«هویت» و «اعتماد» دو عنصر جداییناپذیر برای بِرَند یک سالن نمایشی است که با اجرای نمایشهای عجیب و غریب به آن لطمه وارد میشود. لطماتی که شاید سالها طول بکشد تا بشود آن را جبران کرد.
پایگاه خبری تئاتر: این روزها نمایش «مُزامُزا» به نویسندگی و کارگردانی سیروس همتی در تماشاخانه «ایرانشهر» روی صحنه رفته است. در این نمایش سامان دارابی، جواد پورزند، الهه زحمتی، سیروس همتی، آرزو نبوت، سروش طاهری، آزیتا نوریوفا، شهرام مسعودی، عرفان حق روستا، مهرداد رحیمی، علیرضا موسوی، میلاد ابراهیمی، امیرحسین اخیانی و علی یعقوبزاده بازی میکنند.
نکته جالب توجه استفاده از تمام عناصر و المانهای نمایشهای موسوم به «تئاتر آزاد» یا «تئاتر لالهزاری» در نمایش «مُزامُزا» سیروس همتی است. سالن ایرانشهر جایی است که گروه تئاتر «لیو» به سرپرستی محمدحسن معجونی در اولین روزهای آن روی صحنه میرفت. سالن ایرانشهر جایی است که گروههای تئاتری با هزار و یک بدبختی در صف گرفتن اجرا در آن میمانند و در بیشتر مواقع دست خالی میروند. ما طرفدار نمایشهای کمدی برای مردم هستیم. ژانری که میتوان به راحتی در آن از سیاست و مسائل ریز و درشت اجتماعی صحبت کرد. در این رسانه بارها از نمایشهای کمدی نوشتهایم اما کمدی به سبک تئاترهای آزاد را نمیپسندیم. چند دلیل مشخص هم دارد.
تئاتر آزاد، مردمیترین و بیکیفیتترین آثار نمایشی
«هویت» و «اعتماد» دو عنصر جداییناپذیر برای بِرَند یک سالن نمایشی است که با اجرای نمایشهای عجیب و غریب به آن لطمه وارد میشود. لطماتی که شاید سالها طول بکشد تا بشود آن را جبران کرد. راستش را بخواهید هنوز هم سردرگم هستیم که سالن ایرانشهر دولتی، نیمهدولتی یا چیز دیگری است. بنابراین مدیریت هم حساسیتی از خودش به خرج نمیدهد و مجوز انواع و اقسام نمایشها را در این سالن صادر میکند. وقتی قوانین مشخص نباشد و نظارتها هم کارساز نباشد با رانت و سلیقهمحوری و هرجومرج مواجه میشویم که سالنهای نمایشی در این روزها با این پدیده دستبه گریبان هستند. جالب است بدانید که تئاترهای ایرانی در این روزها به چند دسته تقسیم میشوند. به طور کلی آنها را در دو دسته «تئاتر» و «تئاترآزاد» مشخص کردهاند که اصلا دستهبندی درستی نیست. در واقع، نخست با تئاترهای دولتی و رانتی و مناسبتی مواجه هستیم. آثاری که بنا به زمان و بر اساس دستور و یا پول دولتی روی صحنه میروند که اغلب هم تماشاگر ندارند. در این میان کارگردانهایی بودهاند که با اتوبوس، تماشاگرهایی را با هماهنگی ارگانهای مختلف به تئاتر شهر آوردهاند؛ نمایش خود را هم پر تماشاگر کردهاند. باید به زرنگی این افراد تبریک گفت. حداقل چند نفر را که تا حالا تئاتر ندیدهاند به زور پای تئاتری نشاندهاند. دوم، تئاترهای دانشگاهی و جشنوارهای هستند. آنها آثاری هستند که معمولا در تالار مولوی و برخی تماشاخانههای دیگر روی صحنه میروند و دغدغه هنری و تجربی دارند. سوم، تئاترهای تجاری و سلبریتیمحور هستند. اغلب