پایگاه خبری تئاتر: علیرضا نادری درباره انتخاب مدیر بعدی اداره کل هنرهای نمایشی خطاب به معاون هنری و برخی از هنرمندان که توانایی و امکان گفتوگوهای خصوصیتر را با مدیران بالا دستی دارند، توضیحاتی ارائه کرد.
این کارگردان تئاتر در گفتوگو با خبرنگار تئاتر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، ابراز کرد: درصورتی که قرار است مدیری جدید و تازه برای اداره کل هنرهای نمایشی انتخاب شود، عاقلانه است نیروهایی با فهم وتوان مدیریت فرهنگی برای این پستها استفاده شود. همه کس در کشور ما قادر به نشستن پشت هر میزی هست اما توجه داشته باشید که پستهای فرهنگی به سرباز نیاز ندارد، فرماندهی هم نمیخواهد، عرصهی فرهنگ سنگر نیست!
وی اضافه کرد: همین حالا در دانشکدههای مربوط ، مدیران زیاد فرهنگی فارغالتحصیل میشوند، اغلب جوان هستند و از مسائل اجتماعی و سیاسی وسرزمینی و جهانی درک و فهم مناسبی دارند، نیروهایی که «فهم فرهنگ» دارند و بدون نصب نوشته و پلاکی پس و پشت میزشان، فرهنگ از پیشانیشان پیداست، سرنوشتشان چند سال اضافه بر بقیهی کارها مدیر فرهنگ وهنر شدن نیست، بلکه از ابتدا کوششهای فرهنگی کرده و به فرهنگ وهنر کشش دارند و متقابلا چرخهای زنگ زدهی فرهنگ و هنر با حضورشان به تکاپو میافتد.
او توضیح داد: انتخاب افرادی که پیش از این، دراین ساختمانها و پشت این میزها مو سفید کردهاند و حالا پیر شدهاند، بدون اینکه خودشان از خودشان راضی باشند، کار غلطی است – که البته سالهاست تکرار میشود! اغلب از ابتدا میشود پایان کار برخی را حدس زد، دستکم این بار میشود مانع تکرار این حوادث غمبار شد. انتصاب افرادی که در دورههای قبل امتحان خود را پس دادهاند، اشتباه چندباره است.
نویسنده نمایشنامههای «عطا سدار مقلوب» و «سعادت لرزان مردمان تیره روز» خاطرنشان کرد: من فرد خاصی مورد نظرم نیست، چون مدتهاست - واز دو دورهی قبل - با هیچ مدیری دید و بازدیدی نداشتهام اما حالا عملکرد خیلیها که از روز اول معلوم بود، معلومتر است. اوضاع هنرهای نمایشی – تئاتر و سینمای ما اگر بسامان نیست، پس چیست؟ به امور کتاب ونشر و فرهنگ عمومی، آموزش و پرورش و آموزش عالی هیچ اشارهای ندارم. بلکه همین هنرهای نمایشی کشورمان که سالیانه آینده صدها جوان برومند این سرزمین – دختر و پسر- را به گرههای کور و چشمهای نمناک، گرهی کور زده است. اطمینان دارم دل هرکسی به برخی از این آمارها نمیلرزد و ما افرادی هوشیار در همین سرزمین داریم که میتوانند به عنوان مدیران فرهنگی، به کار گرفته شوند. اینجا عرصهی تجربهی آزمودهها نیست، فرهنگ عمومی هدف است، مسیر مدیر تربیت کردن نیست، یا دستکم برای تربیت مدیر فرهنگی خیلی دیر شده است.
این استاد دانشگاه معتقد است: بازگشت مدیران موفق قبلی هم اتفاق خوبی نیست، چه دلیلی دارد جامعه به درستی احساس کند دارد به عقب برمیگردد، وقتی همه از پیشرفت حرف میزنند؟ بهترین فوتبالیستهای دو دهه و یک دهه پیش را به تیم ملی برنمیگردانند. عرصهی فرهنگ کشور- بویژه درهزارهی سوم میلادی – عرصهی مدیران چالاک است. برخی از مدیران فرهنگی این کشور هنوز به زبان مادری خوب حرف نمیزنند، بازگشت به مدیران قبلی حتی با سیاستهای موفق قبلیشان عقبگرد محسوب میشود. رفتارها و تصمیمهای فرهنگی بر آینده اثرهای عمیق میگذارد. آیندهی تخیلی سالها قبل – همین حالا دچار کهنهگی است.
