سریالهای علمی-تخیلی اغلب با مضامینی پیوند خوردهاند که فینفسه میتوانند وهمانگیز باشند، مانند پساانسانگرایی، نابودی جهان به خاطر یک ویروس کشنده یا حتی هوش مصنوعی، اما گاهی سازندگان پا را فراتر میگذارند و مستقیما وارد حوزهی ژانر وحشت میشوند.
در دهههای گذشته، انیمههای مبارزهای و اکشن از پرطرفدارترین ژانرهای این رسانه بودهاند. این ژانر همهچیز را در بر میگیرد: از مبارزات استادانهی هنرهای رزمی تا مشتپراکنیهای پرهیجان. انیمههای زیادی با صحنههای اکشن فوقالعاده و انیمیشن چشمگیر وجود دارد، به حدی که بتواند هر کسی را به یکی از طرفداران پروپاقرص خودش تبدیل کند.
طرفداران هیچکاک و عاشقان سینمای نوآر و کلاسیک شاید نتوانند والت دیزنی را ببخشند، زیرا آنها را از تولید چیزی که میتوانست یکی از بلندپروازانهترین آثار هیچکاک باشد محروم کرد.
فیلمهای برندهی اسکار اغلب به مجموعههای سینمایی ختم نمیشوند اما پس از موفقیت تجاری «سکوت برهها»، استودیوی سازنده تصمیم گرفت تا ماجراجوییهای هانیبال و کلاریس استارلینگ را ادامه دهد، اما مجبور شد تا این کار را بدون جودی فاستر انجام دهد.
علی عباسی با قبول کارگردانی فیلم دونالد ترامپ یا همان «کارآموز» (The Apprentice) حرفه خود را در معرض خطر قرار داد.
اگر صادق باشیم، کوپولا نه از ساخت این فیلم پشیمان است و نه به خاطر عملکرد تجاری تراژیکِ آن ناراحت. او دههها با عشق و علاقه، ساخت این پروژه را دنبال کرد و حتی برای اینکه بودجهاش را تأمین کند، مجبور شد پروژههای کارگردانی دیگری مانند «دراکولای برام استوکر» (۱۹۹۳) و «جک» (۱۹۹۶) -با بازی رابین ویلیامز- را برای خروج از بدهی و تأمین مالی «مگالوپلیس» بپذیرد.
در نقد «سیلمز لات» به این میپردازم که چرا با وجود خلاقیت بصری، فیلم از کلیشهها رنج میبرد و در مسابقه با زمان، محکوم به شکست است.
یکی از پرخرجترین فیلمهای سالهای اخیر بوده و در حال تبدیل شدن به یکی از بزرگترین شکستهای تجاری یک دههی اخیر است، پارادوکس عجیبی ایجاد میکند، اما چرا «جوکر ۲» شکست خورد؟
نقد فیلم «سه دختر او» را در این مطلب بخوانید.
در سینمای ژاپن دو دستهی کلی فیلم وجود دارد و همهی آثار سینمایی ذیل این دو دسته قابل تقسیمبندی هستند. یکی از این دستهها «جیدای گکی» نام دارد و به فیلمهای تاریخی اطلاق میشود و دستهی دیگر «جندای گکی» است و به فیلمهای با داستانهای معاصر و غیر تاریخی گفته میشود. یک فیلم ژاپنی اکشن عموما ذیل آثار دستهی اول قرار می گیرد.
«گردنزنی» آنقدر قصه و شخصیتها را در عرض گسترده کرده که خط روایی اصلی گم شده است. اما در نقد آن تنها به همین نکات نباید بسنده کرد و موضوعات دیگری هم قابل توجه است.
در ادامه بهترین انیمیشنهای اکشن تمام دوران را نام بردیم که در به نتیجه رساندن این رسالت موفق بودهاند.
«کروکدمن» میتوانست به سبک فیلمهایی مثل «آیین» (The Ritual) یا بازیهای ویدیویی شبیه «اوتلست» (Outlast) حس تعلیق خود را تشدید کند؛ انگار که سایهی کروکدمن همیشه دنبال هلبوی و تام است. اما فیلم «پسر جهنمی: کروکدمن» با اینکه از نظر تکنیکی فیلم ترسناک به حساب میآید، از نظر منطقی امکان ندارد شما را بترساند
«پلتفرم» فیلم شعاریای بود. «پلتفرم ۲» حتی شعاری هم نیست. یعنی شعارهای خودش را نقض میکند. از هیچ نظر هم حرف تازهای نمیزند. فیلمی سیاه و ناامیدکننده است که حتی آینه بودنش را هم نمیتوانی بپذیری.
این دهه با آثار خوشساخت و جاودانهای همچون «طناب» (۱۹۴۸)، «شاهین مالت» (۱۹۴۱) و «غرامت مضاعف» (۱۹۴۴) پیونده خورده است اما فیلمهای جنایی درجهیک دهه ۴۰ میلادی به همین آثار خلاصه نمیشوند.
مریلین مونرو هر چند کوتاه اما تا پیش از سال ۱۹۶۲ و مرگ نابهنگامش در سن سی و شش سالگی، همچون ستارهای درخشید. او با وجود عمر کوتاهش موفق شد تنها با چند فیلم وارد تاریخ فرهنگ عامهی امریکا و به نماد آنچه از نگاه هالیوود زن زیبا و جذاب است تبدیل شود. او کسی بود که باید آنجا که هالیوود در کنار سیاست قرار میگرفت به عنوان زیورآلات رویداد حضور میداشت.
هوارد هاکس دربارهی مرلین مونرو میگوید: مرلین مونرو دخترک بسیار وحشتزدهای بود که مطلقا به قابلیتهای خودش اعتماد نداشت. میترسید روی پرده ظاهر شود. موجود بسیار غریبی بود که در عین حال در تصویر اثر عجیبی از خودش باقی میگذاشت {…} در تمام وجودش هیچ چیز واقعی وجود نداشت.
نمایش "حفار القبور" از خوزستان در جشنواره بینالمللی "دیو دراما" کویت پذیرفته شد.
تصویربرداری فیلم کوتاه «مرخصی» به کارگردانی مرتضی رشیدی به اتمام رسید.
نسخه ترمیم شده «زن زن است» ساخته ژان لوک گدار با کیفیت ۴K از طریق ریالتو پیکچرز در سینماهای آمریکا نمایش داده میشود.