گفتوگو با حمید زرگرنژاد درباره شرایط ساخت فیلم در جغرافیای خوزستان، مسائل مربوط به مافیای اکران و دیده نشدن «ماهورا»، اشارات فیلم او به مسائل اجتماعی خوزستان و مشکلاتی که برای نمایش این فیلم در خود خوزستان به وجود آمده است.
پایگاه خبری تئاتر: حمید زرگرنژاد تابهحال دهها فیلم کوتاه ساخته و حتی یک مجموعه 13 قسمتی مستند درباره فیلم کوتاه هم دارد. او غیر از اینها 20 فیلم مستند تلویزیونی در زمینههای اجتماعی و فرهنگی کارکرده و برای گروه تلویزیونی شاهد، فیلم مستند و مستند داستانی ساخته است. «ستارههای زمینی» که به زندگی و شخصیت جانبازان هنرمند و ورزشکار میپرداخت، یکی از مشهورترین کارهای زرگرنژاد در زمینه مستندهای تلویزیونی بود. او تلهفیلم پلیسی «ساحل مرگ» را هم در کارنامه داشت و بالاخره در سال ۱۳۹۲ اولین فیلم بلند داستانیاش را با عنوان «پایانخدمت» و با فیلمنامهای از بهروز افخمی جلوی دوربین برد. زرگرنژاد تا سال 1374 در رشته مهندسی پرواز مشغول به تحصیل بود اما بعد از دو سال تحصیل، از این رشته انصراف داد و به دنبال علایق مشخص خود در تئاتر و تلویزیون رفت. حالا او جزء کسانی است که بیش از 20 سال در سینمای ایران سابقه فعالیت حرفهای دارد، اما تابهحال فقط دو فیلم بلند داستانی ساخته است. «ماهورا» که این روزها درحال اکران است، دومین فیلم زرگرنژاد است که با فاصلهای پنج ساله نسبت به فیلم اولش ساخته شد.
او پیش از این مستندی با نام «حلقه در خاک» ساخته بود که ماجرای آن حالا دستمایه فیلم داستانی «ماهورا» شده است. «ماهورا» داستان پسر جوانی به نام امین (با بازی ساعد سهیلی) است که نامزدش در هور غرق شده. او حالا افسرده است و قصد خودکشی دارد که ناگهان یک خلبان ایرانی را در هور پیدا میکند و تصمیم میگیرد نجاتش دهد. «ماهورا» صحنههای مسحور کنندهای از زیست قبیلهای و عشیرهای اعراب خوزستان دارد و جزئیات جنوبیاش به بهترین شکل رعایت شدهاند. سوژه این فیلم هم که براساس واقعیت ساخته شده، بسیار جالب و بدیع است. «ماهورا» بهرغم بعضی نقدهایی که میشود نسبت به فیلمنامه آن داشت، فیلم جالب و چشمگیری از آب درآمده؛ اما شورای صنفی اکران این فیلم را همراه با پنج کمدی اکران کرد و به قول کارگردانش باعث دیده نشدن آن در فضای سالنهای سینمایی شد. گفتوگو با حمید زرگرنژاد درباره شرایط ساخت فیلم در جغرافیای خوزستان، مسائل مربوط به مافیای اکران و دیده نشدن «ماهورا»، اشارات فیلم او به مسائل اجتماعی خوزستان و مشکلاتی که برای نمایش این فیلم در خود خوزستان به وجود آمده را در ادامه میخوانید.
آقای زرگرنژاد! فیلم ساختن در جغرافیای خوزستان، آن هم در تالابهای آن منطقه و نواحی روستایی کار سختی بود. چطور شد سراغ این فضا رفتید؟
به هر حال من تعداد زیادی فیلم مستند درباره جنگ ساختهام، تحقیق زیادی در این زمینه کردهام و خودم هم اهل آن منطقه هستم.
