من در مورد اصطلاحاتي مانند سياه‌نما، فاخر و... اطلاعاتي ندارم! و تا جايي كه شده سعي كرده‌ام ژانرهاي سينمايي را ياد بگيرم و اين عناوين! جزيي از هيچ كدام از ژانرهاي سينمايي نيستند. در مورد سلايق مديران هم چيزي نمي‌دانم چون فيلمم را براساس سليقه آنها، پيش نمي‌برم اما به هر حال «بي‌وزني» درام معترضي است كه نقدهايي به جامعه و البته سياست وارد مي‌كند.

پایگاه خبری تئاتر: فيلم «بي‌وزني» به كارگرداني مهدي فردقادري به‌تازگي در شبكه نمايش خانگي عرضه شده؛ مهدي فردقادري در زمره كارگردانان تجربه‌گرايي است كه ساخته‌هايش سويه فرماليستي بيشتري دارد، فيلم اول او جاودانگي اگر خاطرتان باشد در يك

پلان-سكانس به تصوير درآمد و حالا «بي‌وزني» با اينكه از چهره‌هاي شناخته شده زيادي بهره برده اما يك آزمودگي ديگر در كارنامه اين فيلمساز به شمار مي‌رود. از آنجايي كه اكثر فيلم‌هاي تجربه‌گرا در سينماي ايران سرنوشت و تقدير مناسبي ندارند فيلم‌هاي اين كارگردان جوان هم از اين قاعده مستثنا نبوده است. با مهدي فردقادري گفت‌وگويي انجام داديم و اين مسائل را با او در ميان گذاشتيم كه پيش روي شماست.

نمي‌دانم درباره بعضي فيلم‌ها نظير «بي‌وزني» يا حتي «جاودانگي» اصطلاح خوش‌شانسي را به كار ببريم يا بدشانسي. براي اينكه چنين فيلم‌هايي در فستيوال‌هاي داخلي مورد توجه قرار نمي‌گيرند ولي جشنواره‌هاي دنيا مي‌پسندند و سازندگان‌شان را تحسين مي‌كنند. نظر شما چيست؟

قطعا بسيار خوش‌شانس هستم كه مي‌توانم فيلم بسازم كه سرنوشتم با هنر گره خورده و عاشق سينما شده‌ام. اما در مورد فستيوال‌ها، چه داخلي و چه خارجي معتقد به بدشانسي نيستم، چراكه براي جشنواره‌ها فيلم نمي‌سازم! هر فيلمي را كه به اتمام مي‌رسانم توسط پخش‌كننده به جشنواره‌ها در تمام دنيا پيشنهاد مي‌شود، حالا ممكن است كه بعضي جشنواره‌ها فيلم را انتخاب كنند و برخي آن را انتخاب نكنند و البته هيچ‌وقت خودم را محدود به سرزمين خاصي هم نكرده‌ام، هر چند كه خوشحال هستم كه فيلم‌هايم توانسته‌اند در اروپا، امريكاي لاتين، آسيا و امريكا تماشاگراني داشته باشند. از طرفي ديده شدن فيلم‌هايم در كشوري كه در آن زندگي مي‌كنم نيز باعث افتخار است.

نكته مهم اينجاست كه فيلم شما سياه‌نمايي هم ندارد كه بگوييم به مذاق مديران سينما خوش نيامده است.

من در مورد اصطلاحاتي مانند سياه‌نما، فاخر و... اطلاعاتي ندارم! و تا جايي كه شده سعي كرده‌ام ژانرهاي سينمايي را ياد بگيرم و اين عناوين! جزيي از هيچ كدام از ژانرهاي سينمايي نيستند. در مورد سلايق مديران هم چيزي نمي‌دانم چون فيلمم را براساس سليقه آنها، پيش نمي‌برم اما به هر حال «بي‌وزني» درام معترضي است كه نقدهايي به جامعه و البته سياست وارد مي‌كند.

فارغ از اينكه «بي‌وزني» به جشنواره فجر راه پيدا نكرد در شرايط پيچيده و بسيار بغرنجي هم به اكران رسيد و خيلي زود هم به خاطر شرايط كرونا از پرده كنار رفت و الان هم به شبكه نمايش خانگي و... چرا اين زمان را براي اكران انتخاب كرديد؟

واقعيت اين است كه آقاي مرتضي شايسته به عنوان تهيه‌كننده و پخش‌كننده «بي‌وزني» -در داخل كشور- زحمت بسياري براي اكران اين فيلم كشيدند، اما «بي‌وزني» فيلمي فرماليستي و تجربه‌گراست و باتوجه به فضاي سينماي ايران كه دراختيار كمدي‌هاي جنسي بالاشهري و درام‌هاي اشك‌آلود پايين‌شهري است، اين زمان، تنها شانس ما براي اكران بود. البته تاكيد مي‌كنم باتوجه به فضاي سينماي ايران وگرنه و در حالتي كه همه ‌چيز سر جاي خودش بود، «بي‌وزني» مي‌توانست بهتر اكران شود و مخاطبان خودش را پيدا كند.

من فكر مي‌كنم مهم‌ترين دليلي كه ممكن است فيلم در جشنواره پذيرفته نشده پرداخت به زندگي لاكچري يا همان اشرافي‌گري است، وگرنه چه دليل داشت كه فيلم در جشنواره نمايش داده نشود.

