مصطفی کوشکی، مدیر تئاتر مستقل معتقد است: شورای ارزشیابی و نظارت اداره‌کل هنرهای نمایشی تنها به یک شورای نظارتی تبدیل شده و کارکرد ارزشیابی آن از بین رفته؛ و همین معضلاتی را در تولیدات کیفی تئاتر به وجود آورده است.
پایگاه خبری تئاتر:  تئاتر خصوصی،‌ تئاتر دولتی مفاهیمی هستند که سال‌هاست با ایجاد تماشاخانه‌های خصوصی در ایران مطرح شده است مدت‌هاست که کارگردان‌ها و اهالی هنر مشکلات زیادی با اتفاقاتی که در تئاتر خصوصی رخ می‌دهد، دارند و از سوی دیگر سالن‌دارهای خصوصی نیز برای تأمین هزینه‌های خود که البته بدون حمایت و نظارت دولتی مسئولیتش صفر تا صد با خودشان است،‌دست و پنجه نرم می‌کنند.

تئاتر خصوصی برای زنده ماندن طبعا باید مختصات خاصی داشته باشد گردش سرمایه در آن رخ دهد و قوانین خاصی داشته باشد اما در عین حال نیز برخی از تماشاخانه‌ها به بنگاه‌های اقتصادی تبدیل شدند که صرفا با نام تئاتر و استفاده از چهره های سینمایی و کارهای عامه پسند، نام تئاتر و فرهنگ را دچار خدشه کرده‌اند. خیلی از هنرمندان ما معتقدند که آنچه امروز با عنوان تئاتر خصوصی در ایران در حال گسترش است نسبت اندکی با تئاتر مستقل ندارد.

مسئله حمایت و نظارت مرکز هنرهای نمایشی و فعالیت‌هایی که در تئاتر خصوصی و حق و حقوقی که آنها دارند می‌بایست مجددا بازتعریف شود. در این باره با مصطفی کوشکی مدیر تئاتر مستقل تهران به گفت‌وگونشستیم:

*آقای کوشکی مسائل مختلفی این روزها درباره شرایط تئاتر خصوصی مطرح می‌شود که می‌خواهم نظر شما را  هم به عنوان فردی که در این عرصه وارد شده و کار می‌کنید، بپرسم. تئاتر خصوصی این روزها نیازمند چه حمایتی است؟

البته من با خیلی مسائلی که در تئاتر خصوصی این روزها مطرح می‌شود، بیگانه هستم و متأسفانه در جلسه ای هم که شهرام کرمی با گروه‌های خصوصی داشت حضور نداشتم هرچند قرار است صحبتی با آقای کرمی داشته باشم. من خودم تئاتر خصوصی را قدری با سالن‌های خصوصی فاصله می‌گذارم به خاطر همین هم هست که نظر من با بقیه سالن‌دارها فرق می‌کند چون سالن‌های دیگر مراودات متفاوتی دارند که نسبت به کار ما متفاوت است.

البته در کار ما هم مسائل اقتصادی در کیفیت تأثیرگذار است اما با این حال من معتقدم که دولت می‌تواند با حمایت از گروه‌های خصوصی که مستقل کار می‌کنند و حمایت دولتی ندارند اما دغدغه تئاتر دارند، حمایت کند. همین حمایت بود که گروتوفسکی  لهستانی را تبدیل به غول بزرگ تئاتر کرد. اگر می‌خواهیم از تئاتر حمایت کنیم با اینکه همایتمان اینطور باشد نه اینکه به گروه‌ها بگویم چه کار انجام بدهند.

بنابراین معتقدم دولت اگر می‌خواهد حمایتی از تئاتر بکند گروه های تئاتری را شناسایی کرده به طور مثال بگوید محمد مساوات که دغدغه‌اش مشخص است فلان مکان با فلان دستمزد را برای خود و گروهش داشته باشد تا او کار آزمایشگاهی انجام دهد و به تولید  اندیشه برسد این همان حمایت و کمک است.

دولت برای حمایت از تئاتر خصوصی، گروه‌های تئاتری را شناسایی کرده و از آنها حمایت مالی کند

در نهایت من تئاتر مستقل را اینگونه می‌بینم یک گروهی که تئاتر کار می‌کنند و چون حمایت نمی‌شوند از جیب خودشان کاری انجام می‌دهند و این با تئاتری که تنها یک سالن خصوصی است و اجاره داده می‌شود و دیگر فرقی ندارد چه کسانی و چطور و با چه اندیشه‌ای در آنجا اجرا می‌روند، متفاوت است. برای همین است که من خود را از آن جنس نمی بینم و دغدغه هایم با دیگران متفاوت است کمااینکه عده‌ای هم از من انتظار دارند من در صنف و جاهایی که آنها فعال هستند ، حضور داشته باشم من هم مشکلی ندارم حضور پیدا می‌کنم اما نگرشم با خیلی‌ها متفاوت است.

