عده‌اي مثل ساير اتفاقات نو از اين جايگزيني هراس داشتند و برخي هم از اساس به عنوان «جايگزيني» به اين پديده نگاه نكردند و دست به تجربه زدند. اين تئوري كه قرار است تئاتر ديجيتال جاي تئاتر صحنه‌اي را بگيرد حاصل ذهنيتي است كه حاضر به پذيرش تغيير وضعيت نيست و نمي‌تواند طرز فكر موازي را تحمل كند. اين ايده در زمان اختراع عكاسي هم مطرح بود.

پایگاه خبری تئاتر: فراگيريِ جهانيِ ويروس كرونا پيشنهادهاي خاص خود را در پي داشت؛ پيشنهادهايي كه در تمام حوزه‌ها به وضوح قابل مشاهده بود و كارشناسان معتقدند آثار به‌جاي مانده از زندگي زير سايه ويروس، حتي پس از پايان گرفتن پاندمي در زندگي بشر باقي مي‌ماند. از قوت گرفتن فضاي كسب و كار ديجيتال گرفته تا زيبايي‌شناسي ويژه‌ و خاصي كه بر روابط ميان‌فردي حاكم شد، همچنين تغيير نگرش درباره تكنولوژي‌هايي كه مي‌آيند و قرار است سرنوشت و آينده بشر به واسطه آنها رقم بخورد. اوضاعي كه بر فعالان تئاتر ايران هم حاكم شد. كيتي ميچل، كارگردان شناخته‌شده تئاتر بريتانيا چندي پيش در گفت‌وگوي تصويري با مركز تحقيقات آكسفورد - انتشار يافته در شماره 25 آذر روزنامه اعتماد- تاكيد مي‌كند كه «در آينده، همه‌گيري‌هاي بيشتري خواهد آمد پس بايد سيستم‌هاي ديگري داشته باشيم و در نتيجه بايد توي سرمان فرو كنيم كه از تجربه زنده مقدس [تئاتر] چشم‌پوشي كنيم.» اين امر ظرف يك‌سال اخير بيش از پيش در ايران مورد‌توجه قرار گرفت و مثل هميشه موافقان و مخالفان حول محور بحث صف‌آرايي كردند اما برخلاف نمونه‌هاي خارجي، اين جدل چندان به مطالعه دانشگاهي و توليد محتواي مكتوب منجر نشد. نيما دهقاني يكي از فعالان پويا در زمينه پيوند تئاتر و تكنولوژي‌هاي نو پديد است و من درباره تلاش‌هاي هنرمندان تئاتر ايران و اصولا مختصات آنچه تئاتر ديجيتال مي‌ناميم و همچنين تئاتر آنلاين با او به گفت‌وگو نشسته‌ام. او نيز مانند بسياري ديگر از علاقه‌مندان اين زمينه معتقد است، تئاتر ديجيتال صرفا گونه‌اي از تجربه‌هاي تئاتري است كه در كوتاه يا بلندمدت كاربرد خود را پيدا خواهد كرد.

ابتدا لازم است براي مخاطب كمي درباره «تئاتر آنلاين» يا «تئاتر ديجيتال» توضيح دهيم، وقتي درباره اين عنوان‌ها صحبت مي‌كنيم، آيا بحث
بر سر دو پديده سراسر متفاوت است؟ اصولا مخاطب با ديدن كدام عناصر و ويژگي‌ها بايد متوجه ‌شود كه آنچه در برابرش قرار دارد يك تئاتر است؟

تئاتر آنلاين يكي از زيرمجموعه‌هاي تئاتر ديجيتال است. تئاتر ديجيتال مي‌تواند كاملا آفلاين برگزار شود. از نظر من، تئاتر ديجيتال اجرايي است كه يا با استفاده از ابزار ديجيتال يا در بستر ديجيتال و با زبان ديجيتال طراحي شود و مشخصا هر تئاتري كه در آن از ابزار ديجيتال استفاده شد لزوما تئاتر ديجيتال نيست. در مطالعه انواع «تئاتر ديجيتال»، مساله طراحي و شناخت مختصات آن مديوم مهم‌تر است از ابزار يا بستر. در «تئاترآنلاين» جدا از طراحي و ابزار و زبان ديجيتال، بر «بستر اجرا» نيز تاكيد مي‌شود. شخصا تئاتر آنلاين را يك اجراي محيطي
(SiteSpecific) مي‌دانم و معتقدم مثل هر اجراي محيطي يا صحنه‌اي، بايد پيش از اقدام به طراحي؛ محيط، ابزارها، انرژي‌‌ها، قواعد و فرهنگ و مختصات آن فضا مطالعه شود.

