند در پروراندن آثار بعدی کارگردان موثر واقع شود.
کتاب «تکرار» و نمایش «پدر» مورد نقد و بررسی قرار میگیرند
کتاب «تکرار» و نمایش «پدر» در قالب دو نشست مستقل این هفته در مرکز فرهنگی شهر کتاب مورد نقد و بررسی قرار می گیرند.
آیا این یک پیپ است؟
نسبت واقعیت با حقیقت چیست؟ آیا امر حقیقی جُستنی است؟ آیا میتوان روایتی فارغ از رأی راوی پیش کشید؟ آیا واقعیت در زمینِ حقیقت میروید؟ آیا میتوان در کلاف هزار گره واقعیت راهی به سوی حقیقت جُست؟ اینها همه پرسشهایی است که نمایش تازه محمد مساوات پیش میکشد. بگذارید کمی عقب برویم و کمی بیشتر بدیهیات را مرور کنیم. از طبقات تقلید افلاطونی، از صندلی مثالی به آن صندلی که نجار میسازد تا صندلی نقاشی که هنرمند ...
نقد و بررسی «لامبورگینی دو» در ششمین نشست نقد صحنه
ششمین نشست نقد صحنه با حضور سیامک صفری، منوچهر شجاع، امید طاهری و بهزاد صدیقی برگزار می شود.
پداگوژی جریحهدار شده
نمایش پسران تاریخ به کارگردانی و دراماتورژی اشکان خیلنژاد، اجرایی امپرسیونیستی و شاعرانهای است از نمایشنامه شکوهمند، فرهیخته، طناز و در عینحال نامتعارف الن بنت، نمایشنامهنویس، نویسنده و بازیگر ۸۳ ساله بریتانیایی.
فانتزی میلیمتری واقعیت!!
نمایش «گم و گور» ، ظاهرا قرار است در فضای متعلق به مردگان، با کسب و کار مرگ شوخی کند.
آندورا؛ واکاوی دراماتیک یک فاشیسم اجتماعی
«آندورا» شهری است که در آن، مردم شهر، یهودیان (جهودها) را به چشم آدمیانی ترسو، زائد، و موجوداتی کودن میشناسند که تنها برای سودهای مالی و لذتهای جنسی باید از آنها بهره بُرد. «کانِ» معلم به همراه همسر، دخترش «باربلین» و فرزندخواندهاش «آندری» در این شهر زندگی میکنند.
در غیاب ایبسن
ایولف کوچولو، یکی از آخرین نمایشنامههای نوشتهشده توسط هنریک ایبسن، از پیشقراولان رئالیسم در نمایشنامهنویسی و درام مدرن است. در این دوره ایبسن آثار دیگری مانند جان گابریل بورگمان و رستاخیز ما مردگان را هم نگاشته است. این آثار سخت، مبهم، تیره و حتی تخیلی مینماید. در هر کدام از این نمایشنامهها با شخصیتهایی روبهرو میشویم که از راه رفته پشیمانند. گویی آلمرز، روبک و گابریل بورگمان همگی بازتابی از شخصیت ایبسن پیر هستند در دورانی که او به خلوت خویش پناه برد و به دروننگری و واکاوی بیشتر در سکوت پرداخت و شناخت و درک شهودی را همراه شخصیتهای اصلی این نمایشهایش تجربه کرد.
ظهور لبخند تلخ سرمایهداری در پایتخت
همین که میشنوی جمعی از شاگردان زندهیاد سمندریان به همت خود دور یکدیگر گرد آمدهاند و برای نمایش صحنهای دست روی نمایشنامهای گذاشتهاند که تقریباً تمامی جایزههای معتبر تئاتری آمریکا اعم از جایزهی الیویر، جایزهی جامعه تئاتری وِستاِند، جایزهی منتقدان نیویورک و همچنین جایزهی معتبر پولیتزر در سال ۱۹۸۴ را از آنِ نویسندهاش کرده، کمی کنجکاو میشوی که اثر چگونه از آب درآمده است. این مهم از آنجایی برایت برجستهتر می شود که فیالمجموع ارادت و احترامی ویژه به سبک و سیاق نمایشنامهنویس این اثر نیز قائل باشی. همین موضوع کافیست تا نقد این هفته را به نمایشی اختصاص دهیم که این روزها در تماشاخانه پایتخت به روی صحنه آمده است.
دنیایی که از دور دل میبرد/ درباره نمایش «ماراتن»
سالها پیش مقالهای در گاردین خواندم، درباره ظهور خصوصیترین شهرهای دنیا. نگارنده برای بسط ادعای خود که چرا فضاهای عمومی به شدت به فضاهای خصوصی تبدیل میشوند، وارد تحلیلهای طبقاتی شده بود و این خودخواهی در ظهور شهرهای محصور را معلول «سرمایهداری افراطی» خوانده بود. همانجا جریان سیال ذهن مرا جایی برد پشت درهای این شهرها و اینکه گیریم که رشد کردند و تعدادشان فراتر از تصور امروز ما رفت. آن وقت با کنجکاوانی که میخواهند خود را به این شهرها برسانند چه میکنند؟
عصبانی نیستم…
تئاتر اجتماعی پرداختن به یک درام با موقعیت استثنایی نیست بلکه توجه به گرهایست که زندگی روزمره تعداد قابل توجهی از افراد جامعه را مختل کرده است و باید برای باز شدنش به فکر چاره بود. بنده به واقع خجالت میکشم تا در باب دوخطی نمایشنامه این اثر صحبتی به میان آورم اما برای بررسی عمق فاجعه چارهای نیست که به دلِ فاجعه زد.
