مهارت و ظرافت گرل در «عاشق يكروزه» را اما – تقريبا همچون هر اثر ديگر او - بايد پيش از هرچيز جايي وراي روايتِ به ظاهر ساده داستان فيلم جستوجو كرد؛ در ژرفا و غناي تكتك لحظاتي كه او با بيپيرايگي و ايجاز بسيار، خويشتندارانه و فروتنانه از پيوندها و ارتباطات عميق انساني تصوير ميكند، به نحوي كه گويي دوربين گرل براي او واسطه و امكاني است تمامعيار به منظور دستيابي و به چنگ درآوردنِ جانمايه ديرپاي آنهها و لمحاتِ گذرا از حضورهاي انساني - چه آنگاه كه يك شخصيت به همراه ديگري در صحنه حضور دارد يا هنگامي كه صرفا در خلوت يا تنهايي خويش و در برابر دوربين ظاهر ميشود.