نادری با اشاره به فعالیت مدیران موفق قبلی در حوزههای دیگر افزود: برخی از مدیران موفق پیشین اغلب یا در این چند سال در حال تلاش برای بازگشت به چرخهی قدرت- و از فرهنگ و هنر دور- بودهاند و یا برخیشان در جایگاه تماشاگران نشسته و برخی دیگر درخارج از مرزها درحال تقویت بنیهی علمی وجفت وجور کردن مدرک بودهاند. بسیاری نیز در کار رستوران داری و پخت و پز وارد شدهاد اما جوانترهایی هستند و حتما هستند که با تماشای اوضاع ازبیخ وبن بستهی فرهنگی فعلی به بازخوانی یا نقد وضعیت فعلی فرهنگی کشور و خارج ازمرزها پرداخته و با اوضاع فرهنگ روز دنیا آشنا هستند در دانشکدههای مدیریت فرهنگی و ارتباطات وغیره میشود با مشورت استادان دانا وهوشیار تعدادی از این دانشجویان زبده را به عرصهی مدیریت متوجه نمود. بنده اغلب کاندیداهای فعلی را که بر سر زبانها افتادهاند و پیشتر هم بر سرزبان بودهاند میشناسم. اغلب عمر خود را برای این کار از دست دادهاند، صرف نکردهاند.
نویسنده نمایشنامه «کوکوی کبوتران حرم» و «دیوار» با اشاره به دیدار برخی از هنرمندان با معاون هنری و پیشنهاد گزینههایی برای مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی به ایسنا افزود: خیلی خوب است که برخی هنرمندان هم صنف ما، امکان، توانایی و اعتبار کافی برای گفتوگو با تصمیمگیران اصلی را دارند، ضمن اینکه فرهنگ و هنر این کشور به چنین افراد معتبری نیاز داریم مشروط به اینکه ایشان نفع عمومی فرهنگ ، هنر و هنرهای نمایشی- تئاتر- را مورد توجه قرار دهند و با ارزیابی از افرادی که پیشنهاد میدهند، اطمینان پیدا کنند فرد مورد نظرشان واجد صلاحیت است- قول وقرارهای احتمالی با کاندیداها وتضمین آتیه فرد وگروه، خوشنامی این افراد را تحتالشعاع قرار میدهد. پنهان کردنی یا شدنی که نیست، درطول چند ماه معلوم میشود، پیشنهاد میکنم این افراد اگر چنین امکانی دارند، دست کم با خانه تئاتر هماهنگیهایی داشته باشند.
علیرضا نادری در بخش دیگری از این گفتوگو درباره برنامه دولت برای واگذاری امور هنری به خود هنرمندان، گفت: واگذاری امور به مردم، ایده خوبی است ولی «مردم» سالهاست تعریف مشخص ندارد، مردم ایران دهها وصدها گرایش و طرز فکرهستند. اینکه امور فرهنگ وهنر یک کشور از جمله تئاتر و یا سینما را به مردم واگذارکنیم. از همین حالا معلوم است آدرس درستی نیست. حتا اگر هدفی درست باشد، اصولا تجربیات سرزمینهای موفق در فرهنگ و هنر میتواند راهگشا باشد. تجربیات بینالمللی خوبی در این زمینه وجود دارد.
نویسنده و کارگردان نمایشهای «چهار حکایت از چندین حکایت رحمان» و «77/06/31» تصریح کرد: در کشورهای دیگر امور هنری به سندیکاها، اصناف و کانونها واگذار میشود و اینها با توجه به ضرورتهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و نیازهای عاجل و آتیشان تولید، توزیع و مصرف آثار هنری را فراهم میکنند. تجربه این کشورها را ببینند در کشورهایی با جمعیتی بسیار کمتر از ما تیراژ کتاب هرگز مثل تیراژ کشور ما نیست. کاری ندارد، بررسی کنند چرا کشوری مثل کشور ما این آمار روزنامه، کتاب، فیلم و تئاترش باید باشد. در این کشور سالانه سیزده، چهارده میلیون نفر در مدرسهها و دانشگاها و مراکز آزاد فرهنگ وهنر ثبتنام میکنند. کتابها، فیلمها و تئاترهای ایشان از کجا تامین میشود؟ کار سختی نیست فهمیدن این چیزها.
