امیررضا کوهستانی احتمالا یکی از نوادگان سعدی است نه به خاطر شجره‌نامه و شناسنامه و این جور چیزها، چون او با وجود جوانی‌اش، جهانگردترین هنرمند تئاتر ماست.

پایگاه خبری تئاتر: امیررضا کوهستانی احتمالا یکی از نوادگان سعدی است نه به خاطر شجرهنامه و شناسنامه و این جور چیزها، چون او با وجود جوانیاش، جهانگردترین هنرمند تئاتر ماست.

این جوان شیرازی برخلاف «حافظ» یکجانشینی پیشه نکرد بلکه به سیاق دیگر همشهریاش، «سعدی» اهل سفر است؛ سفرهایی برای اجرای تئاتر.

او در مدت 12 سال بیش از 200 اجرای خارجی داشته است. سال 93 هم یکی از پرسفرترین دورههای فعالیت کوهستانی است. او امسال با 4 نمایش «سالگشتگی»، «در میان ابرها»، «ایوانف» و «17 دی کجا بودی؟» بیش از 30 اجرای خارجی دارد و همین انگیزهای شد برای ما تا در بخش تئاتر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفتوگویی مفصل درباره سفرهای خارجی او و گروه تئاتر «مهر» شیراز داشته باشیم.

«رقص روی لیوانها» و معرفی یک استعداد تازه

بعد از اجرای نمایش «رقص روی لیوانها» نامی تازه به تئاتر ایران معرفی شد؛ «امیررضا کوهستانی» که با اجرای این نمایش در تهران و شیراز توجه تماشاگران را جلب کرد.

او 12 سال پیش، اولین دعوت نامه خارجی را دریافت کرد؛ «رقص روی لیوانها» برای اجرا در آلمان دعوت شد. کارگردان جوان فکر کرد اگر 40 تماشاگر آلمانی هم با کار ارتباط برقرار کنند، باید خدا را شکر کرد اما استقبال تماشاگران و منتقدان آلمانی، سرنوشت دیگری برای این هنرمند جوان رقم زد، سرنوشتی که او را به «مارکوپولو»ی تئاتریها تبدیل کرد.

حالا 12 سال از آن سفر میگذرد و هنرمند مورد نظر ما در بسیاری از کشورها آثار متفاوتی اجرا کرده است.

کوهستانی چندی پیش برای اجرای تازهترین نمایشاش «سالگشتگی» رهسپار آلمان و بلژیک شد. گفتوگوی ما با همین سفرها آغاز شد و در خلال آن به تجربیات گذشته و سفرهای آینده این کارگردان پرداختیم.

مدل تماشاگران متفکر!

نمایش «سالگشتگی» در آلمان در سالنی اجرا شد که شبیه فرهنگسرای نیاوران است اما آنچه برای کوهستانی جالب بود، ارتباط نزدیک این سالن با دانشگاه فلسفه فرانکفورت بود و همین موضوع سبب شد بیشتر تماشاگران نمایش، دانشجویان فلسفه باشند؛ دانشجویانی که بعد از اجرای تئاتر در جلسه گفتوگو با گروه، پرسشهایی فلسفی را مطرح کردند که گاه پاسخ دادن به آنها دشوار بود.

کوهستانی درباره این سفر میگوید: «مدل تماشاگرانمان، مدل متفکران جوان بود. خوشبختانه جدا از بحثهای فلسفی، نقدهای خیلی خوبی گرفتیم. مثلا روزنامه فرانکفورتر آنگماینه که روزنامه سراسری است نقدی خیلی مثبتی روی کار ما نوشت که برای خود آن سالن خیلی مهم بود چون نمایش در سالنی خارج از پایتخت اجرا میشد

اما جشنواره هنر بروکسل در قیاس با جشنواره آلمان، بسیار مهمتر بود. این جشنواره یکی از مهمترین جشنوارههای اروپاست که همه هنرمندان، مدیران جشنوارهها و... برای دیدن آثار و گفتوگو با هنرمندان در آن حضور مییابند.

کوهستانی پیش از این 4 بار دیگر هم در این جشنواره شرکت کرده بود و اجرای «رقص روی لیوانها» در سال 2004 آغازگر حضور او در این جشنواره بود.