تحمل این دشواریها برای شما و سایر عوامل فیلم، آیا در گیشه هم آنطور که میخواستید جواب داد؟
قرار دادن یک فیلم دفاعمقدسی در کنار چند اثر کمدی، معلوم است که انتخابها را به کدام سمت میبرد. چیدمان پخش در این فصل که «ماهورا» اکران شد، خیلی به ما صدمه زد وگرنه تمام کسانی که در اکران مردمی بودند یا به هر نحو فیلم را رصد میکردند، نظرشان خوب بود. بیشتر کسانی که فیلم را دیدهاند، آن را دوست داشتهاند. اما یک شرایطی فراهم شده که باعث شده این فیلم جلوی چشم بیشتر مخاطبان قرار نگیرد تا بروند و امتحان کنند که از آن خوششان میآید یا نه. آیا مقصر این وضعیت خود فیلمساز است؟
آیا دلیل این وضعیت را چهرهسالاری در سینمای ایران میدانید و اینکه بهترین موقعیتهای اکران نصیب فیلمهایی میشود که چنین چهرههایی دارند؟
بازیگران «ماهورا» چهرههای خوبی هستند... .
ولی جزء چهرههای کمدی نیستند...
این حرف شما دقیقا همان پاسخی است که من باید میدادم. من به فیلم دیگری نمیتازم و کار افراد دیگر را زیر سوال نمیبرم. هر کسی کار خودش را میکند. اما معتقدم که «ماهورا» میماند. این یک فیلم تاریخمصرفدار نیست و در آینده بهتر دیده خواهد شد.
حالا که فیلم ساخته شده نسبت به وقتی که این سوژه در ذهنتان بود چقدر از خروجی کار راضی بودید؟
فکر میکنم ۶٠ تا ٧٠ درصد از چیزی که میخواستم در آمده باشد. این فیلم، فیلم فضا است و فکر میکنم فضای آن درآمده است و کشش هم دارد و قابل حدس نیست و روی همین حسابها مخاطب را نگه میدارد.
شما همانطور که خودتان میگویید، نوع خاصی از فیلمسازی را انتخاب کردهاید که طبیعتا در این شرایط هم نمیتوانید از اکران توقع خاصی داشت.
ببینید من اگر بخواهم مطابق بازار فیلم بسازم، خب مشخص است که کسی نمیرود در هور فیلم بسازد. پس من حتما قصدم ماندگاری فیلم بوده نه پول درآوردن یا اینکه بخواهم در لحظه با جوک و شوخی و این جور کارها نظر مخاطب را جلب کنم.
یعنی میپذیرید که نوع فیلمسازی شما مخاطب چندانی ندارد؟
اگر بعضی از ارگانها بیایند و پشت فیلم ما را بگیرند، قطعا این فیلم هم دیده میشود. البته ما در بخش خصوصی کار کردیم و از آن ارگانها هم طلبکار نیستیم که الان بگوییم چرا حمایت نکردید. از ابتدا جرأت زیادی میخواست که چنین فیلمی را در بخش خصوصی تولید کنیم.
فکر نمیکنید اکران هنر و تجربه به شما امکان بیشتری برای تبلیغات میداد؟ چون در آنجا فیلم اکران طولانی داشت و شما یک سال فرصت داشتید که کارتان را تبلیغ کنید.
نه. فیلم ما متعلق به آن دسته نیست.
به هر حال الان زمان مناسبی برای اکران «ماهورا» نبود...
بله. به هر حال کسانی که جدول اکران را میچیدند چنین تصمیمی گرفتند. شورای صنفی تشخیص داده که فیلم «ماهورا» به همراه پنج فیلم کمدی اکران شود. این درحالی است که معمولا در ماه محرم فیلم کمدی اکران نمیشد. اما حالا برای اولینبار است که چنین اتفاقی افتاد. فیلم من در مجموع حتی نسبت به فیلمهای پرفروش این روزها هم نقدهای خیلی بهتری داشته است.
کار کردن با بعضی از هنرپیشههای چهره، در فضای جغرافیایی خوزستان مشکل نبود؟
آنها زحمت کشیدند و خودشان میگویند که پشیمان نیستند.
آیا این تلقی درست است که هر فیلمی در فضای شهری تهران ساخته نشود، مورد استقبال قرار نخواهد گرفت؟
فضای بصری فیلم ما و رنگولعاب نماها خیلی خوب کار شده. قصه هم کشش لازم را دارد. «ماهورا» گرچه موضوعی دفاعمقدسی دارد، اما در یک بستر عاشقانه میگذرد و همین هم برای مخاطب جذاب است. اما مهمترین نکتهای که از کنار آن رد میشوید و شاید جواب خیلی از سوالات شما باشد، تبلیغات فیلم است. ما تبلیغات را در اختیار نداشتیم.