«بي‌وزني» همان‌طور كه در نقد دروغ است، در نقد حيوان آزاري، دورويي، تجملات و بسياري از چيزهاي ديگر است اما در مورد جشنواره، بايد بگويم من نظري در مورد هيچ جشنواره‌اي ندارم. من فيلمساز هستم و براساس سياست‌هاي جشنواره‌ها فيلم نمي‌سازم. تنها تلاش مي‌كنم كه جهان را آن‌گونه كه مي‌بينم، به تصوير بكشم.

به نظرم خودتان هم در مقام نويسنده و كارگردان براي سرنوشت فيلم‌تان تلاش نمي‌كنيد. نه اعتراضي نه حرفي. البته چند سال پيش مصاحبه‌اي كه با شما داشتم گفته بوديد كه تمام تلاش‌تان را مي‌كنيد تا كاري در خور توجه به مخاطب ارايه دهيد و مسووليت‌تان را به عنوان كارگردان به نحو احسن در ساختار فيلم لحاظ كنيد. ولي از شرايط نابرابر سينما در اكران ناراضي نيستيد؟

منظورتان چه تلاشي است! از لحظه‌اي كه فيلمنامه‌اي را شروع مي‌كنم تا توليد و اكران فيلمم، خودم را وقف آن مي‌كنم و تا جايي كه هوشم اجازه مي‌دهد تلاشم را انجام مي‌دهم. اما اگر منظورتان از تلاش، جنجال است؛ خير! علاقه‌اي ندارم جنجال ايجاد كنم تا فيلمم ديده شود. در گفت‌وگو با مديران سينمايي يا مطبوعات و همكارانم، نظر يا حتي اعتراض خودم را هميشه گفته‌ام اما به آرمان‌شهر باوري ندارم و درنتيجه تمام تمركزم را روي فيلمم مي‌گذارم.

بگذريم ودرباره فيلم «بي‌وزني» صحبت كنيم، فيلم اول‌تان «جاودانگي» را در يك پلان-سكانس به تصوير كشيديد اما در «بي‌وزني» نوع ديگري از فرم و ساختار را انتخاب كرديد. (سكانس‌هاي طولاني) جداي از بحث تجربه‌گرايي و فرماليستي تمايل نداشتيد به همان شيوه ساختار اوليه فيلم‌هاي‌تان ادامه پيدا كند؟

دوباره سراغ پلان-سكانس بر خواهم گشت اما نه به اين زودي‌ها! درمورد «بي‌وزني» اما، ادامه همان روش فيلمسازي است و بنا به قصه اينجا كات داريم اما پلان‌ها طولاني است. در «بي‌وزني» بيشتر به دنبال همزمان كردن روز و شب در يك مكان بودم و تجربه هيجان‌انگيزي بود. تلاش داشتم تا از ادبيات رئاليسم جادويي در فيلم استفاده كنم. همين‌طور مبناي هر دو فيلمم در ادامه تجربه‌هايي است كه از سينماي كوتاه شروع كردم و در هر فيلم سعي كردم جاه طلبانه‌تر پيش بروم.

جابه‌جايي زمان مهم‌ترين مشخصه فيلم شماست. وقتي فيلم به دقيقه شصت مي‌رسد تكه‌ها مثل پازل كنار هم قرار مي‌گيرد و ذهن مخاطب را با خودش درگير مي‌كند. چنين روايتي نمايانگر اين است كه انگار تمايل نداريد لقمه آماده به مخاطب بدهيد كه اگر همين داستان و قصه با روايت سرراست‌تر (خطي) ترسيم مي‌شد مخاطب بيشتري پيدا مي‌كرد.

بله، من تا اين لحظه فيلم خطي نساخته‌ام و سينمايي كه همه‌ چيز را راحت دراختيار مخاطب قرار مي‌دهد، زياد مورد علاقه‌ام نيست. فرم روايي كه در هر دو فيلم بلندم و فيلم‌هاي كوتاهم داشتم، استفاده از روايت غيرخطي بود. هرگز از ابتدا فكر نمي‌كردم قرار است همه فيلم‌هايم -حداقل تا اينجا- با روايت غيرخطي پيش بروند اما هر ايده‌اي كه به ذهنم رسيد، زماني كه سراغ نگارشش مي‌رفتم، آن قصه را غيرخطي مي‌ديدم... جهان براي من جاي شگفت‌آور و البته پيچيده‌اي است و همين شكلي هم فيلم مي‌سازم، چراكه فيلم‌ها از دريچه ذهني فيلمساز نشات مي‌گيرند.

اما مهم‌ترين نقدي كه به فيلم‌تان وارد است اينكه بحث بمب‌گذاري توسط پادرا و سحر با روح و كليت فيلم همخواني ندارد.

به نظرتان احترام مي‌گذارم اما به‌نظرم جزيي از بافت قصه است.

راجع به موضوعات مختلفي در فيلم صحبت مي‌كنيد؛ از شكار بدون مجوز تا بحث موادمخدر خيانت و تحصن دانشجوها و... كمي لايه‌هاي فيلم زياد نبود؟

خب قرار نبود فيلمي بسازم كه فقط در سطح بماند و اگر به نظرتان لايه‌هاي فيلم زياد هستند، اين خبر خوبي برايم است.

با اين همه فيلم «بي‌وزني» فيلم دو بار ديدن است. قبول داريد؟

من نمي‌توانم چنين ادعايي در مورد فيلمم داشته باشم، تنها اميدوارم كه مخاطب به صورت درستي آن را متوجه شود.


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: تينا جلالی