مواجهه با اجراهاي گروه تئاتر «بِين» براي من واجد همان كيفيتي است كه در نگاه اول از نام گروه به ذهن متبادر ميشود. بين، ميانه، عدم قطعيت. پروژههاي اين گروه مثل هر گروه ديگري كه كار خود را با شيوه تمرين و تغيير مدام به صحنه ميآورند در طول زمان شكل ميگيرد. به اين معني كه شماي تماشاگر وقتي به تماشاي كار مينشينيد نبايد انتظار ديدن يك اجراي چارچوببندي شده قطعي با مولفههاي كلاسيك و منطق ارسطويي را داشته باشيد. واقعيت را بخواهيد اولينبار شبي به تماشاي كار نشستم كه از يك ماراتن تئاتري ميآمدم و آخرين آنها «پرومته/طاعون» شهاب آگاهي بود. نتيجه؟ ميزاني نارضايتي از چيزي كه ديده بودم! ولي هرچه زمان گذشت، متوجه شدم چيزي در كار برايم باقي مانده كه با خودم حمل ميكنم. اتمسفري كه اجراگرها آن شب تا حدي موفق به ساختنش شدند و البته تصاوير بديع ناشي از طراحي صحنه به يادماندني شيما ميرحميدي. اينكه طاعون ما را با خود خواهد برد كمي ترسناك بود ولي در نهايت يك روزنه اميد هم وجود داشت كه سايه قدرت طبيعت بخشاينده روي سر همه ما قرار دارد و همهچيز را دربرخواهد گرفت.
یک پدیدهی بسیارعجیب که مدتی است در بین برخی نویسندگان و کارگردانان این مرز و بوم سروشکل گرفته، عنوان غریبتری نسبت به ماهیتش دارد به نام «مسئولیتگریزی». گویی هر یک از این هنرمندان مانند برخی خردهبیزینسمنهای سیار شدهاند که در کارتهای ویزیت خود درج میکنند:«با مسئولیت محدود»! اغلب این آثار هویت نداشتهی خود را درهمان تبلیغات و معرفی اثر افشا میکنند. مشخصه اصلی این ژانر نوظهور، نداشتن یک نمایشنامه منسجم و دراماتیک است. در همین نمایش «پرومته/طاعون»، سازنده برای آن که بتواند محتویات ذهنی خود را جامه نمایش بپوشاند، از هر کتاب رمان و شعر و نمایشنامه که به دستش رسیده چند خطی آورده و چنان شلم شوربایی برایمان بار گذاشته که حالاحالاها عطر و طعمش از یادمان نخواهد رفت.
«پرومته/طاعون» جدیدترین اثر شهاب آگاهی در تالار «چارسو»ی مجموعه تئاترشهر از ۱۸ آذر روی صحنه میرود.