«گیجگاه» نه فیلم جذابی باشد نه به یادماندنی. نمیتواند در دسته کمدی هم قرار بگیرد. اصلاً در هیچ ژانری نمیتواند قرار بگیرد. نوستالژیبازی بی سر و تهی است با یک سری بازیگر چهره و بازیگران قدیمی که کمکی به جذب مخاطب نخواهند کرد؛ حتی اگر همچون تمام کمدیهای سینمایی و تلویزیونی سالهای اخیر (همان تلویزیونی) یک سکانس اکشن شبیه فیلمهای اکشن قدیمی با حضور افتخاری بازیگران قدیمی این ژانر بازسازی شود.
عادل تبریزی به عنوان فیلمسازی جوان که از سینمای کوتاه قدم به سینمای حرفه ای گذاشته سعی می کند اصولی را برای اثر خودش بنا کند که گرچه ظاهری مدرن و امروزی ندارد ولی می تواند تا حدودی راه را برای رسیدن به سینمایی خاطره انگیز و در عین حال جذاب برای نسل جدید ناآشنا،با آنچه در سال های آغازین سینمای بعد از انقلاب بر آن رفته است،هموار کند.
گیجگاه در تقاطع کمدی-درام عاشقانه، نوستالژی و فیلمی در ستایش یا درباره سینما و آدمهایش نه به اندازه وسط میایستد و نمیداند کدام طرف بایستد.
رویکرد «گیجگاه» بیشتر تجدیدخاطره است و همانطور که در شعار فیلم آمده: «گیجگاه» فیلم نوستالژیک نیست، درباره حالیاست که دیگر نیست.
فیلم گیجگاه حتی توالی رویداد هم ندارد كه موقعیتی را از یك به دو برساند بلكه توالی صحنههایی است كه تنها كنار یكدیگر چیده شدهاند.
مهمترین خصوصیت بارز اولین فیلم عادل تبریزی، صداقت در روایت آن است. یعنی فیلمی اورجینال است. نه سراغ کپی کاری رفته و نه ادای فیلم های روشنفکرانه را درآورده، بلکه کارگردان چیزی که خودش انگار با پوست و استخوانش لمس کرده را عینیت بخشیده است.