پایگاه خبری تئاتر- مهرداد خامنه ای: وقتى در دوران جنگ سرد تصمیم مى گیرى که در یکى از کشورهاى سوسیالیستى ادامه تحصیل دهى معلوم است که سرت بوى قرمه سبزى مى دهد. اما سئوال اینجاست که تا چه حد. سال ١٩٨٤ مصادف بود با دوران جنگ در ایران، ریاست جمهورى ریگان در ایالات متحده، نخست وزیرى مارگارت تاچر در بریتانیا و در اتحاد جماهیر شوروى آندروپوف تازه ریق رحمت را سر کشیده بود و فسیل دیگرى به نام کنستانتین چرننکو از طرف پولیت بیرو بعنوان رهبر حزب انتخاب شده بود.
در این دوران من با ویزاى تحصیلى کشور همسایه، ترکیه از کشور خارج شدم و در کمال ناباورى شاهد موج عظیم هموطنان بودم که همه بعنوان پناهنده سیاسى در انتظار دریافت قبولى پناهندگى خود از یکى از کشورهاى اروپاى غربى و یا آمریکا و کانادا بودند و اغلب هم در طول چند ماه و گاه یک سال به این کشورها مهاجرت مى کردند(پناهنده مى شدند). این که مى گویند هر که از منزل ننه اش قهر کرد رفت پناهنده شد واقعا حقیقت داشت. من اما بر این باور بودم و هستم که استفاده از حقوق پناهندگى براى افرادى است که واقعا از نظر سیاسى در خطر هستند و نباید بى جهت و تنها به دلیل مشکلات اقتصادى از آن حقوق با هزار دروغ و دبنگ بهره جست. بگذریم... سرم به کار خودم بود و در دوران اقامت در ترکیه مشغول تحقیق در مورد آن دسته از کشورهاى سوسیالیستى بودم که مى شد در آنها ادامه تحصیل داد. براى من که از آناهیتا بیرون آمده بودم و شاگرد اسکویى بودم طبیعتا دانشگاه مسکو مثل کعبه هنرى بود اما آنقدر رفتن به مسکو بار سیاسى داشت که به ریسکش نمى ارزید. میماند کشورهاى اروپاى شرقى و البته اقامت در آنجا هم مسئله اى سیاسى بود و نه فقط از جهت مشکلات بازگشت به ایران بلکه در خود این کشورها چنان سیستم پلیسى حاکم بود و تحت نظر بودى که آدم نرفته خوف برش مى داشت. مگر آنکه خودى بودى و کسى تو را به آنجا فرستاده بود که آن بحث دیگرى ست.
من که نه خودى بودم و نه معرفى داشتم تنها دستم به جیب پدر بند بود و کوشش شخص شخیص خودم. اما برایم دانشگاه پراگ با تمام این گندکارى ها ارزش هر ستمى را داشت. چرا ؟ چون میلان کوندرا در آن سال ها در این دانشگاه استاد سناریو بود و تنها تصور اینکه مى شود سر کلاس هاى او نشست حالم را خوب مى کرد. شهریه ١٥٠٠٠ دلار ناقابل، کنکورى جانکاه و رژیم پلیسى بالاى سرت. شک داشتم. در میان این کشورها یوگسلاوى از برکت سر مارشال تیتو و دعواى جانانه اش با استالین در سال هاى پنجاه از نظر سیاسى معتدل تربود و به نوعى پل بین بلوک شرق و غرب شده بود. با آنکه فدراتیو سوسیالیستى بود از آمریکا و غرب هم براى پیشرفت اقتصادى وام مى گرفت و خلاصه از هردو طرف به نوعى باج مى گرفت. از تئاتر یوگسلاوى زیاد نمى دانستم جز اینکه اولین کشور سوسیالیستى بود که نمایش در انتظار گودو ساموئل بکت را به روى صحنه برده بود و گروهى به نام آتلیه ٢١٢ به کارگردانى یووان چیریلوف که از آوانگاردترین گروه هاى تئاتر اروپا بود و البته فستیوال جهانى تئاتر در بلگراد به نام "بیتف". سال ٨٥ فیلم پدر در سفر معاملات امیر کوستوریتسا در کن گل کرد و نخل طلایى بهترین فیلم را گرفت. او که بود؟ نسل دوم فارغ التحصیلان پراگ که به کشورشان بازگشته بودند و کار مى کردند.
صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام
https://telegram.me/onlytheater
اختتامیه جشنواره تئاتر فجر با صدای استاد شجریان / معرفی برگزیدگان
پردیس تئاتر تهران افتتاح شد
خداحافظی سعید اسدی از دبیری جشنواره تئاتر فجر
بزرگداشت دکتر علی رفیعی برگزار شد
علی رفیعی: تئاتر در زیرزمین ها و انباری های تئاتر شهر به دست نمی آید
وزیر ارشاد: باید عرصه تئاتر را به بزرگان این هنر واگذار کنیم
«برای کلاه آهنیها» در تئاتر باران به صحنه میرود.
نمایشنامه «نظارت عالیه» اثر ژان ژنه با ترجمه ایرج انور منتشر شد
«بازگشت به خانه» در ارغنون به روی صحنه میرود
باغ آلبالو در تالار وحدت اجرا می شود
بیش از 300 درخواست حضور برای کارگاه های گروه تئاتر اودین
تئاتر شهر میزبان پنج اثر نمایشی جدید خواهد بود.
صالحی امیری: بودجه تئاتر در سال 96 دو برابر می شود