حالا اينكه مخاطب با ديدن چه عناصري بايد متوجه شود كه آنچه در برابرش قرار دارد تئاتر است، سوال كلي‌اي است كه جواب قاطعي برايش ندارم. اينكه آيا مقوله اجرا و تئاتر را بايد از هم جدا كنيم يا نه هم، جاي خود. طبيعتا طراح يا كارگردان در مرحله اول مي‌تواند ادعا كند كه اثرش قرار است از مختصات كدام مديوم پيروي كند. در مرحله بعد منتقد مي‌تواند تحليل كند اثر ارايه‌شده تئاتر محسوب مي‌شود يا نه. گرچه اين مرزها با گسترده شدن رسانه‌ها و تكنولوژي، ديگر قابل تشخيص نيست و دليلي هم براي جدا كردنش نمي‌بينم اما براي رهايي از استهلاك بحث بر سر اين مرزبندي‌ها، تجربه‌هاي اجرايي آنلاين را تجربه‌هاي بينا‌رشته‌اي مي‌بينم. اين مخاطب و بعد منتقد است كه با اثر برخورد مي‌كند، تاثير مي‌پذيرد يا نه. مي‌تواند آن را تئاتر خوب يا بد بنامد يا مي‌تواند صرفا از آن به عنوان يك تجربه تاثيرگذار يا بي‌اثر ياد كند. با دانش فعلي‌ام، فكر مي‌كنم عنصر درام، تاثيرگذاري و ارتباط حسي هنرمند با مخاطب و از همه مهم‌تر «زنده بودن» عناصر اصلي آن ادعاي تئاتري است كه مي‌تواند تجربه تماشاگر را «دراماتيك» كند يا به تجربه‌ هر اثر هنري عنوان «تئاتر» بدهد.

بعضي پژوهشگران از ويروس كرونا به‌ عنوان تراژدي قرن بيست ويكم ياد مي‌كنند؛ پديده‌اي كه به نظر آنها مختصات تئاتريكاليته خاص خودش را هم حاكم كرده؛ براي نمونه به واكنش‌هاي احساسي منجر به برخوردهاي هيجاني در فضاي مجازي اشاره مي‌كنند كه مشابهش بين هنرمندان ايراني كم نبود.