او در این فاصله نمایشهای «در میان ابرها»، «کوارتت» و «17 دی کجا بودی؟» را دراین جشنواره اجرا کرد و حالا بعد از 10 سال با نمایش «سالگشتگی» در آن حضور داشت؛ نمایشی که داستان آن به نوعی با داستان «رقص روی لیوانها» مرتبط است و همین تجربه جالبی برای کوهستانی بود.

او خود درباره حضور دوبارهاش در این جشنواره توضیح میدهد: «سالنی 150 نفره خواسته بودیم اما مدیر جشنواره حدس میزد استقبال تماشاگران زیاد باشد و سالنی بزرگ با 300 صندلی برای ما در نظر گرفته بود. 4 اجرا داشتیم و در همه اجراهایمان سالن پر شد. شب آخر تعداد زیادی تماشاگر که بلیت گیرشان نیامده بود، لیست انتظاری تهیه کردند که احیانا اگر کسی از تماشاگران نرسید صندلیاش را به آنها واگذار کنند . واکنش تماشاگران خیلی خوب بود به طوریکه در اجراهای آخر بازیگران 6 بار برای رورانس روی صحنه آمدند. نقدهای خیلی مثبتی گرفتیم و کریستین جید یکی از معروفترین منتقدان بلژیک رتبه 4 ستاره را به نمایش ما داد

در همین جشنواره گفتوگوهای زیادی برای اجرا در دیگر کشورهای مطرح شد اما کوهستانی ترجیح میدهد تا زمانیکه این گفتوگوها به نتیجه قطعی نرسیده است، در این باره خبری ندهد با این حال تأکید میکند نمایشاش حتما در جشنواره هامبورگ و جشنواره پاییزه پاریس که در کنار جشنواره آوینیون، معروفترین جشنواره فرانسه است، اجرا خواهد داشت.

تازه میفهمی آدمها چقدر شبیه هم هستند!

کوهستانی تصور نمیکرد نمایش «سالگشتگی» با این استقبال روبهرو شود. او این نمایش را اثری شخصی میپنداشت اما استقبال تماشاگران ایرانی و خارجی نشان داد نمایش تماشاگران را با خود همراه کرده است.

حالا او بعد از تجربه اجرا در کشورهای مختلف درس مهمی در تئاتر گرفته است و میگوید: « به خاطر اینکه میتوانم نمایش را با ملیتهای مختلف ببینم، یکی از بهترین درسهایی که در در تئاتر گرفتم این است که میفهمم آدمها چقدر شبیه هم هستند! میبینی چه جالب! تماشاگران در شیراز، بروکسل، سوئد و آلمان و... همه در یک لحظه و به یک دیالوگ خاص میخندند و یا در لحظه همه سالن در سکوت فرو میرود

اظهار نظر یک منتقد بلژیکی هم برای او خیلی جالب است و درباره آن توضیح میدهد: «این منتقد در بروکسل گفت چون به واسطه اینکه می توانی نمایشهایت را در سالهای مختلف ببینی‏ با مفهوم «سالگشتگی» مواجه شدی اینکه خودت بزرگ میشوی اما نمایشهایت همان هستند

مثل خواندن دفتر خاطرات قدیمی

این سخن دریچهای تازه برای کارگردان «تجربههای اخیر» باز کرده که این گونه مطرح میکند: «شاید مفهوم گذر زمان را بیش از هر کارگردان دیگری حس کردم به واسطه اینکه مدام نمایشهای قبلیام را دیدم. به خصوص امسال که چهار تئاتر متفاوتم که فاصله تولیدشان هشت نه سال است، در چند شهر مختلف اجرا میشوند، دیدن این نمایشها به من این امکان را میدهد تا تغییرات شخصیام را ببینم مثل خواندن دفتر خاطرات قدیمی است

جوان شیرازی پشتش به کجا گرم است؟

تئاتر فضای کوچکی دارد، خبرها به سرعت میپیچد و بازار شایعات هم همیشه گرم است. پس از اینکه کوهستانی سفرهای متعددش را آغاز کرد، برخی زمزمهها شنیده شد که این سفرها با حمایت دولت انجام میشود و جوان شیرازی پشتش به جایی گرم است. پرسش بعدی ما درباره همین موضوع است و کوهستانی پاسخ میدهد: «گاهی این شبهه به وجود میآید که ما از دولت پول میگیریم. سال 2002 اجراهای خارجی ما شروع شد، دو سه سال اول این سازوکار در مرکز هنرهای نمایشی وجود نداشت که گروهها بتوانند مستقیما برای سفرهای خارجیشان اقدام کنند بنابراین دو سه سفر اول را به واسطه مرکز رفتیم اما طبق گفته مسئول امور بینالملل وقت، خوشبختانه از همان سفر اول به جشنوارههایی دعوت شدیم که خودشان همه هزینهها را متقبل میشدند. البته در جریان ریز قرارداد سفرهای اول نیستم اما از سال 2004 همه سفرهایمان به شکل خصوصی انجام شد

