فیلم «پیر پسر»، اثر اکتای براهنی، از زمان اکران نخست در جشنواره تا نمایش عمومی، با دو موج متضاد روبرو بوده است: تحسین گسترده منتقدان و تماشاگران در ابتدا، و سپس موجی از انتقاد و هجمه ناروا پس از اکران پرفرازونشیب ناشی از جنگ ۱۲ روزه. با این وجود، این فیلم با وجود برخی ایرادات ساختاری، به دلیل رویکرد جسورانه، پرداخت روانشناسانه عمیق و بازی‌های درخشان، به عنوان یکی از آثار نمادین و شاخص سینمای ایران شناخته می‌شود.
چارسو پرس: «پیر پسر» از اکران نخست در جشنواره تا اکران روی پرده سینما با دو موج گسترده همراه بوده است. اولی موج بزرگی از تحسین طی اکران جشنواره بود و آن‌قدر گسترده و پرتکرار از فیلم و بازی شگفت‌انگیز حسن پورشیرازی گفته شد که اشتیاق دیدنش هر سینمادوستی را بی‌تاب می‌کرد و دومی موجی از انتقاد و هجمه ناروا بوده است، آن‌هم درست بعد از چند هفته اکران پر‌فراز‌و‌نشیب ناشی از جنگ ۱۲ روزه.

در همین ابتدا باید این را بپذیریم که موضوع و ژانر فیلم «پیر پسر»، حساسیت‌برانگیز و برای بسیاری ناخوشایند است، اما بی‌تردید این فیلم -حتی با وجود برخی ایرادات ساختاری‌اش- یکی از فیلم‌های نمادین و شاخص سینمای ایران است. فیلمی خوش‌ساخت و تکنیکی با رگه‌هایی قوی از روانشناسی و ادبیات.

شاید شما هم مثل من با موضوع و روایت و خشونت بی‌پروایی که طی فیلم بروز می‌کند و بسان هیولایی عظیم، بزرگ و بزرگ‌تر شدنش را می‌بینیم و با آن مواجه می‌شویم، موافق نباشید و حتی دیدنش را تاب نیاورید (حتی اگر در زمانه‌ای زیست می‌کنیم که مخاطب ایرانی همراستا با دیگر مخاطبان جهان، پای سریال‌‌های خشونت‌محور با قصه‌ها و شخصیت‌های طماع و خشن‌تری در «اسکویید گیم»، «گیم آو ترونز» و بسیاری دیگر با ولع نشسته باشد) یا (شاید در گوشه‌ای از ذهنتان، همگام و همفکر با بانیان سانسور آن را نامتعارف بدانید و بخواهید سنت تعارف‌ و محافظه‌کاری دوام یابد و در بر همان پاشنه بچرخد که تا سال‌ها چرخیده است و فیلمی خانوادگی‌تر را طلب کنید!) اما اصولا نمی‌توان با این ملاک و استانداردها بر سر چنین فیلم شاخصی کوبید.

بیشتر بخوانید: تحلیل فیلم «پیرپسر» از منظر فلسفی؛ روایت مرگ تخیل در یک نسل


فیلم «پیر‌پسر»، موضوع همه‌گیری نه تنها در سینمای ایران که حتی در ذائقه تماشاگر ایرانی هم نیست و نفسِ بودن چنین فیلمی در این سینما و در مواجهه با این حجم بزرگ از تماشاگران که اغلب طرفدار کمدی‌اند، پدیده‌ای در نوع خود غریب و یکه‌تاز است. آن نوع روایت که هر چه جلوتر می‌رود، پر‌ریتم‌تر، روانشناختی‌تر و هولناک‌تر می‌شود، دریچه جدیدی از روایت، نگرش و پرداخت سینمایی به روی مخاطب می‌گشاید که در سینمای فعلی و قبلی ما و حتی ادبیات داستانی‌مان، کمیاب است. شاید رگه‌هایی از این جنس خشونت و پرداخت سینمایی را بتوان در «پرویز» ساخته مجید برزگر یا «ماهی و گربه» ساخته شهرام مکری یافت که آن فیلم‌ها هم، حتی با همه پیشتازیشان در ارایه روایتی متفاوت و پرداخت‌هایی تکنیکی‌تر، هنوز با قواعد کنترل ‌شده و محدود حاکم بر سینمای ایران و همچنین با منش مأخوذ به‌ حیا، محافظه‌کار و غیرشفافِ عمده ما ایرانی‌ها مطابقت دارند؛ اما «پیر‌پسر» اکتای براهنی، نه در روایت داستان و شخصیت و نه در هدایت و کارگردانی صحنه‌ها، هیچ شباهتی با آن منش پنهانکار و مصلحت‌جوی ایرانی ندارد.