«نذار این خواب تعبیر بشه» نقد و بررسی میشود
نمایش «نذار این خواب تعبیر بشه»که این روزها به کارگردانی مهدی نصیری روی صحنه است، نقد و بررسی میشود.
معنای خیالی واقعیت
«این یک پیپ نیست»، تلاش جسورانه یک نقاش-کارگردان است در انضمامی کردن مفاهیم فلسفی یک نقاشی بر روی صحنه… در این نمایش روایتهای واقعی مألوف دچار اختلال و فروپاشی شده و امکانهای ناشناخته، متفاوت و متضادی از روایتها (واقعیتها) پدیدار میشوند. امور نامرئی و ناملموس همتراز واقعیتهای مرئی و مأنوس به برانگیختگی معماگونه و رازآلودگی در این نمایش میانجامد.
نقد، هنر، اجتماع
در زندگی روزمره با واژههایی چون نقد، انتقاد و منتقد بسیار روبرو میشویم. امروزه گسترش وسایل ارتباطی و دسترسی آسان و همگانی به رسانهی مجازی شرایطی ایجاد کرده است که همه میتوانند نظرات خود را بیان کنند و به تبع آن به نوشتن نقد در هر زمینهای بپردازند. هر شغلی که داشته باشیم و به هر فعالیتی که مشغول باشیم، به نوعی با پدیدهی نقد روبرو هستیم. پدیدهای که برای برخی ناخوشایند است و از آن اجتناب میکنند، چه از پذیرش آن و چه از ارائه کردنش، چرا که آن را عیبجویی و ایرادگیری محض میدانند و نمیخواهند در هیچ سویی از این رابطه قرار گیرند. اخیراً در وبلاگی میخواندم که «…من به نقد هیچ اعتقادی ندارم… منتقد عموماً کسی است که چون خودش کار خاصی انجام نداده، از ٰ کار خاصٰ دیگران ایراد میگیرد…» از قضا چنین باوری بسیار هم رایج است. اما با تمام مواضعی که در رابطه با مسئلهی نقد وجود دارد، نقد بخشی فعال در تمام زمینههای اجتماعی بوده و خصوصاً در فعالیتهای هنری و فرهنگی بخشی اساسی به حساب می آید که در طول تاریخ، خود تبدیل به یک سبک نوشتاری شده است. به قول ارسطو «به راحتی میتوان از نقد اجتناب کرد، اگر هیچ نگوییم، هیچ نکنیم و هیچ نباشیم.»
بسکتبال در کاتدرال
نقش زنان در نمایشنامه بکت، بسیار محدود، غیرتاریخی و فروکاستهشده است. از این لحاظ بکت یک اثر ضدزن تلقی میشود. ملکه جوان، همسر هانری گریان، شکوهگر و زیردست شاه است و در نمایش حتی شاه را به دلیل عشقاش به یک مرد، بکت، تهدید به بیآبرویی میکند. اما در واقعیت تاریخی ملکه الینور همسر هانری دوم که ده سالی نیز از او بزرگتر بود، زنی قدرتمند و بسیار جذاب و اغواگر است و در سالهای ابتدایی ازدواج برخلاف سایر زوجهای سلطنتی، عشاق پرشوری بودند.
وَ ما اَدرئک ما التئاترالمناسبتی…
اگر ایوب آقاخانی را نمیشناسید و از سبقهی تئاتری او بیاطلاع هستید که هیچ اما اگر او را همچون حقیر میشناسید، بدونشک با تماشای این نمایش مناسبتی با خود فکر میکردید که همانطور که آقاخانی با آب و تاب در دانشگاه، رادیو و برنامههای تلویزیونی به تشریح مبانی درام همچون تعلیق، کشمکش، شخصیتپردازی، گرهافکنی و گرهگشایی میپردازد، کاش قدری از این تئوریهای جا مانده از صحنههای این روزهای تئاترمان را به نمایش «هفتِ عصر هفتم پاییز میرساند».
کاش این یک پیپ میبود...
«این یک پیپ نیست» همان مثال معروفیست که همواره در تقابل عینیت و ذهنیت از آن استفاده میشود. به تعبیری ممکن است چیزی که به آن اشاره میشود یک پیپ نباشد اما در آن لحظه هر نوع کد یا تصویری که از یک پیپ داریم در ذهنمان شکل میگیرد. اینک مساوات در قامت طراح و کارگردان در تلاش است تا پیپی که در اذهان ما شکل گرفته را به یک واقعیت عینی نیز تبدیل کند. بدون شک این مساله باید از دالان ذهن تاکید و تقویت شود و آنقدر بر آن اصرار بورزد تا به منصه باور برسد با وجود این که آن شیء یا موضوع و یا مساله اساساً وجود خارجی و یا حقیقت نداشته باشد.
نقد نمایش «طپانچه خانم» در چهارمین نشست «نقد صحنه»
نمایش «طپانچه خانم» به کارگردانی شهاب حسین پور شنبه ۲۹ مهر در چهارمین نشست «نقد صحنه» نقد و بررسی می شود.
تروریستهای مبتذل و نقد تئاتر
یکی از شاخصترین ِ این معیارها در تئاتر امروز ایران میزان ِ فروش و جذب مخاطب است. بهگونهای که اگر تئاتری نتواند به کف فروش مناسب در زمانی مشخص دست یابد، باید بهسرعت صحنه را برای اجرایی پررنگ و لعاب و بفروش خالی کند. دیگر مهم نیست چه ایدهای در کار است، مهم نیست چه میزان از خلاقیت، تجربهگری و مسئولیتپذیری اجتماعی توسط یک هنرمند دنبال شده است. آنچه مهم است خیلِ تماشاگران است که پاشنههای در سالنها را برای تماشای سلبریتیها از جا در بیاورند.