خواسته عجیب امیر رضا کوهستانی از خارجیها

او ادامه میدهد: «در این سالها در جشنوارههای مهمی شرکت کردیم، با استقبال خیلی خوب تماشاگران روبهرو شدیم، نقدهای مثبت خیلی زیادی گرفتیم اما به هیچ یک از اینها افتخار نمیکنم. مهمترین افتخارم این است که در هیچ یک از این سفرها ریالی از پول دولت استفاده نکردم

نویسنده و کارگردان «قصههای درگوشی» برای همه جشنوارهها شرطی مهم دارد؛ تأمین هزینههای رفتوآمد، اقامت، خورد و خوراک و دستمزد اجرا را بر عهده کشور میزبان میگذارد.

او با تأکید بر اصرارش برای اجرای این شرط اضافه میکند: «خواستهما برای جشنوارههای خارجی خیلی عجیب است به طوریکه مدیر برنامه اروپاییمان میگوید دعوت از تو گرانتر از دعوت از کاسته لوچی-هنرمند مطرح ایتالیایی- است! چون همیشه بخشی از هزینهها را کشور میهمان تأمین میکند اما حتی برخی جشنوارهها که میخواهند از سفارت ایران کمک بگیرند، اجازه نمیدهم و افتخار میکنم از دولت پول نمیگیرم ولی شیوه مرسوم این است که هزینهها را کشور میزبان و میهمان با یکدیگر تأمین میکنند

تیمام برای اجرای خارجی ذوقزده نمیشود

از او میپرسیم «تا به حال شده به خاطر این شرط، جشنوارهای را از دست بدهید؟»، کوهستانی پاسخ میدهد: «جشنوارهها به لحاظ مالی درجهبندیهای مختلفی دارند، معمولا گروهها درباره مسایلی مانند درجه هتل اقامت و... شرایطشان را میگویند، معتقدم تیمم حرفهایترین هنرمندان تئاتر کشور هستند و از این مرحله گذشتهاند که برای اجرای خارجی ذوقزده شوند. در بسیاری موارد به خاطر دوسه اجرای خارجی، چند پروژه مهم را رد کردهاند، وقتی آنها چنین گذشتی میکنند، وظیفه مدیر برنامه است که تا حدی به بچهها کمک کند. خیلی وقتها به جشنوارههایی دعوت میشدیم که بخشی از هزینههای ما را نمیپوشانند. مثلا یک بار به جشنوارهای در شیلی دعوت شدیم و مدیر جشنواره توضیح داد بخشی از هزینههای همه گروهها توسط کشور خودشان تأمین میشود اما من خیلی قاطعانه گفتم اصلا چنین کاری نمیکنم، بودجه لاغر تئاتر ما اصلا جای این را ندارد که بخشی از آن را صرف خودم کنم

او اما به نکته دیگری هم اشاره دارد و میگوید: «البته در 8 سال گذشته میدیدم گروههایی که مثلا در پاریس اجرا داشتند، به جز ایرانیان مقیم فرانسه، تنها تماشاگرانشان کارمندان سفارت بودند. این مسایل هم وجود دارد

کوهستانی شرط دیگری هم برای جشنوارههای خارجی دارد که در توضیح آن میگوید: «تا حد امکان به هیچ جشنواره موضوعی به خصوص در جشنوارههایی که با موضوع هنر ایران یا خاورمیانه است نمیروم. البته در باربیکن سنتر در لندن چون تا حدی در جریان برنامهها بودم و میدانستم میخواهند اختصاصا نگاه منصفانهای به تئاتر ایران داشته باشند‏، متقاعد شدم در این جشنواره شرکت کنم ولی معمولا در جشنوارههای موضوعی شرکت نمیکنم

