پایگاه خبری تئاتر: درباره اقتباس در سينماي ايران زياد صحبت شده است و تا حد زيادي ميتوان آن را اتفاقي لبه تيغ توصيف کرد که البته جذابيتهاي خاص خودش را دارد. «درخونگاه» از يک نمايشنامه اقتباس شده است. کمي درباره اين موضوع صحبت کنيم، انتخاب اين نمايشنامه براي تبديلشدن به يک فيلمنامه سينمايي چطور اتفاق افتاد؟
با نيما نادري اواسط نگارش فيلمنوشت «سالتحويل» بوديم. خاطرم هست قصه آنگونه که ميخواستيم جلو نميرفت و گيروگورهايي داشت که من نام آن را «دوران برزخ نگارش» ميگذارم که همه نويسندگان اغلب در زمان نگارش يک يا چندبار با آن دستوپنجه نرم ميکنند. من و نيما معمولا در چنين شرايطي کار را رها ميکنيم و دست از کوشش ميشويیم و به اميد جوشش ميمانيم.
گاهيوقتها به سراغ يک قصه ديگر ميرويم و آن قصه را جلو ميبريم و بعد مجددا به قصه قبلي برميگرديم. استارت «درخونگاه» در زمان توقف فيلم «سالتحويل» شکل گرفت و پيشنهاد از سمت من بود به نيما، يکبار ديگر هم در زمان اجراي نمايش به نيما گفته بودم، ولي نيما در آن زمان معتقد بود که اين اثر نمايشي را به راحتي نميتوان تبديل به گونه سينمايي کرد و کار دشواري است و شايد هم سرآخر چيز جذابی از کار درنيايد، ولي بار ديگر در دوران برزخ «سالتحويل» که مطرح شد، انگار که او هم در اين مدت به طرح موضوع فکر کرده باشد، با پيشنهادهايي با اشتياق همراه شد.
بعد در جلساتي درباره شکل اجرائي و سينمايي کار با هم صحبت و بعد شروع به نگارش کرديم. به برزخش هم که رسيديم به سراغ ادامه نگارش «سالتحويل» رفتيم تا تمامش کرديم و چند ماه بعد که مجددا به فيلمنوشت «درخونگاه» بازگشتيم، يکضرب تمامش کرديم. ما معمولا براي نوشتن سفر ميکنيم و در تهران و دفتر کارمان نمينويسیم. براي فيلمنوشت «درخونگاه» شش يا هفت سفر داشتيم، هر سفر هم چيزي حدود ۲۰ تا ۲۵ روز حالا کمي بيشتر يا کمتر زمان ميبرد و در ارتباط با لبه تيغي که گفتيد، تيغ خود ما هستيم، لبه براي ترس نبود که بترسيم.
اگر بريديم و مجدد کوک زديم، پارچه و خياط از خودمان بود. ما از خودمان اقتباس کرديم. فيلمنوشت ديگرمان «سينما ستاره» نام دارد که اقتباسي است آزاد از يکي از رمانهاي پدرم (سيامک اسعدي).
تجربه مشترک فيلمنامهنويسي با نيما نادري چطور بود؟ تجربه يعني اولينبار، ما با هم زياد نوشتيم و مينويسیم، ولي شما بدان که آنقدري دلچسب بوده و هست که دست از سر هم برنميداريم. نفسگاهمان يکي است.
دليل وقفه چندساله در ساخت فيلمي سينمايي از سمت شما چه بود؟ اولي، تنبلي (ميخندد) دومي، تماموقت مينوشتيم که چند فيلمنوشت حاصل آن زمان است. سوم اینکه شرايط ساخت فيلم با يک بودجه کمي جدي فراهم نميشد. قصههاي ما همه در مقاطع مختلف تاريخي روايت ميشدند و همين امر توليد آنها را سخت و کمي گران ميکرد.
کمي از انتخاب بازيگران فيلم صحبت ميکنيد، خصوصا انتخاب امين حيايي براي نقش اول اين فيلم سينمايي. بعد از نمايش فيلم در جشنواره بيشتر از او خواهم گفت، ولي درحالحاضر ميتوانم بگويم که امين عزيزم نقشي را در «درخونگاه» ايفا کرده که تا پيش از «درخونگاه» در هيچ فيلمي از او نديدهايم و خوب هم اجرا ميکند؛ اندازه و زنده. بهقدري زنده و اندازه که براي لحظاتي کوتاه فراموش ميکردم او امين است. به باورم امين من را بلد است و با خيال من خود را خوب همسو ميکند! و اين کار را با ظرافت تمام انجام ميدهد. (ميخندد) در فيلم بعدي محکمتر ميتوانم بگويم از او...
به موفقيت فيلم در جشنواره فيلم فجر خوشبين هستيد؟ من اصولا آدم بدبيني نيستم!
برای مشاهده دیگر اخبار سینما اینجا کلیک کنید
برای مشاهده دیگر اخبار تئاتر اینجا کلیک کنید