سهیل بیرقی در حالی از سومین اثر سینمایی خود در جشنواره فیلم فجر رونمایی کرد که قهرمان این فیلم هم مانند آثار گذشته‌اش، یک زن است.

پایگاه خبری تئاتر: سیدرضا صائمی منتقد سینما درباره شخصیت‌های زن در فیلم‌های سهیل بیرقی گفت: بیرقی با فیلم «عامه‌پسند» سه‌گانه خود را درباره زن ساخته است. هر سه قهرمان آثار بیرقی که زن هستند، همگی کنشگرند. می‌خواهند مبارزه کنند، مستقل باشند و از حق و حقوقشان به‌عنوان یک زن دفاع کنند. البته در فیلم «من» با زنی مواجه هستیم که خلافکار است. در «عرق سرد» با یک زن ورزشکار و در «عامه‌پسند» با یک زن میانسال مواجه می‌شویم که فاطمه معتمدآریا نقشش را بازی کرده است. اما این خانم در شخصیت‌پردازی نسبت به دو کاراکتر  قبلی منفعل‌تر است.

عامه‌پسند زندگی زن میانسالی به نام فهیمه میربد را با بازی فاطمه معتمدآریا روایت می‌کند که از همسر خود جدا شده و می‌خواهد روی پاهای خود بایستد، مستقل باشد و هویت اجتماعی داشته باشد. کار و کاسبی برای خود راه بیندازد که موانع و شرایط اجتماعی و نگاهی که به زن می‌شود، باعث می‌شود در استقلال فردی و اجتماعی‌اش شکست بخورد. البته در این اثر علاوه بر معتمدآریا، با زن دیگری یعنی افسانه شیرخدایی با بازی باران کوثری مواجهیم که یک زن جنگنده، اجتماعی و موفق است.

نقاب زدن یک زن برای استقلال

صائمی در ادامه افزود: جالب است که کارگردان به‌نوعی مقایسه‌ای هم انجام می‌دهد. کاراکتر معتمدآریا ساده‌دلانه‌تر برخورد می‌کند و شکست می‌خورد. البته این بدین معنا نیست که موانع فرهنگی یا اجتماعی باعث شده شکست بخورد. چون  خودش هم یک زن ساده‌ای است و شاید شکستش به خاطر شخصیت خودش باشد، نه صرفاً عوامل اجتماعی. اما کاراکتر باران کوثری منطبق با منطق جامعه پیش می‌رود. اما قهرمان زن بدون توجه به واقعیت‌های اجتماعی که لزوماً هم ممکن است درست نباشند، جلو می‌رود. یعنی حق با اوست و به واقعیت اجتماعی تن نمی‌دهد، به راه خود ادامه می‌دهد، به همین دلیل هم شکست می‌خورد. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که فیلم با تزریق بوتاکس شروع می‌شود. یعنی قهرمان فیلم می‌خواهد چین و چروک‌های صورت خود را بردارد و خود را جوان‌تر جلوه دهد. یعنی شاید این نگاه فیلمساز را حس می‌کنیم که قصد دارد  نشان دهد اگر زنی می‌خواهد در جامعه مستقل باشد، باید نقاب بزند. شاید هم مواقعی مجبور می‌شود در جامعه خودش نباشد تا موفق شود.

روایت قصه در شهرستان؛ انتخابی هوشمندانه

صائمی با اعلام اینکه انتخاب شهرضا برای ساخت این فیلم اقدامی هوشمندانه بوده است، بیان کرد: فیلم در شهرضا روایت می‌شود، و در تهران نیست و فیلمساز به شهرستان کوچک‌تری رفته است. چون شهر کوچک‌تری است، مردم تحت تأثیر نگاه و قضاوت یکدیگر و زیر ذره‌بین هستند، همه یکدیگر را می‌شناسند. یعنی اگر لوکیشن را تهران انتخاب می‌کرد، شاید این قصه خیلی مصداق پیدا نمی‌کرد. این هوشمندانه بود. در شهرستانی که سنتی‌تر و مذهبی‌تر است قصه اتفاق می‌افتد. در پایان سکانسی مشابه سکانس اول دیده می‌شود با این تفاوت که گویی قهرمان فیلم به این نتیجه رسیده که قرار نیست خود را با یک سری واقعیت‌هایی که ممکن است به آن اعتقادی نداشته باشد، تطبیق دهد و هویت مستقل خود را حفظ کند. فارغ از اینکه دیگران ممکن است درباره‌اش چه قضاوتی داشته باشند. یعنی تحولی به این شکل در انتهای سکانس نشان داده می‌شود.