«مدیر برنامه» کیست؟

در میان سخنان کوهستانی با عبارت «مدیر برنامه» روبهرو شدیم که در تئاتر ما مرسوم نیست و از او خواستیم در اینباره بیشتر بگوید و او توضیح میدهد:‌«مدیر برنامه شاید معادل مدیر تولید یا تهیهکننده در تئاتر ما باشد. تنها تفاوتش این است که طرف حساب جشنوارههای خارجی هم مدیر برنامه است. یعنی واسطه بین گروه و جشنواره است. اوایل خود من با ایمیل با جشنوارهها در تماس بودم اما وقتی تعداد اجراها بیشتر شد دیگر فرصت نمیکردم. از طرف دیگر یک فرد حقوقی باید قرارداد با جشنوارهها را امضا میکرد و این گونه بود که گروه تئاتر «مهر» به عنوان یک کمپانی تئاتر در فرانسه ثبت شد و مدیر برنامه ما که نامش "پییر رایس" است، به عنوان نماینده گروه با جشنوارهها قرارداد میبندد و تمام مسئولیت حقوقی و هماهنگیها با اوست

راه حلی برای نگهداری دکور

یکی از مشکلات گروههای تئاتری نگهداری دکور است چون در ایران هیچجایی برای این منظور پیشبینی نشده و اگر قرار باشد گروهی مانند گروه تئاتر مهر، سفرهای پیاپی داشته باشد، نگهداری دکور مسأله مهمی است.

کوهستانی در توضیح راه حلی که برای این منظور انتخاب کرده میگوید: «مدیر برنامه انباری را در شهری اجاره میکند. مثلا دکور «ایوانف»، «در میان ابرها»، «17 دی...» در انباری در فرانسه نگهداری میشود. بابت هر اجرایی، کامیونی اجاره میشود و دکور را از آن انبار بار میزند و به شهری که نمایش را دعوت کرده میبرد و دوباره به آن انبار برمیگرداند. معمولا وقتی نمایش تازهای تولید میشود، آثار قبلی کمتر دعوت میشوند، بنابراین هزینه نگهداری دکور بالا میرود و اگر تعداد اجراها کافی نباشد، از اجرایش صرف نظر میکنیم. البته مسایل دیگری هم هست، مثلا در مورد «ایوانف» به دلیل پربازیگر بودن و نوع اجرایش اصلا فکر نمیکردیم خارج از کشور اجرا شود اما بعد اینکه به آلمان و بلژیک دعوت شدیم، به ناچار با زحمت فراوان دکور را به اروژا منتقل کردیم

کارگردان «دیوار چهارم» از محدود بودن تورهای داخلی ایران به عنوان معضلی نام میبرد و اضافه میکند: «چون تور داخلی خیلی عرف نیست، افراد حرفهای برای بستهبندی دکورهایمان نداریم. امیدوارم با مرسوم شدن تورهای داخلی، طراحان صحنه فکری برای حملونقل دکورها بکنند همچنانکه در خارج از کشور این موضوع خیلی مرسوم است. مثلا دکور «در میان ابرها» را خارج از کشور ساختیم که سیستم بسیار آسانی برای حمل و نقل و بستهبندی دارند و این نمایش 9 سال است با همان دکور، تور خارجی میرود

دانستنیهای اضطراب آور

کارگردان شیرازی تئاتر ما مثل همشهریاش «سعدی» سفرهای خیلی زیادی داشته و در کشورهای خیلی زیادی تئاتر اجرا کرده است اما کنجکاو بودیم بدانیم برای یک سفر خاص اضطراب خیلی زیادی داشته باشد و او پاسخ میدهد: «اصولا هر یک از سفرهای ما اضطراب مخصوص خود را دارد چون جایی نیستیم که همه چیز قابل پیشبینی باشد؛ مثل گرفتن ویزا، رسیدن دکور و... به جز این بعضی جشنوارهها یا تئاترهایی که میرویم خیلی مهماند. مثلا وقتی «درمیان ابرها» در رویال کورت لندن اجرا شد، حتی بعد از اجرا هم متوجه اهمیت آن تئاتر نبودیم و وقتی برای ادامه تحصیل به انگلیس رفتم، تازه متوجه اهمیت جایی مثل «رویال کورت» یا باربیکن سنتر یا حتی جشنواره پاییزه شدم! این دانستنها باعث میشود آدم کمی اضطراب بگیرد. مثلا برای اجرای «سالگشتگی» در بروکسل خیلی اضطراب داشتم چون تماشاگران آن جا خیلی منحصر به فرد هستند. در بروکسل کاملا متوجه میشوید یک جشنواره تئاتری 20 روزه که چندین سال از برگزاری آن میگذرد، چگونه بر نوع نگاه تماشاگران اثر گذاشته است. تماشاگران بروکسل در این 20 سال به خوبی عادت کردهاند پذیرای خارجیها باشند