*پس به نظر شما تئاتر خصوصی باید چطور باشد؟ سالن‌داری چیزی شبیه به سینما داری است؟

البته من تکنسین نیستم که بگویم تئاتر خصوصی باید چطور باشد یا اینکه هویت سالن‌دار چطور است و در تمام دنیا چگونه باید باشد، به نظر من تئاتر خصوصی هم چیزی شبیه سینماداری است اما سینمادار باید فرهیخته باشد، یک زمانی سینمادارهایی مثل علی حاتمی داشتیم که خودشان هنرمند بودند اما از سوی دیگر هم بازاری‌هایی که کارشان سینماداری بود مثل یک پاساژدار، من نمی‌دانم این اختلاف آیا باید پر شود یا خیر و اینکه درست است چنین اختلافی بین تئاتر مستقل یا خصوصی و سالن‌دار باشد یا خیر.

*الان سالن‌هایی را می‌شناسیم که دغدغه شان بیشتر مالی شده و نمایش‌هایی را صرفا اجرا می‌روند که چهره‌های سرشناس داشته باشد این از نظر شما برای کار فرهنگی تئاتر قابل توجیه است؟

ببینید زمانی که ما کارمان را در تئاتر مستقل شروع کردیم یک فرمولی برای خود تعریف کردیم اینکه مثلا هنرمندانی را غیر از تولیدات خودمان دعوت کنیم که از فیلتر کیفیت ما بگذرد بعد از آن اقتصاد کار را در نظر گرفتیم الان ممکن است یک هنرمند خیلی با کیفیت باشد اما چون کار خصوصی است ممکن است از فیلتر اقتصادی نتواند عبور کند پس او فعلا کنار گذاشته می‌شود و در یک کاری که حمایتی باشد حتما دعوت می‌شود.

اما یک راهی که خیلی از سالن‌های خصوصی می‌روند همین است که ابتدا فیلتر اقتصادی است اگر گروه از آن عبور کند بعد به این میرسد که کار چیست و چگونه است . سالن‌داری که شبی سه میلیون سالنش را اجاره می‌دهد دیگر برایش مهم نیست چه کاری به صحنه می‌رود البته اینرا نمی‌گویم که از سالن‌های خصوصی بد بگویم بهرحال آنها هم بنگاه اقتصادی هستند و باید هم اینطور باشند و دیدشان سرمایه داری و کسب پول است چرا که هزینه کرده اند.

به توسعه کمّی تئاتر رسیدیم اما کیفی خیر!

*پس تکلیف فرهنگ چه می‌شود؟ همین به قول شما بنگاه‌های اقتصادی آیا می‌بایست در بخش فرهنگ دنبال کسب سرمایه باشند؟

بهرحال این سوالات باید پرسیده شود که آیا بنگاه اقتصادی اجازه دارد که در تئاتر فعالیت کند؟ به نظرم اینها در جایی که نیاز به مجوز دارد باید بررسی شود اینکه به عنوان دولت باید رصد می‌کردند تیمی که می‌خواهد تئاتر کار کند دغدغه چه چیز دارد ؟ من نمی‌گویم که این سیستم هم بد است بهرحال در شرایط عجیب و غریب اقتصادی امروز که هیچ چیز سر جای خودش نیست، باید هدف از تئاتر را مشخص کنیم.

*درباره خود تئاتر مستقل اگر بخواهیم صحبت کنیم، اینکه نمایش‌هایی هستند که مدتهای مدیدی روی صحنه می‌مانند آیا علتش تأمین منابع مالی و در واقع تفکر شما درباره سود اقتصادی زیاد از این کارها نیست؟

سه سال پیش دغدغه اصلی مرکز هنرهای نمایشی توسعه کمی تئاتر بود،  درست است که کیفیت تئاتر هم یک تکانی خورد اما نقاط ضعف هم زیاد دارد حال باید بررسی می‌کردند که حمایت چگونه باید باشد از بنگاه‌های اقتصادی یا از تئاتر با کیفیت؟! خود بخش شورای نظارت و ارزشیابی هم دچار مشکل است و تنها تبدیل به یک شورای نظارتی به معنای ممیزی اینکه حرف خاصی در آن زده نشود یا سیاسی نباشد و انتقادی نباشد! وگرنه بخش ارزشیابی‌اش عملا از بین رفته و تنها شورای نظارت است.

درباره تئاتر مستقل من باید بگویم زمانی که می‌خواستیم اساسنامه‌ای را داشته باشیم چند موضوع برایم خیلی مهم بود نخست به این فکر کردم که چرا باید یک نمایشی که برایش خیلی زحمت کشیده شده تنها بیست یا سی شب روی صحنه تئاتر باشد بعد به این نتیجه رسیدم که سالن‌هایی چون تئاتر شهر و بعدها ایرانشهر بهرحال تقاضای زیادی برای نمایش‌ها دارند و چاره‌ای هم  نیست اما در تمام دنیا اینطور رسم نیست که یک نمایش که خیلی استقبال دارد زود از صحنه برداشته شود حتی مشاهده می‌شود نمایش‌هایی که بیست یا سی سال روی صحنه هستند بهرحال اینها کالای فرهنگی‌اند و مادامی که مخاطب داشته باشند باید روی صحنه باشند.

