فینچر در موفقترین آثارش در چارچوب منطقی حرکت میکند که متناسب با دنیای اثر خلق شده است و قرار نیست تناسبی با واقعیت بیرونی داشته باشد. در «آدمکش»، با توجه به منبع اقتباس، پیروی از چنین منطقی اجتنابناپذیر به نظر میرسد. اگر بحث تطابق با واقعیت بیرونی در میان بود، میشد بیدرنگ به موضوعاتی چون نبود ماموران پلیس پس از افتتاحیه، در زمان بروز این حجم از قتل و خشونت اشاره کرد.
فیلم «آدمکش» (The Killer) همان چیزی است که میخواهد باشد؛ از یک زاویه، اثری پوچگرایانه دربارهی هیچچیز که پتانسیل تبدیل شدن به یک اپیزود ویژه از «ساینفلد» را دارد و از زاویهی دیگر، فیلمی دربارهی ایجاد حس امنیت و درک ارزش و مفهوم زندگی از راه سخت. نقد فیلم آدمکش از بررسی همین نکته آغاز میشود.