این فیلم به‌ شکل جسورانه و البته هنرمندانه‌ای رئالیستی، پوست‌کنده و شفاف به موضوع و تم فیلم می‌پردازد. پرداختن به پدری طماع، شهوت‌ران و بی‌اخلاق که برای برنده‌ شدن در هر گونه روابط انسانی حتی با فرزندانش، هیچ‌گونه مرز و معیار اخلاقی و انسانی ندارد، جسارت و تعهد ویژه‌ای می‌طلبد. نمایش پدری با این خصوصیات نه با هنجارهای مدیران سینمایی همخوانی دارد و نه با سنت مردمان ایران که همواره صراحت لهجه و شفافیت را فدای محافظه‌کاری جمعی، آبرومندی یا رودربایستی می‌کنند.

پس این‌بار که به فیلم «پیر پسر» فکر کردید و خشونت فیلم دل‌زده‌تان کرد و اصل رواداری با پدر را از ذهن گذراندید، این را در‌نظر داشته باشید که چطور براهنی در نقش نویسنده و کارگردان در نمایش هیولای درون شخصیت اصلی، بدون هیچ ملاحظه‌ای عمل می‌کند و پروایی ندارد تا پدری که باید پشت‌و‌پناه فرزندانش باشد، اما با تبهکاری‌ و مستبد بودن بر روان و سرنوشت آنها زخم می‌زند، نشان دهد و همین «تعهد» است که نشان می‌دهد نهایت بی‌اخلاقی، تحقیر و سلطه‌گری، آن‌هم در بافت خانواده چه فجایعی می‌تواند به بار بیاورد. این نوع خاص از داستان و اختلال شخصیت به یک نوع بی‌تعارفی، شفافیت و اتفاقا مدارا نکردن نیاز داشته است که اکتای براهنی هم در داستان‌پردازی و هم در هدایت بازی و اتمسفر فیلم به آن متعهد بوده است و تحت عنوان و نام بلند پدر از سیاهی پدر بی‌اخلاقی چون غلام باستانی یا پدر کم‌کار و بدون ‌آینده‌نگری چون پدر رعنا نمی‌کاهد. همین تعهد در خدمت روایت به ویژه در سینمای محدود شده ما، تلاش قابل ‌تحسینی است و به دور از عافیت‌طلبی معمول به نظر می‌رسد.

از همین‌رو برچسب «منافات با ولایت پدر» به این فیلم و با این کاراکتر خاص نمی‌چسبد. فیلم «پیر‌پسر» و کاراکتر غلام باستانی، بیش از اینکه نماینده پدری اصیل و حامی و خانواده‌دوست باشد، هیولایی بی‌عاطفه، زخم‌خورده و آسیب‌زننده‌ است که مسوولیتی در‌قبال فرزندان و دیگر انسان‌های اطرافش برای خود قائل نیست، از این‌رو این شخصیت قابل تعمیم به مفهوم خانواده و مقام بلند پدر نیست.در واقع کیس و نمونه یک فرد مریض‌احوالی است که عواقب بی‌اخلاقی، بی‌مسوولیتی و تباهی شخصیتش، حاصلی جز تروما، زخم‌خوردگی اطرافیان و بحران‌آفرینی به بار ندارد. اتفاقا برخلاف موج مخالفی که بر فیلم وارد شده، می‌توان درس‌هایی اخلاقی‌تر و روانشناسانه را از دل این همه تباهی بیرون کشید و درست مثل پیر‌پسرِ فیلم، سعی کرد دیگرگونه عمل کرد.  اکتای براهنی با پرداختی روانشناسانه و نمادین می‌کوشد داستان هیولای درون آدمی زیاده‌خواه با اختلالات فراوان را روایت کند که نه‌تنها در دل یک شهر نفس می‌کشد و اشاره می‌کند این نوع اختلال، چه بسا ریشه‌ای اسطوره‌ای و باستانی دارد؛ از داستان عقده ادیپ و پدرکشی گرفته تا فرزندکشی در رستم و سهراب شاهنامه.