طبيعتا بخش زيادي از واكنش‌هاي مردم (نه لزوما تئاتري‌ها و هنرمندان) و اقبال‌شان به كشف و شهود در فضاهاي مجازي و استفاده از ابزارهاي ديجيتال و ارتباط آنلاين، رفتاري هيجاني بود. اما اين رفتار هيجاني لزوما چيز بدي نيست. همان واكنش طبيعي روان و بدن ماست به اتفاقات اجتماعي. همان‌طوركه پيش‌تر در واكنش به خبر فوت عزيزي مشترك يا واقعه غم‌انگيز اجتماعي عكس‌هاي پروفايل‌مان را سياه مي‌كرديم (و احتمالا از پرفرماتيو بودن اين واكنش آگاه نبوديم) اين اقبال جمعي به امكانات «لايو» هم از همان دست است. ابزاري از ابزارهاي ارتباطي ما كم شده و اولين واكنش ما پيدا كردن راهي براي جايگزيني آن است. دو حس از شش حواس اصلي ما حذف شده (لامسه و بويايي) و واكنش بدن و روان ما در جبران آن حواس از دست رفته مي‌تواند انزوا يا تكاپو براي جبران آن خلأ ارتباطي باشد. اين لايو‌هاي اينستاگرامي را اتفاقي مهم مي‌دانم. اينكه ما ناخودآگاه آگاه شده‌ايم به نيازمان براي گفت‌وگو. پيش از كرونا هم لايو اينستاگرامي بود. پس از آن هم خواهد بود. در چند هفته اول پرهياهوتر و شلوغ‌تر اما همچنان هم ادامه دارد. در كنار ستايش اين ابزار ارتباطي دو مساله مهم است؛ يك، كم‌هزينه و در دسترس بودن اين ارتباط. دو، آزاد بودن جريان اين ارتباط (حداقل در ظاهر). حالا اگر دايره مطالعه را كوچك‌تر كنيم و تمركز را بگذاريم روي كنشگران تئاتري، واضح است كه با سابقه اجرايي هنرمندان تئاتر و دانشي كه از پيش دارند در شناخت صحنه و ارتباط با مخاطب، كماكان دنبال دريچه‌اي براي «نمايش» خواهند شد و اينترنت اين ابزار را به رايگان دراختيارمان مي‌گذارد. پس عده‌اي زودتر و عده‌اي ديرتر به اين جريان پيوستند. لايو‌هاي گفت‌وگوهاي تئاتري‌ها چيز عجيبي نبود. بين معماران و ورزشكاران و ساير اقشار هم همين اتفاق در جريان بود، تئاتري‌ها شايد بيشتر با اين فضا ارتباط برقرار كردند و سعي كردند كمي خلاقانه‌تر به ماجرا نگاه كنند و آن جذابيت، وجهه «لايو» بودن ماجرا بود، به گمان من و البته امكاناتي كه «اينتركتيو شدن-Interactive» و «ايمرسيو شدن- Immersive» نمايش را تسهيل مي‌كند كه بعضي از آنها را به تجربه‌هاي اجرا در اين بستر نيز ترغيب كرد و عده‌اي مثل ساير اتفاقات نو از اين جايگزيني هراس داشتند و برخي هم از اساس به عنوان «جايگزيني» به اين پديده نگاه نكردند و دست به تجربه زدند. اين تئوري كه قرار است تئاتر ديجيتال جاي تئاتر صحنه‌اي را بگيرد حاصل ذهنيتي است كه حاضر به پذيرش تغيير وضعيت نيست و نمي‌تواند طرز فكر موازي را تحمل كند. اين ايده در زمان اختراع عكاسي هم مطرح بود. نگراني اينكه مبادا عكاسي جاي نقاشي را بگيرد همان جنس نگراني است كه نكند اين جاي آن را بگيرد. ذهنيتي كه در همه‌جاي دنيا هم هست و فقط مختص ايران نيست. من تئاتر آنلاين را جايگزين تئاتر كلاسيك يا صحنه‌اي يا فيزيكال نمي‌دانم. اما آيا اين قضيه مختص دوران قرنطينه و كشف آن چيز جديد بود؟ خير. سال‌هاي سال است اجراهاي اينترنتي و ديجيتال و آنلاين بوده‌اند. كرونا صرفا اين يادآوري را كرد كه اين پتانسيل وجود دارد و خوب يا بد عده زيادي را به استفاده از فضاي مجازي و اينترنت و گردش آزاد اطلاعات مشتاق و متوجه‌تر كرد.

درباره سير تاريخي تكوين پديده و كشورهاي پيشرو در زمينه اين‌گونه از تئاتر توضيح مي‌دهيد؟ مي‌دانيم كه با گسترش شبكه‌هاي اجتماعي و امكانات ارتباطي، ادراك مخاطبان و اصولا شهروندان از وقايع ابعاد پيچيده‌تري پيدا كرده و به‌طور طبيعي هر فعاليتي به فضاي آنلاين و مجازي فراخوانده مي‌شود. به‌هرحال جمعيت بعضي شبكه‌هاي اجتماعي با جمعيت كشورهاي بزرگ و پرجمعيت جهان برابري مي‌كند.