این سوال ما مختص فیلم شما نیست. بهطور کل به نظر میرسد که سینمای ایران خیلی تهرانزده شده است و حالا اگر عدهای بخواهند این دایره تنگ را بشکافند، به آنها هم توجهی نمیشود.
من همچنان میگویم اگر تبلیغات مناسب وجود داشت، ما میتوانستیم از پس این وضعیت هم بر بیاییم و مخاطب «ماهورا» را دوست داشت.
وقتی محسن تنابنده به دلیل مصدومیت نتوانست در این فیلم بازی کند، چطور شد که به جای او ساعد سهیلی را انتخاب کردید؟
ساعد تلاش زیادی کرد و به نظر من نقش را خیلی خوب درآورد. این نظر من است و حالا اگر شما فکر میکنید که برای آن نقش مناسب نبوده، این یک سلیقه است.
نقش را خوب بازی میکند اما به نظر میرسد که مقداری برای بازی کردن این کاراکتر جوان است.
جوانهای سال ۵۹ که دست به کارهای بزرگ زدند، به نظر شما متوسط سنشان چقدر بود؟ آیا فکر میکنید قهرمانهای سال ۵۹، 40 ساله بودند؟
بهعنوان پسر ارشد خانواده، آیا سن ساعد سهیلی مقداری پایین نبود؟
شاید مقداری فیلمهای دیگر شما را طوری عادت دادهاند که اینطور به نظرتان میرسد. اما در عشیرهها پسرها از ۱۴ سالگی حالت ارشد بودن را در خانوادهشان دارند، میروند شکار میکنند و روی خانواده نفوذ دارند و... آن فضا با شهر خیلی فرق میکند.
موقع ساخت «ماهورا» تحت تاثیر فیلم دیگری از آثار دفاعمقدسی هم بودید؟
فکر میکنم «ماهورا» در این زمینه مستقل است و فضای آن شبیه فیلم دیگری نیست.
چرا مثل خیلی از فیلمهای دیگر، فضای هور را در تالاب انزلی بازسازی نکردید؟ آیا این کار راحتتر نبود؟
من آنجا را نمیشناسم و خودم بچه جنوبم. پس بهتر بود در فضایی که بهتر میشناختم کار را بسازم.
آیا بعد از «ماهورا» همچنان به کار در فضای داستانی ادامه خواهید داد، یا به وادی مستند برمیگردید؟
من کارم را ادامه میدهم. الان فیلم آقای موتمن هم زیاد نفروخت. آیا ایشان هم باید کارشان را رها کنند؟ این مشکلات به خاطر پخش به وجود آمدهاند؛ اما سینمادارها برای ما تعیین نمیکنند که ما چه کار کنیم. لااقل برای من که بیست و چند سال است در این عرصه کار میکنم، آنها چنین چیزی را تعیین نمیکنند. من عزمم از قبل هم راسختر است و همچنان کار میکنم.
نمیتوانستید برای مردم خوزستان تبلیغات یا اکرانهای ویژهای داشته باشید؟
نه، نمیشد. به دلیل اینکه آنجا این فیلم مخالف دارد؛ چون بعضیها از اینکه من قوم عرب را با ایرانیها آشتی دادهام راضی نیستند و این خوشایندشان نیست.
بالاخره این موضوع طبیعتا در همانجا باید موافقانی هم داشته باشد.
بله، موافقانی هم دارد اما تبلیغاتی برایش نمیکنند و ترجیح میدهند سکوت کنند.
از چیزی میترسند؟
نمیدانم. تهیهکننده ما که فیلم را از سینماهای آنجا برداشت.