مفاهیم محوری و فاطمه معتمدآریا

از این منتقد درباره انتخاب فاطمه معتمدآریا به‌عنوان قهرمان فیلم پرسیدیم که گفت: انتخاب فاطمه معتمدآریا خیلی خوب بود. شاید یکی از نقاط قوت فیلم انتخاب معتمدآریا باشد. زن میانسالی که تلاش می‌کند و دست و پا می‌زند که در فیلم متوجه می‌شویم از طرف همسرش تحقیر شده و حتی پسرش که فقط تلفنی با او صحبت می‌کند و اصلاً  چهره‌ای از او نمی‌بینیم هم این زن را دست کم می‌گیرد. یعنی مواردی مانند دست کم گرفته شدن، تحقیر شدن و نگاه بدبینانه به فعالیت‌های اجتماعی زن، مفاهیم محوری فیلم هستند که معتمدآریا خیلی خوب توانسته از پسشان برآید. به‌خصوص با نوساناتی که فیلم از بابت حسی و عاطفی دارد. یعنی این بازیگر خیلی خوب می‌تواند جاهایی که باید، خشمگین شود. در جاهای دیگر به لحاظ عاطفی متزلزل و احساسی شود و جاهایی هم می‌خواهد محکم و جنگنده باشد.

ما با واکنش‌های عاطفی متنوعی روبه‌رو می‌شویم که از حیث بازیگری، معتمدآریا به‌خوبی از عهده آن برآمده است. اشکالی که می‌توان از فیلم گرفت این است که جاهایی مصالح داستانی برای اینکه یک موقعیت عاطفی را به نمایش بگذارد کم است. مثلاً رابطه عاطفی که بین زن قهرمان فیلم و مرد مقابلش با بازی هوتن شکیبا به وجود می‌آید، خیلی زود اتفاق می‌افتد و مصالح داستانی خیلی کم است که آن موقعیت را برای مخاطب باورپذیر ‌کند. انتخاب باران کوثری هم بسیار خوب بود. اما کمی جنس بازی و شخصیتش شبیه به جنس بازی است که در فیلم «کوچه بی‌نام» داشته است. یکی از ویژگی‌های دیگری که توانسته به‌عنوان امتیاز بازیگری باشد، این است که باران کوثری لهجه اصفهانی شهرضا را خوب درآورده است. یکی از توانمندی‌های بازیگر این است که بتواند زبان خود را به لهجه‌ها نزدیک کند.

عامه‌پسند؛ رئال‌تر

این منتقد با قیاس قهرمان زن دو فیلم من و عامه‌پسند افزود: شخصیتی که ما از لیلا حاتمی در فیلم من می‌بینیم، بیشتر آرمانی است، اما اینجا قهرمان زن واقع‌گراتر است. یعنی قهرمان زن در عامه‌پسند نسبت به شخصیت‌پردازی و بازنمایی چهره زن در دو اثر قبلی‌اش به‌خصوص فیلم من واقع‌گراتر است. زمانی است که ما شخصیت یا تیپ ایده‌ال خود را  در فیلم می‌گنجانیم و به تصویر می‌کشانیم، اما یک موقع آن چیزی را که وجود دارد، به تصویر می‌کشیم. یعنی رئال‌تر نگاه می‌کنیم.