از زمان تولد اينترنت هنرمندان مختلف هم با ايده‌ها و در مديوم‌هاي مختلفي دست به طراحي پروژه‌هاي هنري زدند حالا چه با موضوع اينترنت چه در بستر اينترنت. از اواخر دهه ۹۰ ميلادي پروژه‌هاي هنري‌‌اي روي اينترنت موجود است كه از آنها به عنوان پرفورمنس آنلاين، نت‌آرت يا سايبرفورمنس ياد مي‌شود. با گسترش «وب» اقبال هنرمندان به اين پلتفرم‌ها بيشتر شد و با گسترش امكان پخش زنده اينترنتي و قابليت‌هاي تصويري و امروزه تعاملي شدن اغلب پلتفرم‌ها، ديگر اجراها و پروژه‌هاي آنلاين چيز غريبي نبود. بسياري از كمپين‌هاي اجتماعي آنلاين بسياري از پويش‌هاي تبليغاتي و بسياري از جريان‌هاي مردمي يا تجاري توسط نمايشنامه‌نويس‌ها و فيلمنامه‌نويس‌هايي طراحي مي‌شود كه تمام ويژگي‌هاي طراحي و دراماتورژي يك پرفورمنس يا تئاتر را دارد. بعضي از آنها با دانش و بعضي ناخودآگاه تبديل به اجراهاي اتفاقا تاثيرگذار و همه‌گيري مي‌شوند كه مي‌تواند بر جامعه تاثير مثبت يا منفي بگذارد و تغيير ايجاد كند و تحت‌تاثير قرار بدهد. فكر مي‌كنم كرونا و قرنطينه شانس بزرگي بود براي ما كه ناگهان هم‌درد و هم‌طبقه ساير مردم دنيا بشويم، هر چند طبقه‌اي موقتي، هر چند دردي موضعي. از يك مساله مشترك رنج ببريم و همزمان به دنبال راه‌حلي مشترك بگرديم. افزايش حس سمپاتي بين مردم به حد غيرقابل تصوري رسيد و اين لذت‌بخش بود. براي اولين‌بار بود كه به عنوان يك هنرمند ايراني در كنفرانس‌ها و جلسات دليل نداشت از كمبود سالن و كمبود بودجه ساير مشكلات شكوه كنيم و در كنار ساير هنرمندان مي‌توانستيم در يك سطح، به يك مشكل مشترك جهاني بينديشيم و راه‌حل پيدا كنيم، چه براي آگاهي‌رساني در مورد پاندمي يا براي كاهش دشواري اين دوران و چه براي جبران ضررهاي اقتصادي وارده به گروه‌ها و هنرمندان در اثر تعطيلي‌ها و هم‌انديشي صنفي. اين همزماني و همزباني در نوع خودش نادر و فرصت مغتنمي براي ارتباط با دنيا بود و اين فراخوانده شدن فعاليت‌ها به فضاي مجازي هم مختص ايران نيست و در ايران اين اتفاق مجازي شدن كمي‌ ديرتر ولي به همان شدت و گسترش ساير دنيا دارد اتفاق مي‌افتد البته با محدوديت‌هاي نامنصفانه اينترنتي.

از ابتداي شيوع كرونا عنوان «تئاتر آنلاين» بين كاربران و فعالان عمدتا جوان تئاتر ايران زياد شنيده شد. شما هم با همراهي بعضي دوستان‌ مشترك، فستيوال يا گردهمايي مجازي‌ در اين رابطه ترتيب داديد. ظرف ده - يازده ماهي كه از قرنطينه و شيوع ويروس مي‌گذرد، چه كوشش‌هايي براي ارايه تعريف يا گسترش آگاهي درباره ابعاد زيبايي‌شناختي و فرمي اين نوع تئاتر صورت گرفت؟ چه در بين فعالان ايراني كه مي‌شناسيد و چه بين هنرمندان كشورهاي ديگر.