سکوت خبری، راهی برای برخورد با نظرات جاهلانه

امیررضا کوهستانی برغم سفرهای متعددش در یکبازه زمانی، علاقهای به خبررسانی نداشت. به همین دلیل، سفرهای او در سکوت خبری انجام میشد اما ظاهرا از سال گذشته با درج اخبار سفرهایش مشکلی ندارد.

از او میپرسیم چرا قبلا اجازه خبررسانی نمیداد و او توضیح میدهد: « برخی تنگنظریها باعث میشد فشارهایی بر ما تحمیل شود به همین دلیل ترجیح میدادیم اصلا سفرهایمان را اعلام نکنیم با اینکه همیشه ما اصرار داشتیم نمایشهایمان را پیش از اجراهای خارجیاش در ایران اجرا کنیم و نمایشها را عینا به همان صورتی که در ایران اجرا کردهایم، در خارج از ایران هم اجرا میکنیم و هرگز هم از امکانات دولتی استفاده نکردیم و هیچوقت هم انتظار نداشتیم بابت اجراهای خارجیمان به ما افتخار کنند و یا یک دسته گل به ما بدهند، ولی با این وجود بعضی از مدیران و همکاران ما متاسفانه بدون اینکه اطلاعی از شکل دعوت ما و جایی که اجرا میرویم، داشته باشند، اظهار نظرهای نادرستی میکردند که متاسفانه فقط باعث دلچرکین شدن گروه ما میشد مثل همان ذهنیتی که در سینما، فیلمهای موفق را به سیاهنمایی متهم میکنند و یا فکر میکنند ما داریم پول مملکت را خرج خودمان میکنیم (با اینکه در کشورهای دیگر جهان عرف است که به گروههایی که در خارج از ایران به روی صحنه میروند سوبسید تعلق می گیرد.) متأسفانه بعضی اظهار نظرها آنقدر از جاهلانه است که تو ترجیح میدهی به جای پاسخ در سکوت خبری به کارت ادامه بدهی..»

خاطراتی عجیب از برخوردهای جاهلانه

کارگردان «کوارتت» در ادامه چندین خاطره عجیب از این برخوردها تعریف میکند و یادآور میشود: «مثلا در یک دوره از جشنواره تئاتر فجر، مدیر جشنواره وین درخواست کرده بود تاریخ اجرای مرا در فجر اعلام کنند. خیلی مثبت اندیشانه میگویم به دلیل شلوغی کارشان، تاریخی اشتباه را اعلام کردند و آن مدیر بیچاره که با هزینه خودش به ایران آمده بود، متوجه شد نمایش ما یک روز قبل از سفر او اجرا شده است

ماجرای دیگر به سفر مدیر جشنواره بروکسل مربوط میشود که کوهستانی درباره آن میگوید: «او میخواست اجرای عمومی «ایوانف» را ببیند. تنها خواسته ما از مرکز، ارسال دعوتنامه بود. با اینکه این مدیر قبلا سه بار به جشنواره فجر آمده بود و این بار هم تصمیم داشت همه هزینههای سفرش را شخصا بپردازد، مرکز آن قدر دست دست کرد که ویزا صادر نشد و با اینکه بلیتش را خریده بود، سفرش لغو شد. به جز اینها خیلی وقتها میخواستند از طریق مرکز، ما را دعوت کنند اما بعدا میفهمیدیم مرکز جوابی نداده یا جوابی اشتباهی داده. چنین اتفاقاتی مرا به این نتیجه رساند تنگ نظری هایی در مدیرت قبلی مرکز بود که ترجیح دادیم خیلی در مورد سفرهایمان اطلاع رسانی دقیقی نکنیم

روی امیررضا به خاطر سفرهای خارجیاش نظر مثبتی نیست!