نادری در ارزیابی عملکرد دولت دکتر روحانی در زمینه فرهنگ و هنر در 100 روز گذشته، توضیح داد: در این مدت صد روزپیگیر بودهام اما شاهد تحولات زیادی نبودهام. انتخاب مدیر مرکز هنرهای نمایشی هنوز اتفاق نیفتاده، شما چطور انتظار ارزیابی عملکرد دارید؟ البته تحقق نتیجه در فعالیتهای فرهنگی نیاز به زمان دارد، ما در این کشور هشت سال را در دو دوره تقریبا شاهد هیچ اتفاق چشمگیری نبودهایم. دستکم آنچه اتفاق افتاده، به نظرمن که مورد پرسش هستم، اتفاقی نبوده. به آموزش و پرورش و آموزش عالی وتلویزیون و غیره کاری ندارم، عرصهی هنرهای نمایشی را منظورم است. در این صد روز در سینما تکلیف مدیریتها مشخص شده اما در عرضه تئاتر کماکان اتفاق ویژهای نیفتاده است و نمیدانیم آیا مدیریت تئاتر تغییر میکند یا نه.
او در پاسخ به این پرسش که امور هنری برای دولتی که ناچار است بیشترین توجه خود را معطوف سیاست خارجی و اقتصاد کند، چه جایگاهی دارد، توضیح داد: اگر کمی از زاویه سیاست به معنای تمهید امورات مملکتی به مسائل کشورمان بنگریم، اقدامات دولت قبلی در زمینه تضعیف و نابود کردن روابط خارجی- به هردلیل استراتژیک و یا تاکتیکی و یا سهوا و به دلیل خطا- نتیجه کاملا مشهود است؛ به طوریکه آن چیزی که من از سیاست خارجی درک میکنم تا چند وقت پیش درحد صفربوده و ما را به یاد سالهای جنگ عراق میانداخت، درست چیزی شبیه روزگار جهان دو قطبی. بنابراین طبیعی بود که دولت جدید تلاش کند روابط متعادلتری با دیگر کشورها برقرار کند.
نادری ادامه داد: من به دلیل بیماری پسرم، درگیر مسایل کمرشکن تهیهی دارو و درمان بودم و میدیدم و کماکان میبینم تحریمها چگونه به صدها و شاید هزاران بیمار چه آسیبها زده و میزند پس درک وتایید میکنم دولت جدید تلاش کند روابط متعادلتری با کشورهایی که هم «دارو و هم درمان» برقرار کند. دست کم نبود نام تحریم موجب میشود دلالان مرگ در خیابانها و برخی داروخانهها دیگر بهانهای برای تجارت سیاه خود نداشته باشند. گو اینکه بسیاری از این جهان رفتند تا پیشاپیش زمینهی دادگاهی را درجهان دیگر خداوند فراهم کنند و برخی دارو بازان در آنجا بر«دار» مکافات خداوند آویخته خواهند شد و «مثقال مثقال دروغها» و«نداریمهاشان» و«تمام کردهایمهاشان» و«کشورتحریم است هاشان» را درکفهای خواهند ریخت. پاسخهای دروغشان فاش خواهد شد و از اقیانوس بیکران لطف خداوند لکهای به آنها نخواهد رسید.
او تأکید کرد: هر کشوری سیاستهای کلان فرهنگی دارد که مربوط به دوران آن حکومت است. جمهوری اسلامی یک نظام سیاسی- اجتماعی، فرهنگی است که سیاستهای فرهنگیاش را یک کابینه و یک رئیس جمهور طراحی نمیکند. نباید هم بکند. پس سیاستگذاری فرهنگ و هنر به رئیس جمهوری و کابینهی او مربوط نمیشود، بلکه قاعدتا اجرای امور کلان که احتمالا پیشتر طراحی شده، میبایستی طبق جداول زمانبندی شده و طی دورهای پیاپی، به تدریج و براساس برنامهها که حتما بایستی وجود داشه باشد منطبق با ضروریات فرهنگی دوران- که حتما بایستی بر اساس سیستم تطبیق نیازها وبرنامه و نقد جدی وسختگیرانه و با نتایج قابل اندازه گیری- اجرا شده و به پیش و نه پس، برود.