اين فستيوال در ادامه تجربه‌هاي گروهي و مطالعات دوران دانشگاهم در همين حوزه بود. قبل‌تر پروژه‌هاي نتفرمنس و وبكم(۱۳۹۳) را با همين ايده اجراهاي آنلاين و گردهمايي هنرمندان مختلف در گروه تئاتر «كنترل+ ضد» طراحي كرده بوديم و كماكان پروژه كوچكي در اين حوزه داشتيم كه مدتي رها شده بود. با شروع قرنطينه‌ها با همراهي دوستان تئاتري فكر كرديم زمان خوبي است براي طراحي اين بستر. ايده كم‌كم گسترش يافت و بعد از اتمام اجراها و تجربه‌هاي جذاب شركت‌كننده‌ها، گفت‌وگوها و پنل‌هاي داخلي و بين‌المللي‌اش ادامه پيدا كرد و تا حد زيادي به سمت پژوهش در حوزه تئاتر ديجيتال و اجراهاي آنلاين متمايل شد تا امروز و مساله اصلي‌اش دقيقا تلاش براي ارايه تعريف و شناخت زبان و فرهنگ اين بستر نوشناخته و كشف پتانسيل‌هاي آن براي تجربه‌هاي تئاتري بوده و است. همين صحبت‌هاي ما عملا حاصل مطالعه اجراهاي موجود و تجربه‌هايي است كه خودمان يا همكاران‌مان در اين حوزه داشتند و طبيعتا شايد بعد از چند ماه يا چند سال نياز به به‌روز‌رساني داشته باشند.

اصولا حالا در جايگاهي قرار گرفته‌ايم كه امكان ارايه يك تعريف منسجم از پديده تئاتر آنلاين يا ديجيتال و نسبتش با هنرهاي اجرايي امكان‌پذير باشد؟

تئاتر آنلاين تعريف پيچيده‌اي ندارد. توصيف ساده‌اي دارد، تئاتري كه براي فضاي آنلاين طراحي شود. تاكيد بسيار زيادي روي «طراحي» دارم. بايد اين طراحي بعد از شناخت تمام ابعاد و آشنايي با جزييات فرهنگ پلتفرمي كه در آن اجرا و دنيايي كه برايش طراحي مي‌كنيم و مخاطبان آن صورت بگيرد. مشخصا با اين تعريف، پخش زنده‌ يا از پيش‌ ضبط‌‌ شده اجراهاي صحنه‌اي، نمايش فيلم-‌تئاتر و نمايشنامه‌خواني‌هاي «لايو» به هيچ‌وجه اجراي ديجيتال يا آنلاين محسوب نمي‌شوند و در مقابل بسياري از اتفاقات تجاري و سطحي مانند نمايش‌هاي مبتذل و اغلب خلاقانه شخصيت‌هاي فضاي مجازي(كه هدف و سيستم طراحي و اقتصاد خودش را دارد) مي‌تواند نوعي اجراي آنلاين محسوب شود. از دعواهاي ساختگي بگيريد تا حربه‌هاي نمايشي براي جذب مخاطب و كسب درآمد. البته كه لزوما اين اجراهاي آنلاين ارزش هنري ندارند ولي ممكن است تمام ويژگي‌هاي يك درام به تمام معنا و پرمخاطب را داشته باشند. مثال نمي‌زنم، اكسپلورر اينستاگرام‌تان را باز كنيد، نمونه بسيار است. براي همين اقبال هنرمندان تئاتر به اين شيوه از اجرا براي من پرمعني و مهم است و فكر مي‌كنم هنرمندان در اين نقطه مي‌توانند نقش مهمي داشته باشند در اصلاح كاربرد اين رسانه پرمخاطب با پيدا كردن راه‌هاي خلاقانه تاثير بر جامعه يا تغيير سطح سليقه عمومي يا حداقل شناساندن كيفيتي ديگري از هنر و سرگرمي در شرايطي كه اعتماد و اميدي به نقش آموزشي تلويزيون و ساير رسانه‌هاي جمعي(حداقل اين روزها) نيست، تئاتر و ساير فعاليت‌هاي فرهنگي‌ هم كه موقتا تعطيل است و وقتي تعطيل نباشد هم نسبت مخاطب آن به رسانه‌هاي سراسري ناچيز است. اين دنيا قواعد و مختصات خودش را دارد كه با توجه به نويي‌اش(و نو شدن مداومش) بر‌اساس آزمون و خطاهايي مدون خواهد شد. تاكيد مي‌كنم اين دنياي آنلاين محدود به اينستاگرام و زوم نيست. از پيامك گرفته تا اپليكيشن موبايل تا واقعيت مجازي و واقعيت افزوده و بازي آنلاين و سايت‌هاي فروش لوازم دسته ‌دوم، همه و همه مي‌توانند بستر اجراي ديجيتال محسوب شوند. احتمالا نقش‌هاي جديدي نيز براي اين‌ گونه تئاتري تعريف خواهد شد. چيزي مثل دراماتورژ ديجيتال يا دراماتورژ آنلاين مثلا عنواني است كه اين روزها زياد استفاده مي‌كنيم در گروه‌مان براي مشاوره به گروه‌هايي كه سعي دارند اجراهاي صحنه‌اي‌شان را آداپته كنند براي وب يا از صفر متوني بنويسند براي اين بستر. حضور فرد آشنا به اين فرهنگ، تكنولوژي و بستر جديد براي كمك به كارگردان و بازيگر الزامي است. اگر چيزي قرار است روي اينترنت باشد بايد به زبان اينترنت صحبت كند.
(به گفته- Olia Lialina- يكي از پيشگامان اجراهاي آنلاين- در سال ۱۹۷۷)‌