کارگردان «در میان ابرها» اضافه میکند: «با اینکه تمام اجراهای خارجیمان عین ایران است اما باز هم این شایبهها وجود دارد. مثلا چندی پیش صحبت عضویت من در خانه تئاتر مطرح شد و یکی از اعضای هیأت امنا میگفت روی امیررضا به خاطر سفرهای خارجیاش نظر مثبتی نیست

کوهستانی سفر ناکام دیگری را هم یادآوری میکند و میگوید: «متاسفانه ما فکر می کنیم جشنوارهها به واسطهی اینکه پولشان را دولتها تامین میکنند، لزوما باید سیاستهای دولتها را هم تایید کنند‏ در صورتیکه در خود دولتها هم نظرگاههای مختلفی وجود دارد. مثلا در سالی که ماجرای کاریکاتوریست دانمارکی پیش آمد، مدیر جشنوارهای دراین کشور به دلیل اینکه منتقد چاپ آن کاریکاتورها بود، چندین اثر هنری اعم از فیلم و تئاتر و موسیقی از کشورهای خاورمیانه دعوت کرد تا به گفته خودش چهره واقعبینانهای از مسلمانان نمایش بدهد اما ما وقتی برای آن اجرا با مدیر مرکز وقت و وزارت امور خارجه مشورت کردیم آنها توصیه کردند در آن جشنواره شرکت نکنیم و ما ایمیل زدیم و سفر را لغو کردیم اما یکی دو ما بعد آقای علیآبادی به عنوان نماینده رئیس جمهور به دانمارک رفت و روابط مجددا برقرار شد

بحث سانسور را میپیچانم

کوهستانی به نقش مهم هنر در بهبود روابط کشورها تأکید میکند و ادامه میدهد: «هنر ما به خصوص تئاتر ما بهتر از هر مذاکره سیاسی میتواند به بهبود روابط کشورها کمک کند ولی اصولا موقعیت ما خیلی سخت است. ما خیلی وقتها در خارج از ایران بیش از مسئولان از مواضع بعضا اشتباه مملکت دفاع میکنیم چون دوست نداریم از مملکتمان بد بگوییم. خود من همیشه بحث سانسور را خیلی میپیچانم، معتقدم خیلی شجاعتی نیست که آدم خارج از کشور از مواضع مملکتش انتقاد کند

کارگردان ویژهای نیستم

این کارگردان شیرازی با اینکه بیشترین سفرهای خارجی را داشته، اما معتقد است کارگردان ویژهای نیست که این همه به خارج از کشور دعوتش میکنند و در این باره توضیح میدهد: «کارگردانهای خیلی خوبی در این 10 سال در تئاتر ایران آمدند که زیباییشناسیشان به دنیا قابل ارایه است اما متأسفانه تئاتر، هنری پرخرج و نیازمند سوبسید دولت است. خیلی وقتها حتی در خارج میپرسند چرا سینمای ایران در خارج مطرح است اما تئاترش چنین نیست. سینما با DVD قابل انتقال است اما اجرای تئاتر در خارج از کشور بسیار هزینهبر تر است. عدم حمایت مالی از گروهها باعث میشود، تئاتر ایران کمتر در دنیا شناخته شود و به جز نمایشهای من و چند نفر دیگر که فستیوالها حاضر میشوند تمام هزینههای آن را تامین کنند، برای دیگر کارگردانان امکان اجرا در خارج از ایران خیلی دور از دسترس به نظر میرسد

او در ادامه یکی از تجربههای همکاریاش را با یک تهیهکننده خارجی توضیح میدهد و به ایسنا میگوید: «نمایشی اپیزودیک به نام «اتوپیا» را کار میکردیم. یکی از اپیزودها را کارگردانی ژاپنی به نام اوریزا هیراتا کارگردانی میکرد. زیباییشناسی او اینطور بود که برشی از مکانی را در نظر میگرفت، افراد میآمدند میرفتند. به خاطر انتخاب این زیباییشناسی، هر نمایش او شاید 30 بازیگر داشت اما «اوریزا» به عنوان یکی از بینالمللیترین کارگردانهای ژاپن شناخته شد و این اتفاق با حمایت دولت ژاپن رخ داد که هزینههای کارش را میداد. همان زمان کتابفروشییکی از تئاترها میخواست نمایشنامههای ما را همزمان با اجرای ما بفروشد من به او توضیح دادم که از میان آثار من فقط «در میان ابرها» به انگلیسی چاپ شده است ، بعد فهمیدم 15 نمایشنامه «اوریزا» ترجمه و چاپ شده چون اسپانسری ژاپنی هزینههایش را میداد. به واسطه همین ترجمههاست که در میان آنها نویسندهای مثل «موراکامی» معرفی میشود اما ما هنرمندان بسیاری داریم که آثارشان قابل انتقال است ولی حیف که حمایت مالی نمیشوند

