مشکل اصلی فیلمنامه مغز استخوان به قلم علی زرنگار این است که لایههایی سطحی از شخصیتها را آشکار میکند و به عمق روابط میان شخصیتها و دلایل تصمیمات سرنوشت سازشان وارد نمیشود.
فیلم «مغز استخوان» از مشکلات فیلمنامه بیشتر از فرم و ساختار ضربه میخورد زیرا هسته مرکزی دراماتیک ندارد و این ضعف اثر را تبدیل به فیلمی خستهکننده و بیهدف میکند.
پایان بازِ مغز استخوان، سهل ترین و در عین حال هوشمندانه ترین انتخاب برای فیلمساز بوده است. اگر چه این پایان، فیلمساز و فیلمش را به یکباره از اوج به زیر کشیده اما به تعبیری شاید بهترین انتخاب برای عبور از یک خط شکنی اخلاقی- عُرفی بوده باشد.