مي‌توانيم كليتي كه طي يك سال اخير در قالب اين شكل تئاتر خودنمايي كرده را تلاش جمعي در‌نظر بگيريم براي دراماتيزه كردن تنها امكان باقي‌مانده‌ يعني(بدن، اتاق مصون از بيماري، تلفن همراه، كامپيوتر و ميز كار) با هدف ساختن بهانه ادامه حيات؟

احتمالا ولي حقيقتا من تا اين حد «دراماتيك» نمي‌بينم اين روي آوردن به فضاي مجازي را. تنها امكان باقي مانده نيست و بهانه ادامه حيات... نمي‌دانم منظور ادامه‌ حيات بشر است مثلا يا ادامه حيات تئاتر. به هر حال به نظرم هم بشر هم تئاتر بدون فضاي مجازي و اين تجربه‌هاي آنلاين مي‌تواند به حياتش ادامه دهد. همين‌جا اشاره كنم تئاتر نه به نظرم ضرورت است نه جامعه بدون تئاتر بلايي سرش مي‌آيد - آن‌هم در شرايط فعلي- من اقبال تئاتري‌ها به اين نوع از اجرا صرفا به دلايلي كه ذكر كردم را مي‌بينم. نه اينكه حالا مخاطب از هنر ما محروم مانده و بايد سريع راه‌حلي براي جبران ضرر پيدا كنيم. {تعدادي سالن در مركز شهر به‌طور موقت تعطيل شده و تعدادي سوله در شهركي مجاور پيدا شده به عنوان محلي ديگر براي گونه‌اي ديگر از اجرا. آن سوله‌ها قبل از اين بوده بعد از اين هم خواهد بود. سالن‌ها كه باز شد عده‌اي برمي‌گردند به مركز، عده‌اي مي‌مانند در سوله‌ها و عده‌اي هم در هر دو فعاليت مي‌كنند. نه جاي هم را تنگ كرده‌اند نه بوده مخاطب را هم ربوده‌اند. اين افزايش فرصت‌هاي برابر به نظر من مسيري است به سمت همزيستي روادارانه و توسعه اجتماعي- فرهنگي.} با آن بخش تلاش جمعي موافقم و فكر مي‌كنم پاندمي تاثير بسزايي در زنده كردن اين حس همنوع‌دوستي و مشاركت جمعي داشته است. روي آوردن بيش از پيش به اجراي آنلاين هم يكي از هزاران راه‌حل بود براي سالم ماندن و در ارتباط ماندن حالا در مقياس محدودتر براي هنرمندان تئاتر و مخاطبان‌شان.