در بسیاری کشورها شاهد هستیم که نمایش‌هایی بیست تا سی سال به صحنه می‌روند و چون استقبال دارند اجرایشان ادامه پیدا می‌کند

بهرحال همه دوستان هم واهمه داشتند که چطور یک نمایشی بیش از معمول روی صحنه باشد اما ما اینکار را انجام دادیم به طوریکه رویای نیمه شب تابستان 163 اجرا داشت و رکورددار تئاتر در ایران شد  و بعد هم دکلره، رومولیت، شیطونی و ... ما پایه اجراها را روی پنجاه اجرا گذاشتیم و گفتیم هر کاری که جواب داد ادامه هم داده می‌شود.

کف فروش را برای نمایش‌ها حذف کردیم

 نکته دوم هم این بود که در تئاتر خصوصی کف فروش برای گروه‌ها تعیین می‌شود به طوریکه هر گروهی که میآید مبلغی را به سالن‌دار می‌دهد و اگر اجرایش گرفت یک درصد هم اضافه تر پرداخت می‌کند من این کف فروش را برای گروه‌ها حذف کردم و فارغ از کار هنری‌ام و به عنوان یک مدیر که البته خیلی به عنوانش علاقه‌ای ندارم، مطرح کردم که کف فروش را حذف می‌کنم  و خودم را وارد چالش کردم.

اینجا بود که مشخص شد اگر فلان هنرمند یا چهره در کار نباشد آیا این کار فروش خواهد داشت یا خیر در صورتی که کار با کیفیت بود البته به نوعی در کار با گروه شریک می‌شدیم چرا که باید پا به پا برای داشتن تماشاگر تلاش می‌کردیم. البته نمی‌گویم همه نمایش‌هایی که در سالن ما به صحنه رفتند شرایط خوبی داشتند اما بهرحال یک جاهایی فشارهایی داشتیم که مجبور به تصمیماتی شدیم اما بالای 90 درصد کارها پر پول و پر استقبال بود.

به نظر من اگر سایر سالن‌ها هم این کف فروش را حذف کنند تازه می‌توان درباره‌شان تصمیم گرفت که دغدغه فرهنگی دارند نه فقط بنگاه اقتصادی هستند. این را هم نمی‌گویم که سایر سالن‌ها اشتباه می‌کنند بهرحال برای سرپا ماندن باید هزینه ها را تأمین کنند.

به لحاظ هنری از تئاتر مستقل رضایت دارم

*چقدر شرایط تئاتر مستقل با ایده‌آل‌هایتان نزدیک است؟

به لحاظ هنری رضایت دارم، من همین دیروز گزارشی را از سال گذشته از نمایش‌هایی که روی صحنه ما رفتند آماده کردم و متوجه شدم که نمایش‌های شنیدن و در میان ابرهای امیررضا کوهستانی، نامه‌های عاشقانه از خاورمیانه کیومرث مرادی، شب دشنه‌های بلند علی شمس، این یک پیپ نیست محمد مساوات و پروژهبینارشته‌ای حمید پورآذری، اگه بمیری سمانه زندی نژاد و در انتظار آدولف علیرضا کوشک جلالی را که خیلی هم پر استقبال و از بهترین کارهای سال بودند را داشتیم.

بنابراین به لحاظ هنری فکر می‌کنم مسیری که می‌رویم درست است اما واقعا به لحاظ اقتصادی فشار روی مجموعه زیاد است چرا که شرایط اقتصادی خیلی پیچیده است هزینه‌ها بسیار بالا و اجاره مکانی که استیجاری باشد خیلی فشار روی گرداننده مجموعه می‌آورد به این دلیل که او باید سعی کند هنر را اولویت دهد اما هر ماه هزینه‌های سنگین بالغ بر صد میلیون باید پرداخت کند و این جایی یقه آدم را میگیرد که حتی فکر کند دیگر کافی است یا باید مثل بقیه کار کنم یا باید کنار بروم اگر می‌خواهم عقیده‌ام را حفظ کنم اینجا واقعا دو راهی عجیبی است.

*نظرتان درباره تغییر مدیریتی اداره هنرهای نمایشی چیست؟

شهرام کرمی را ما از قدیم می‌شناسیم خودش کارگردان تئاتر به معنای هنری واقعی است نه تئاتر تجاری برایش خیلی اهمیت نداشته است و این انتظار از او وجود دارد که با حضور و مدیریتش بتواند تئاتر را ارتقا دهد. بهرحال ما نموداری اگر نگاه کنیم متوجه می‌شویم که چهار سال پیش 10 تا اجرا و الان 100  تا و این کار کمی خیلی هم خوب است که مردم با تئاتر آشنا شده‌اند اما تولید اندیشه کجا است و اگر تولید می‌شود روند چیست؟ اگر اندیشه تولید نمی‌شود یعنی اتفاقی نیفتاده و مثل خیلی آمارهای دیگر مملکت نادرست است و معیشت و شرایط فکری مردم روز به روز بدتر می‌شود و تأثیری بر زندگی‌شان نمی‌گذارد.