نمایش "نوعی داستان عاشقانه" نوشته آرتور میلر با ترجمه حسن ملکی با کارگردانی مسعود تاروردی در سالن خسرو شکیبایی تماشاخانه سهنقطه در حال اجراست
آنچه به هر متن جان میبخشد، کوشش پیشنهاد راه حل مناسب اجرا است و سیدمهدی احمدپناه در نمایش ˝هر کس با تنهاییاش˝ میکوشد به این راه حل دست یابد.
فيروزي توانسته تا حدود زيادي به آنچه در پي تجربه كردن بوده، دست يابد. گرچه اجراي او ميتوانست با حذف برخي زايدات به اجرايي تميزتر و كاملتر بدل شود اما همين حالا هم فرمي قابلقبول دارد كه در تناسب با محتوا ميتواند تماشاگر را درگير كند.
منصور نصیری در مقام کارگردان همگام با نمایشنامه، اجرایی به دور از کلیشه و ساده به روی صحنه برده است. دکور صحنه که متشکل از یک دیوار ساخته شده از روزنامه است، تداعیگر مناسبی برای خلق فضای قتل با چاشنی شوخی است
در آثار ماتئی ویسنییک، مسایل مربوط به انسان معاصر، اساس دراماتیک- موضوعی است؛ مسایلی مانند غیرقابل سرایت بودن، ثبات، بیگانگی، وحشت، مبارزه با خود و دیگران، توهم، سرگردانی و تسلیم در برابر تقدیر میرایی که اصولا با رویکردی طنزآمیز، البته در موقعیتهای گروتسکی و در موقعیتهای کمدی تراژدی بیان میشود.
ماتئی ویسنییک، نمایشنامهنویسی مذهبی وابسته به فرهنگ ارتدوکس مسیحی است و البته فراتر از آن با دیدگاه عارفانه متونش را مینویسد. همین بینش متافیزیکی جهان سوررئالیسمش را مرتبط با مکتب رئالیسم جادویی میگرداند؛ ادبیاتی که در آن فضاهای متافیزیکی با جهان واقعیت درمیآمیزد و ملغمهای از عینیت و ذهنیت بشری را در صحنه آشکار میکند.
ما از نقد تئاتر چه انتظاری داریم؟ این سئوالی است که در طی یک ماه، منتقدان نیویورک تایمز به صورت آنلاین به بررسی آن پرداختند و خیلی زود به سئوال تازهای رسیدند: منظور از «ما» کیست؟
نمايش اخير وي اما بيشتر يك اثر كلاسيك است كه قرار است قصه خود را بدون لكنت بيان كند. مسلما اين عيب نيست، اما زماني كه كارگردان سعي ميكند در مواردي در ميانه فضاي كاملا كلاسيك نمايش خود، ناخنكي هم به عناصر مربوط به آثار پست مدرن بزند، نمايش به ملغمهاي بيربط تبديل ميشود.