موافق هستيد فرآيندي كه اتفاق افتاده را تحت عنوان «دراماتورژي پاندمي» صورت‌بندي كنيم؟

فكر مي‌كنم كمي اين عنوان شاعرانه ‌است ولي چراكه نه. به نظرم بخشي از اين تلاش‌ها كه بعضي جنبه همدلي با همنوعان را داشته، برخي جنبه كمك مالي به گروه‌هاي هنري و برخي جنبه پژوهشي و تجربي به عنوان كمكي به پيشرفت دانش هنرهاي نمايشي حتي به نوعي دراماتيزه كردن شرايط پاندمي بوده (كه به نظرم مختص تئاتري‌ها و حتي هنرمندان نيست)، ولي كماكان فكر مي‌كنم پاندمي فقط بزنگاهي بود كه با شروعش متوجه شديم چقدر فضاي اجرا كم داريم و چقدر پتانسيل تكنولوژي براي كمك به مكالمه و انتقال انديشه و آگاهي‌رساني زياد است. اگر طور ديگري به جمله شما نگاه كنم و بخواهيم درام را حتما كنار پاندمي بگذاريم، مي‌توانم اين بحث را شروع كنم كه ما در دوره پاندمي در يك مركز درام بسيار بزرگ قرار گرفتيم. در پرانتز مي‌نويسم/ مي‌گويم چون هنوز ايده‌اش خام است ولي مي‌تواند طرح يك پاسخ كامل باشد. وقتي به صورت جمعي با رنجي مواجه شديم و به صورت جمعي براي گذار از آن تلاش كرديم و همدردي كرديم. اين تجربه گروهي احساسات دقيقا همان تجربه تماشاگر در تئاتر است، همان آيين‌هايي كه نيايش يا جشن يا سوگواري را از شكل فرادا به تجربه به جماعت توصيه مي‌كند براي تاثيرگذاري بيشتر. براساس اين تعريف شايد همه ما ناگهان، ناخواسته وسط يك تئاتر قرار گرفتيم. درام پاندمي يا پاندمي دراماتيك. مثلا!

فكر مي‌كنيد كاستي‌ ما يا سد راه در زمينه گسترش اين نوع تئاتر بيشتر به حوزه تكنولوژي‌ بازمي‌گردد يا پذيرش فرهنگي؟

اول در مورد خود فرهنگ استفاده از اينترنت و فضاي آنلاين صحبت مي‌كنم و بعد ربطش مي‌دهم به تئاتر. از نظر پذيرش فرهنگي بعيد مي‌دانم از دنيا عقب باشيم كه كمبود تفريحات و امكانات سرگرمي و محدوديت‌هاي هنري و فرهنگي مردم را به استفاده بيش از حد از فضاي مجازي سوق داده. اگر بگويم از بسياري از كشورها بيشتر اغراق نكرده‌ام. تازه اغلب شبكه‌هاي مجازي و رسانه‌هايي كه مي‌توانند جنبه فرهنگي و آموزشي داشته باشند در ايران محدودند و اين به رشد كاريكاتورگونه فرهنگ ما در استفاده از اينترنت منجر شده است. بيشتر كاربران استاد تلگرام و اينستاگرام شده‌اند و خوراك خبري و فرهنگي خود را از آن مي‌گيرند در حالي‌ كه سايت‌هاي فرهنگي و خبري مخاطبي ندارند يا مثلا يوتيوب و ويمه‌ئو كه مي‌تواند بسيار بسيار محتواي آموزنده‌تر در‌اختيار مخاطب بگذارند، كاربري كمتري دارد يا سايت‌هاي تماشاي فيلم قانوني و غيره و اين مشخص است، نتيجه چيست. همين را هم مي‌شود تعميم داد به آموزش آنلاين يا تئاتر آنلاين. عدم آموزش، فراهم نكردن زيرساخت‌ها و در كمترين رتبه اهميت، پذيرش ايده‌ها و فرم‌هاي جديد. حالا فرض كنيم پذيرش فرهنگي هم انجام شد. با كدام پهناي باند تئاتر با كيفيت ببينيم، روي كدام پلتفرم محدود نشده و با كدام سيستم خريد بليت. بعد مساله اقتصاد هنر پيش مي‌آيد در اين شرايط كه خودش جاي يك گفت‌وگوي جداگانه-‌البته با حضور متخصصانش- دارد. باز تاكيد مي‌كنم با همه اين محدوديت‌ها، گسترش اين نوع تئاتر در ايران حتي از بسياري جاهاي ديگر بسيار سرعت و وسعت بيشتري داشته و اين دلايل مختلفي دارد كه مهم‌ترينش محدوديت‌هاي امكان عرضه هنر است و بسيار قابل مطالعه است. البته به نظر من جاي خوشحالي بسيار دارد شكل گرفتن همه جشنواره‌ها و موقعيت‌هاي كوچك و بزرگي كه به هنرمندان فرصت تجربه كردن مي‌دهد. قطعا اگر زيرساخت‌ها و تكنولوژي در دسترس هنرمندان باشد و كمك‌ هزينه‌هاي مناسب درنظر گرفته شود از همين موقعيت‌هاي خصوصي و دولتي، بومي و بين‌المللي، اتفاقات تاثيرگذار هنري و اجتماعي مي‌تواند بيرون بيايد.

