مجله انگلیسی «فار اوت» (Far Out) در مطلبی با نام بردن از سینماگرانی چون «عباس کیارستمی»، «اصغر فرهادی» و «مجید مجیدی»، آثار شاخص موج نوی سینمای ایران را معرفی کرد.

پایگاه خبری تئاتر: اگرچه اوج موج نوی سینمای ایران را عموما در دوران پس از انقلاب ۵۷ و سرنگونی شاه می‌دانند، اما این جریان در واقع دو دهه قبل از انقلاب به راه افتاد. تولیدات سینمای ایران در این دوره به تدریج از آثار صنعتی فاصله گرفته و به مستندهای اجتماعی تبدیل شدند که به کنکاش در مشکلات فرهنگی که جامعه ایرانی روزانه با آنها روبه‌رو بود، می‌پرداختند.

موج نوی سینمای ایران معمولاً با سینمای نورئالیست ایتالیا مقایسه می‌شود اما بسیاری از کارشناسان معتقدند این فیلم‌ها سبک و خصوصیات زیبایی شناختی خاص خودشان را داشتند. زبان سینمایی ویژه‌ای که در سینمای موج نوی ایران به چشم می‌خورد، ماهیت ابزار سینما را بررسی می‌کند و مرز بین فضای داستانی فیلم و حقیقت فیلمسازی مستند را از میان برمی‌دارد. این جریان در مجموع به سه موج تقسیم می‌شود که در این میان موج دوم شهرت جهانی بیشتری دارد.

عباس کیارستمی یکی از چهره‌های برجسته دومین موج نوی سینمای ایران یک بار گفت: هر فیلم شناسنامه خود را دارد. اما یک فیلم درباره انسان ها و درباره بشریت‌ است. کشورهای مختلف جهان با وجود تفاوت‌هایی که در ظواهر، دین، زبان و سبک زندگی دارند همگی در یک چیز مشترک هستند و آن چیزی است که در درونمان وجود دارد. اگر بدن انسان‌های مختلف را رادیوگرافی کنیم، نمی‌توانیم تنها با نگاه کردن به این عکس‌ها زبان، سابقه یا نژاد افراد را تشخیص دهیم.

به گفته کیارستمی، خون در بدن همه ما به یک شکل جریان دارد، سیستم عصبی و چشم‌هایمان به یک شکل کار می‌کنند، به یک شکل گریه می‌کنیم و می‌خندیم، به یک شکل درد را احساس می‌کنیم، دندانهایمان فارغ از ملیت یا سابقه‌ای که داریم دقیقاً به یک شکل درد می گیرند. در مورد سینما و سوژه‌های سینما نیز راه درست این است که از درد و خوشبختی بگوییم زیرا در بین تمام کشورها مشترک هستند.

مجله فار اوت در مقاله هفتگی خود درباره سینمای جهان، فهرستی از آثار شاخص موج نوی سینمای ایران را معرفی کرده تا به درک ظرافت‌های هنری منحصربه‌فرد این جنبش مهم در تاریخ سینما کمک کند. در ادامه این فهرست را مشاهده می‌کنید.

این نشریه خانه سیاه است ساخته فروغ فرخزاد (۱۹۶۲) و خشت و آینه ساخته ابراهیم گلستان (۱۹۶۴) را در گروه پیشگامان موج نوی سینمای ایران قرار می‌دهد.

موج اول:

فیلم گاو ساخته داریوش مهرجویی (۱۹۶۹)

فیلم گاو که بر اساس رمانی از غلامحسین ساعدی نویسنده ایرانی ساخته شده، در بین منتقدان به عنوان اولین فیلم موج نوی سینمای ایران شناخته می‌شود. این فیلم نمادین، فقر جامعه روستانشین در دوره حکومت شاه را از طریق داستانی تمثیلی در مورد مرگ یک مرد روستایی به تصویر می‌کشد که گاو خود را بیش از هر چیز دیگری در جهان دوست دارد. پس از آن که گاو این مرد به طرز مرموزی می‌میرد، وی به همذات‌پنداری با حیوان تلف شده دست زده و به این باور می‌رسد که گاوش در او زنده است.

فیلم گاو

در طی سالها، فیلم گاو به‌دلیل تصویری که از تئوری‌های مارکسیستی درباره بیگانه‌سازی اجتماعی ارائه داده مورد ستایش و تحسین فراوان قرار گرفته است. این فیلم بهره برداری اقتصادی از طبیعت و خرافاتی بودن جمعیت روستایی را با زبان طنز مورد انتقاد قرار داده و همه اینها را تنها با ارائه یک داستان به ظاهر ساده درباره یک مرد و گاوش انجام می‌دهد.

فار اوت از فیلم قیصر اثر مسعود کیمیایی به عنوان دومین اثر این گروه نام می‌برد و پس از به معرفی سومین اثر گروه می‌پردازد.

طبیعت بی‌جان ساخته سهراب شهید ثالث ۱۹۷۴

درام طبیعت بی‌جان محصول سال ۱۹۷۴، نگاهی است مینیمالیستی به ماهیت اساساً منزوی انسان از نگاه یک سوزنبان سالخورده که برای بیش از سه دهه در یک ایستگاه قطار متروکه مشغول به کار بوده است. این فیلم یکنواختی زندگی ما را زیر سوال برده و مرزهای بین سینما و حقیقت را از بین می‌برد. طبیعت بی‌جان به بیست‌وچهارمین جشنواره بین المللی فیلم برلین نیز راه یافت و برنده جایزه خرس نقره‌ای شد.