الان که در خوزستان ماجرای رژه اهواز اتفاق افتاد، بهتر نبود چنین فیلمی با چنین مضمونی در آنجا نمایش داده شود؟
بله، وقتی این اتفاقات افتاده، لزوم دیده شدن فیلمهایی مثل «ماهورا» چند برابر میشود. وقتی این اتفاقات در خوزستان میافتد، نشان میدهد که یک فیلمساز پیشبینی کرده بود چه وقایعی ممکن است رخ بدهد و لزوم ساخت چنین اثری را احساس کرده؛ ولی این چیزها برای کسانی که در سینمای ایران صاحب مافیا هستند، چقدر میتواند اهمیت داشته باشد؟ امروز اولویتهای فرهنگی چیست و چه کسانی در این خصوص تصمیمگیرنده هستند؟ مشخص است که تصمیمگیرندهها به چنین مسائلی هیچ توجهی ندارند.
درباره ماهورا
این داستان واقعی است
فیلمنامه «ماهورا» براساس یک داستان واقعی نگارش شده؛ داستان سقوط یک هواپیمای ایرانی در 18 آبان 1359 در یکی از روستاهای اطراف شهرستان هویزه.
سال 1359 یک خلبان ایرانی در منطقه تحت اشغال نیروهای بعثی فرود آمد. اهالی روستای «احمدآباد» که محل سقوط این پرنده نظامی بود، اقدام به نجات خلبان هواپیما کردند. نیروهای بعثی از روستاییان تحت اشغال که عربزبان هم بودند، خواستند که خلبان را تحویل دهند اما خودداری مردم از این کار باعث شد تا نیروهای عراقی، 27 نفر از آنها را زندهبهگور کنند. حمید زرگرنژاد پیش از ساخت «ماهورا»، مستندی به نام «حلقه در خاک» را در گروه شاهد صدا و سیما ساخته بود که سال 1388 همزمان با هفته دفاعمقدس از تلویزیون پخش شد. نام فیلم «ماهورا» هم ابتدا «حلقه در خاک» بود ولی پیش از شروع فیلمبرداری تغییر کرد.
بیمهری از هر سو
«ماهورا» بهعنوان یکی از شرکتکنندگان در بخش سودای سیمرغ سیوششمین دوره از جشنواره فیلم فجر پذیرفته شد اما بهجز نامزدی در بخش بهترین جلوههای ویژه میدانی، دستاورد دیگری در این رویداد نداشت. «ماهورا» جزء معدود فیلمهایی است که در سالهای اخیر نهتنها مفهوم ضدجنگ نداشت، بلکه با آفریدن قرینهای از کلیشههای داستانی ضدجنگ، گفتمان آن نوع فیلمها را به چالش کشید و شاید مورد بیمهری قرار گرفتن این فیلم توسط گروههای مختلف، با همین موضوع بیارتباط نباشد. حمید آخوندی، تهیهکننده این فیلم، غیر از «ماهورا» در «پایانخدمت» هم تهیهکننده فیلم حمید زرگرنژاد بود و غیر از این دو مورد، تنها جایی که تجربه تهیهکنندگی داشت مربوط به فیلم «چاقی»، ساخته راما قویدل میشود.
ترکیب بازیگران
«ماهورا» از دو گروه بازیگر تشکیل شده که گروه اول بازیگران غیرحرفهای و اهالی عربزبان خوزستان هستند و در پسزمینه قرار دارند و گروه دوم از هنرپیشههایی حرفهای مثل داریوش ارجمند، ساعد سهیلی، میترا حجار، بهاره کیانافشار، کامران تفتی، احمد کاوری، مهدی صبایی، یوسف مرادیان و مونا فرجاد تشکیل میشود. بازیگران محلی فیلم، راکورد زبان و لهجه عربی را در تمام صحنهها به درستی حفظ میکنند اما بازیگران حرفهای کار، گاهی در این مورد موفق نیستند. از بین این بازیگران داریوش ارجمند، میترا حجار و ساعد سهیلی متولد مشهد و مهدی صبایی و یوسف مرادیان نیز متولد کرمانشاه هستند و بین آنها فقط مهدی کاوری، اصالتی جنوبی دارد. مهدی کاوری خودش هم قبلا کارگردانی دو فیلم را در کارنامه داشت که یکی دفاعمقدسی بود و در «ارتفاع پست» هم بهعنوان یک جنوبی برای حاتمیکیا بازی کرد.
https://teater.ir/news/15561