حرفی که عامه‌پسند می‌زند جذاب است

وی در پاسخ به این پرسش که فکر می‌کنید سهیل بیرقی مسیر فیلمسازی خود را درست طی می‌کند، گفت: عامه‌پسند به لحاظ ساختار دراماتیک سینمایی قطعاً جای نقد دارد. فیلمنامه خلأهایی دارد. اما از نظر  بحث مضمون و محتوا و نگاهی که به زن در فیلم است، موقعیتی را  که ترسیم می‌کند و حرفی که می‌خواهد بزند، خیلی جذاب است. نشان می‌دهد زن در جامعه ما برای اینکه مستقل باشد، با چه موانع ذهنی، فرهنگی و اجتماعی مواجه است. شاید در برخی جاها و در ترسیم شخصیت به‌عنوان زن اشکالاتی وجود دارد. به این معنا که خیلی از ضعف‌ها به ضعف شخصیتی قهرمانی که در حال روایت است، برمی‌گردد، نه ضعف‌ها و مشکلات اجتماعی که باعث شده این زن شکست بخورد. یعنی تناقض‌هایی در نقش فهیمه میربد با بازی معتمدآریا به‌عنوان یک زن وجود دارد. در همان محیط اجتماعی که شهرضاست و با آن فرهنگ، با دو زن مواجه هستیم که می‌خواهند مستقل باشند.

مواجهه دو زن با مشکلات اجتماعی

«آن چیزی که در عامه‌پسند مهم است، مواجهه زن با هویت اجتماعی و مستقلش در جامعه است. ما با دو زن مواجه هستیم که یکی شکست می‌خورد و دیگری موفق می‌شود. آن کسی که موفق می‌شود، به دلیل آنکه به قواعدی که بر جامعه حاکم است، تن داده است؛ حتی قواعدی که یک جاهایی به نفع زن‌ها نباشد. اما افسانه شیرخدایی با بازی باران کوثری یاد گرفته که در همین فضا بتواند روی پاهای خود بایستد. یعنی خود شخصیت اعتراف می‌کند در جامعه‌ای که به زن اجازه فعالیت اجتماعی و اقتصادی نمی‌دهد یا اگر هم بدهد، بسیار سخت و مشکل است، زن باید بجنگد و مبارزه کند. ولی این جنگیدن به این معنی نیست که باید سرسختانه روی عقاید و باورهای خود بایستد، چون قطعاً شکست می‌خورد؛ بلکه باید انعطاف و منطق چنین مواجهه‌ای را داشته باشد. آن زمان است که می‌تواند به راه خود ادامه دهد.»

 قصه نگاه دغدغه‌مندی دارد

صائمی درباره نقدهایی که می‌توان به این اثر سینمایی وارد کرد، افزود: این نقد هم می‌تواند وجود داشته باشد که زن برای زن بودنش یا هویت اجتماعی‌اش و حفظ و صیانت از این هویت مجبور است نقش بازی کند و جاهایی به قواعد مردانه‌ تن دهد یا در ظاهر نشان دهد که به این قواعد باور دارد. برای موفق شدن در فضای اجتماعی باید نقاب بگذارد و اگر بخواهد خالصانه رفتار کند، شکست می‌خورد. ساختار اجتماعی و اخلاقی جامعه به نحوی است که این دوگانگی و ریاکاری و دو چهره بودن را به افراد تحمیل می‌کند. حتی در بعضی جاها جنسیت هم نمی‌شناسد. قصه‌ای که خواسته ترسیم کند، خیلی خوب بوده است. اما مشکل اینجاست که بخواهیم یک مفهوم و واقعیت اجتماعی را در بستر فیلم دراماتیزه‌اش کنیم. یعنی مشکلات و ضعف‌هایی که در شخصیت‌پردازی‌ها و روایت موقعیت‌ها وجود دارد، به مفهومی که قرار است فیلمساز روایت کند، لطمه می‌زند. در غیر این صورت، به نظر من نگاه، نگاه ارزشمند و صحیحی است. اما اجرا، فرم، مشکلات سینمایی و ساختار دراماتیکش مشکل دارد. قصه نگاه دغدغه‌مندی دارد و سعی کرده رئالیستی باشد. اما یکسری ضعف‌های ساختاری فیلم و کمبود برخی از مصالح داستانی‌اش فیلم را در بیان مفاهیم و پیام‌هایی که دارد، دچار لکنت می‌کند.


منبع: ایرناپلاس