فیلم طبیعت بی‌ جان

به گفته سهراب شهید ثالث، کارگردان این فیلم، در طبیعت بی‌جان زنان اشیای مونث هستند که در صورت حضور مورد سوءاستفاده قرار میگیرند و غیبتشان اهمیتی ندارد.

موج دوم:

کلوزآپ ساخته عباس کیارستمی (۱۹۹۰)

کیارستمی به عنوان بزرگترین فیلمساز موج نوی ایران، در مستند-درام پسامدرن کلوزآپ یا نمای نزدیک با مهارت تمام مرز میان داستان/غیرداستان و فانتزی/واقعیت را از میان برمی‌دارد. وی در این فیلم که بر اساس داستان واقعی ساخته شده، ماجرای تراژیک یک فیلمساز بلندپرواز و بیکار به نام حسین سبزیان را روایت می‌کند.

کیارستمی در این اثر فراداستانی، نقش‌هایی که ما در زندگی بازی می‌کنیم را به دقت یک جراح و ظرافت یک شاعر مورد بررسی قرار می‌دهد. کلوزآپ را می‌توان یک روانکاوی سینمایی زیبا، و در عین حال پریشان‌کننده، از یک مرد معمولی است.

به گفته کارگردان این اثر، در این نوع سینما چه سروکارتان با بازیگران حرفه‌ای باشد و چه غیربازیگران، اگر به همان اندازه که به عنوان کارگردان هدایتشان می‌کنید به خودشان میدان دهید، نتیجه نهایی مطلوب‌تر خواهد بود. در این روش، نقاط قوت واقعی و فردی بازیگران اجازه ابراز پیدا خواهد کرد و این امر بر مخاطب تاثیر عمیقی می‌گذارد.

بچه‌های آسمان ساخته مجید مجیدی (۱۹۹۷)

درام بچه‌های آسمان از مجید مجیدی اغلب با شاهکار سینمایی دزد دوچرخه از ویتوریو دسیکا مقایسه می‌شود که البته قیاسی موجه و به جاست. بچه‌های آسمان داستان یک خواهر و برادر به نام‌های علی و زهرا را روایت می‌کند که پس از آنکه علی تصادفاً کفش های خواهرش را گم می‌کند، یک ماجراجویی جالب و دلچسب را آغاز می‌کنند.

این فیلم برای دریافت جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان اسکار نیز نامزد شد اما در نهایت رقابت را به زندگی زیباست از روبرتو بنینی فیلمساز ایتالیایی واگذار کرد.

فیلم بچه‌ های آسمان

مجیدی در توضیح اینکه چرا ترجیح می‌دهد دنیا را از منظر کودکان ببیند، می‌گوید: دنیای کودکان دنیای پاکی و بی‌ریایی است. آنها هر چه بهشان بگویید را باور می‌کنند. معصومیت کودکان بر بزرگسال هم تاثیر می گذارد و این آن چیزی است که همواره به دنبال نشان دادن آن هستم.

موج سوم:

نشریه انگلیسی در این بخش به دو فیلم زمانی برای مستی اسب‌ها و پس از آن جدایی نادر از سیمین اشاره می‌کند.

جدایی نادر از سیمین به کارگردانی اصغر فرهادی (۲۰۱۱)

جدیدترین نمونه از ظرافت‌های موج نوی سینمای ایران در این فهرست، درام روان‌شناختی و پیچیده اصغر فرهادی به نام جدایی نادر از سیمین است که پیامدهای اجتماعی نهاد ازدواج را از طریق تعارضاتی که طبقه متوسط با آن روبرو هستند، بررسی می‌کند. هنر فیلمبرداری محمود کلاری و ریزه‌کاری‌های اخلاقی داستان، این فیلم را به یکی از نمونه‌های برجسته موج نوی سینمای ایران تبدیل می‌کند.

جدایی نادر از سیمین اولین فیلم ایرانی بود که برنده خرس طلایی جشنواره برلین شد. این فیلم هم چنین جایزه گلدن گلوب برای بهترین فیلم خارجی را برد و نامزد دریافت بهترین فیلمنامه اصلی اسکار نیز شد، فیلم فرهادی اولین فیلم غیر انگلیسی‌زبان بود که پس از ۵ سال به این دستاورد می‌رسید.

جدایی نادر از سیمین

اصغر فرهادی در رابطه با این فیلم می‌گوید این نوع فیلم به مخاطب اجازه کشف می‌دهد، من این را هنر مدرن می‌دانم که در آن هنرمند از بالا به مخاطب نگاه نکرده و دیدگاه خود را به بیننده تحمیل نمی‌کند. اگر جواب را به مخاطب بدهید فیلمتان در همان سالن تمام می‌شود. اما وقتی سوال ایجاد می‌کنید، فیلمتان پس از تماشا تازه برای مخاطب شروع می‌شود. در واقع فیلم در ذهن بیننده ادامه پیدا خواهد کرد. مسئله مهم این است که به مخاطب فرصت فکر کردن داده شود. در حال حاضر بیشترین چیزی که در ایران به آن نیاز داریم این است که مخاطب فکر کند.

برای مشاهده دیگر اخبار سینما اینجا کلیک کنید