نمایشنامههای سارتر، ضرورت اقتباس و بازخوانی تئاتری از داستانها و رمانهایش را همراه میکند با پرسش و تردید. تهوع رمانی درخشان و البته سختخوان است. پر از ایدههای فلسفی در باب هستی، رابطه زبان و اشیا، پدیدارشناسی و معناباختگی. همان ایده انسان مدرن که در مواجهه با جهان و اشیا، گرفتار سرگشتگی و حسی از غثیان است. بعضی منتقدان آن را یک ضدرمان دانستهاند که خوانندگان خود را به نوعی دلزدگی فلسفی و وجودی میکشاند. مانند قلمرویی مینگذاریشده که در مقابل هر نوع اقتباس و بازخوانی تئاتری یا سینمایی مقاومت کرده و به فرم رمان یا حتی با اندکی مسامحه، ضدرمان وفادار است. خوانش مریم برزگر در نهایت راه چندانی به این عمارت باشکوه و البته رنگارنگ نمییابد و میشود گفت که ناکام است.