این هنرمند تئاتر اظهار تاسف کرد: با هزاران تاسف دولت قبلی طی دو دوره با اینکه بسیار علاقمند بود وجههی فرهنگی قابل دفاعی داشته باشد، از همان نخست، چیزی را تلف نکرد، بلکه به طرفی برد که هم اکنون نمیشود دربارهی آن قضاوت کرد که جامعهی ما به لحاظ فرهنگی به کدام «طرف منطرف» شده است؟ اما کوشش برای بازگشت از آن طرف در تمام شئون فرهنگی کاملا مشهود است. پس کارنامهشان در زمینهی فرهنگ نه صفر، که منفی بوده است. دلایل در این زمینه «لال» هستند و فرصت و مجال هم کوتاه است.
نویسنده نمایشنامههای «طوبی» و «این قصه را ایرانیان نبشتهاند» با توضیح سیاستگذاری فرهنگی هنری در هر کشوری اضافه کرد: سیاستهای کلان فرهنگ وهنر هر نظام سیاسی و کشوری برآمده از اصول قانون اساسی، منافع ملی و چشماندازهای دور آن سرزمین طراحی وسپس اجرا میشود. دولتها میزهای اجرای این سیاستها و درنتیجه تابعی از این سیاستها هستند و باید باشند. به هزاران دلیل در مملکت ما این امور- اجرای دقیق سیاستهای کلان فرهنگی – سیاسی اجتماعی وعلمی و غیره، تابع قوانین روشن نیست. شاید چنین فرامینی وجود ندارد یا وجود دارد و اجرا نمیشوند. برای ما که اغلب از نزدیک «درقیر»! برخی از دوباره کاریها وسیاستهای یک بامک و دو هوا گیر کردهایم روشن نیست چرا و مشکل از کجاست؟ اما میدانم و میدانید که یک دولت، گیریم هشت ساله، نمیتواند ونباید برگذشته شورش کند یا مقدمات تغییراتی در حد انقلاب را برای دولت بعدی فراهم کند. همهی دولتها مجری سیاستهای کلی کشور هستند و باید باشند و قرار نیست دولتها سیاستهای فرهنگی را مصوب کنند بلکه باید مجری آن باشند.
این استاد دانشگاه یادآور شد: مشکل از آنجا آغاز میشود که با تغییر دولتها، یک تیم فرهنگی میرود و تیم دیگری میآید اما ممیزان در نادرستترین شکل ممکن، ممیزی ونظارت وتشخیص را متناسب با شرایط آن «دولت» مستقر – و نه نظام حکومتی براساس قانون اساسی- انجام میدهند و این مشکل بزرگی برای فعالیتهای عمیق ودامنهدار فرهنگی فراهم میسازد. گاهی یک خبر روزنامه موجب میشود اصلی از قانون اساسی زیرپا گذاشته شود و این برای یک نظام سیاسی پرقدرت زیبنده نیست.
علیرضا نادری در پایان صحبتش خاطرنشان کرد: در حال حاضر و براساس سند چشمانداز بیست سالهی کشورمان که یک معاهدهی ملی است، میبایستی ایران ما تا سال باید در منطقه غرب خاورمیانه حائز رتبهی اول باشد، صرف نظر از موفقیتهای کشورمان درعرصه های تکنولوژیک و امور هستهای و پزشکی و غیره که من در آنها تخصصی ندارم، درعرصهی فرهنگی وهنری میبایستی ایران طبق سند چشم انداز، در عرصهی فرهنگ وهنر دربین کشورهای پیرامون در زمینهی کتاب نشر، فیلم ، تئاتر، آموزش و پرورش و غیره سرآمد کشورهای اطراف باشد.حال آنکه درهمین شهرستانهای اطراف ما جوانها برای تماشای یک تئاتر و یا دیدن یک فیلم باید از شهر خود به تهران سفر کنند. امیدوارم درچند سال باقی مانده وزرای جدید و مدیران فرهنگی کمی کمترحرف بزنند. ایمان به موفقیت جز در گرو کار نیک محقق نمیشود و کار نیک را نیکاندیشان به خویشان نمیسپارند و اگر بسپارند، چون بیگانگان با آنها براساس کتاب، حساب میکنند، یعنی یک مثقال راهم میبینند و نیک و بدش را حساب میکنند.