اگر اين گفته «يانس تيس لمن» را جدي بگيريم كه به واسطه ظهور و فراگيري فناوري‌هاي نوين «شيوه‌هاي همزمان و چند منظري ادراك جاي شيوه‌هاي خطي و متوالي را گرفته‌اند» و به همين علت «نوعي ‏حساسيت سطحي‌تر و در عين حال فراگيرتر جاي حساسيت عميق‌تر و متمركزتر نشسته است» اين نظر منتقدان وارد نيست كه تئاتر ديجيتال يا آنلاين را پدپده‌اي در سطح و نهايتا در خدمت يك ‌جور جهاني‌سازي فرهنگ مي‌دانند؟

بله احتمالا مي‌شود اين نقل قول را جدي گرفت، اما جدي گرفتن لزوما به معناي نگراني يا ترس نيست. به هر حال مشخصا اين گونه‌هاي اجرايي قابل دسترس‌تر و سريع‌تر خواهند بود و هزينه توليد و تماشاي‌شان هم پايين‌تر خواهد بود و احتمال اينكه اغلب توليدات سطحي و زودبازده باشند هم هست. اما آيا اين ترسناك است؟ يا تهديدي براي تئاتر است؟ يا تهديدي براي هنر؟ آيا فيلم كوتاه تهديدي براي سينماست؟ آيا فست‌فود قرار است جايگزين رستوران شود؟ يا عكاسي با موبايل تهديدي براي عكاسي يا فيلتر اسنپ ‌چت خطري براي گرافيك است؟ يا پرينت سه‌‌بعدي رقيبي است براي مجسمه‌سازي؟ اينها مديوم‌ها و ابزارهايي جدا هستند با هدف و ساختاري متفاوت و هر كدام در جاي خود در زمان و بستر خود كارايي خود را دارند. تئاتر ديجيتال هم صرفا گونه‌اي از تجربه‌هاي تئاتري مي‌تواند تلقي شود كه در كوتاه يا بلندمدت كاربرد خود را پيدا خواهد كرد كما اينكه تا امروز پيدا كرده و زنده مانده و با پيشرفت تكنولوژي و گسترش كاربرانش شكل‌هاي جديد به خود مي‌گيرد. حالا اينكه در خدمت جهاني‌سازي است، همين فايلي كه براي شما دارم ارسال مي‌كنم توسط اپليكيشن واتزپ، محصول نه چندان كاربردي بزرگ‌ترين شبكه مجازي و يكي از سردمداران جهاني‌سازي است. بد است؟ خير. خوب است؟ فعلا ناچاريم از اين ابزار استفاده كنيم. كارمان در استفاده خلاقانه از «وسيله» براي رسيدن به هدف درست است؟ نمي‌دانم. اينها چيزهايي است كه در زمان و بعد از ديدن نتايجش خواهيم آموخت يا قضاوت و نقد خواهيم شد. در شرايط امروز كه اين ابزار را دراختيار داريم، فكر مي‌كنم مي‌توانيم به عنوان هنرمند يا محقق انرژي‌مان را بگذاريم روي شناخت اين ابزارها براي توليد اثر هنري و در كنارش مطالعه‌ ضعف و قوت‌هاي اين امكانات و كشف و شهود بهترين‌ راه‌هاي ارتباطي بين مولف و مخاطب.

“ .If something is in the net, it should speak in net language”

Olia Lialina-1997

 

برای مشاهده دیگر اخبار تئاتر اینجا کلیک کنید


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: بابك احمدی