کارگردانهای قدیمی و صاحبنام تئاتر ایران در این زمینه کار میکنند. یک دلیلش این است که خودشان بازیگر تلویزیون و سینما شدهاند و طرفدارانی هم برای خودشان دست و پا کردهاند. به عنوان نمونه میتوان به آتیلا پسیانی اشاره کرد. هدف این نوع از تئاتر سرگرمی و در درجه بعدی منکوب کردن تماشاگر و پز روشنفکری است. دسته چهارم، مربوط به تئاترهای موسوم به «تئاتر آزاد» یا «تئاتر لالهزاری» است. نمایشهایی که هدفشان تنها سرگرم کردن مردم از هر طریق ممکن است و استقبال خوب و پر باری هم از آنها میشود. گردش مالی این تئاتر هم به شدت سالم است و از رانتهای دولتی و سفارشهای ارگانی به دور است. رحمت امینی، سرپرست سابق شورای ارزشیابی و نظارت اداره کل هنرهای نمایشی در ادامه با تقسیم بندی تئاتر دولتی و نیمه دولتی، تئاتر خصوصی و «تئاتر آزاد» به مهر میگوید: «بیشترین گردش مالی تئاتر در حال حاضر در تئاتر کمدی [آزاد] است و تئاتر خصوصی در رتبه دوم و در آخر تئاتر دولتی و نیمه دولتی قرار دارند. متاسفانه تئاتر کمدی رها شده است و بیشتر تئاترهای کمدی که در حال حاضر اجرا میشود، مسائل و شوخی های سخیفی را طرح میکنند و مخاطبانی هم به تماشای چنین کارهایی رضایت دادهاند.» بنابراین هرگاه تئاتر دولتی و تئاتر آزاد تداخل پیدا میکنند، شاید باید دنبال کاسهای زیر نیم کاسه باشیم.
تئاتر ایران نیازمند منتقد و دراماتورژ است
حلقه مفقوده این روزهای تئاتر ما منتقدان و دراماتورژهای مقیم در سالن نمایشی هستند. حالا این افراد چه کسانی هستند؟
قطبالدین صادقی، نویسنده و کارگردان تئاتر ابراز داشته است که دراماتورژ به موارد زیر توجه میکند: «1- فضا، 2- زمان، 3- خلق چارچوب، 4- اعمال فیزیکی، 5- شخصیتها، 6- شکل صدایی زبان، 7- واقعگرایی یا عدم واقگرایی، 8- فاصله تاریخی، 9- معنا.» یا در جای دیگر میگوید: «دراماتورژی مخصوص کشورهایی است که ویژگیهای زیر در فرهنگشان وجود دارد: «1- نمایش یک کار گروهی است، 2- به کار منتقد اعتقاد دارند، 3- اعتقاد به آوردن نگاهی نو.» «مری لاکرست» در کتاب «دراماتورژی» به نقش دراماتورژ در انگلستان میپردازد. کتاب او شرح تاریخی گستردهای را از قرن نوزدهم تا سالهای اخیر از تغییرات نقش دراماتورژی در تئاتر انگلستان به دست میدهد. او در ابتدا به نقش «لسینگ» و دراماتورژی آلمانی میپردازد. سپس «ویلیام آرچر» و «گرانویل بارکر» را مهمترین بانیان شکلگیری این حرفه میداند. همچنین او با معرفی «کنت تینان» به عنوان اولین الگوی یک دراماتورژ کار خود را پیش میبرد و میگوید: «نقش کنت تینان در تئاتر ملی الگوی عینی بسیار خوبی برای دهه 1960 ارائه کرد و از این زمان به بعد هم بر تعداد دراماتورژهای برجسته که اغلب معروف به مدیران ادبی هستند افزوده شد.» دراماتورژ کسی است که نمایشها را انتخاب و در پیش تولید، تولید و پساز تولید نمایشها حاضر است و بار کیفی و هنری و هویتی سالن نمایش را بر دوش میکشد.
https://teater.ir/news/15257