مثل بسیاری از گفتوگوهای تئاتری، بخشی از مصاحبه ما به بیتوجهی مسئولان برمیگردد.

کارگردان «کوارتت» معتقد استتئاتر هنری است که درک آن نیازمند فهمی فراتر از سطحینگریهای معمول مسئولان است یعنی تأثیر تئاتر نامحسوس است در حالی که مثلا اگر فیلمی به فلان جشنواره برود، تاثیر حضورش بلافاصله در جامعه و مطبوعات انعکاس مییابد اما از طرف دیگر تئاتر هنر پرخرجتری است، تعداد کمتری هم مخاطب دارد ولی باید دید آن تماشاگران به لحاظ کیفی در جامعه چه نقشی دارند. تأثیر تئاتر خیلی غیرمستقیم است مثل سینما یا فوتبال نیست. مثلا حسن معجونی سال 2005 جایزه بسیار معتبری گرفت ولی کسی آن را امروز به خاطر ندارد

صادر کردن تئاتر، کار آسانی است

این هنرمند جوان با ابراز تأسف از اینکه هنوز تئاتر در ایران جدی گرفته نمیشود، خاطر نشان میکند: «رییس یک تئاتر کوچک در کلن از مرکل ناراضی بود که 8 میلیون یورو از بودجهاش کم کرده. من فکر میکردم بودجهاش چقدر بوده که این اندازه کم شده؟! اصلا توقع ندارم بودجه تئاتر ما به اندازه آلمان باشد. وقتی بلیت تئاترهای ما در شهرهای دیگر در 24 ساعت فروخته میشود، نشان میدهد چقدر تماشاگر بالقوه داریم که از دیدن تئاتر محروم هستند اما شبکهای نداریم که برنامهریزی کند تا اجرای یک تئاتر ادامه داشته باشد. در تمام دنیا آسانترین کار، ادامه اجراست و خوشبختانه الان شیراز دارد فعال میشود. اگر به جز شیراز، 6 شهر دیگر هم اضافه شود، یک نمایش 100 اجرا میگیرد و علاوه بر گسترده کردن تاثیر فرهنگی آن نمایش، درآمدزایی برای گروه هم است. »

امیررضا کوهستانی اضافه میکند: « صادر کردن تئاتر، کار بسیار سادهای است. فقط نیازمند برنامهریزی و علاقهمندی است خیلی راحتتر از ساختن یک تئاتر شهر در شهرهای دیگر است

او در ادامه به تشریح شرایط تئاتر بروکسل هم میپردازد و میگوید: «بودجه کل جشنواره بروکسل 700هزار یورو حدود 2 میلیارد تومان و تقریبا برابر با بودجه جشنواره فجر ماست ولی آنها با همان پول یک جشنواره 5 ستاره برگزار میکنند. واقعا در جشنوارههای اروپایی جدا از بحث رقابت مالی، مدیریت کلان هم مطرح است و ما تأثیر آن جشنوارهها را در شکلگیری نگاه تماشاگران میبینیم. خیلی راحت با یک کار ساده ایرانی ارتباط برقرار میکنند. مشکل مدیریت تئاتر ما این است که این کلاننگری را نداریم. جشنواره بروکسل در 25 سال کلا 2 دبیر داشته است. اولین مدیر جشنواره فری لیسون دبیرخانه جشنواره را در آشپزخانهاش راهاندازی کرد و جشنواره مدام بزرگتر شد و بعد از 15 سال هم دستیارش دبیر جشنواره شد. این تداوم باعث کلاننگری و برنامهریزی طولانی مدت میشود اما این مسایل در تئاتر ما جدی گرفته نمیشود و تا زمانیکه این اتفاق نیفتد، اوضاع بر همین منوال خواهد بود


منبع: خبرگزاری ایسنا