بیشتر بخوانید: نقد فیلم «پیرپسر»؛ متفاوت در فرم و محتوا


علاوه بر این وجه جسورا‌نه روایت، فیلم «پیر‌پسر» هر چه جلوتر می‌رود، چه در روایت و چه در کارگردانی سینمایی‌تر و عمیق‌تر به آدم‌هایش نزدیک‌ می‌شود و اثری به غایت پخته، واقعی و عمیق است. جنبه‌های بصری فیلم از‌جمله بازی با نور، موسیقی و فضاسازی با طراحی لباس و صحنه هم پر از ظرافت و ریزه‌کاری است و همه عناصر فیلم با وسواس و دقت کنار هم چیدمان شده است. این فیلم حتی با آن داستان ناخوشایند و تلخی روابط و زمان طولانی‌اش توانسته با آن لحظه‌های روایی خاص از خشم، بروز شهوت یا در خودشکستن آدم‌ها و همچنین بازی‌های بی‌نهایت واقع‌گرایانه و سراسر روانشناسانه‌اش، تماشاگر را با خود همراه کند و با وجود بحران جنگ و هجمه‌های ناروا به فیلم، به‌ خوبی دیده شود.

نقطه‌ عطف فیلم هم همان‌طور که همه‌ جا مطرح شده، بازی شگفت‌انگیز حسن پورشیرازی است که به ‌طرز ناباوری هر چه پیش می‌رود، شگفت‌انگیزتر و غول‌آساتر می‌شود و نفس تماشاگر را با کنجکاوی و اضطراب بالا قفل می‌کند. ضمن اینکه بازی محمد ولی‌زادگان و لیلا حاتمی هم چشمگیر است و البته نباید از بازی ظریف حامد بهداد برای نمایش پسری تحقیر شده در خانواده و سرخورده از جامعه، در تلاش برای متفاوت از والد شدن و ماندن بر اصول اخلاقی شخصی با وجود خشم فراوان به‌ خاطر کم‌کاری و بدرفتاری‌های پدر، تلاش برای حمایت و عشق‌ورزی درست، برخلاف پدر غافل بمانیم. پیر پسری که سعی می‌کند از زیر سایه پدر خود را بیرون بکشد.

در آخر اضافه می‌کنم این فیلم فراتر از همه ویژگی‌هایش؛ از‌جمله دراماتیک‌ بودن، داستان‌پردازی پرکشش و پرداخت سینمایی کم‌نقص، همچنین بازی‌های چشمگیر و غافلگیرکننده، فیلم هنجارشکنی است: هنجارشکن در پرداخت تصاویر خشونت و کشتن، هنجارشکن در روایت عشق و شهوت، هنجارشکن در به‌ تصویر کشیدن روابط پیچیده انسانی و حتی افراد گمشده و کمتر دیده شده در داستان و فیلم‌های معاصر ایران. فیلمی که قبل از اتفاقات چند ‌سال اخیر و تحول جامعه ایرانی ساخته شده و با این حال، پیشتاز و یکه‌تاز است.

منبع: روزنامه اعتماد

نویسنده: مرجان یگانه پرست