پایگاه خبری تئاتر:در ادامه بررسی فیلمهای تاریخ سینمای ایران در مورد چگونگی اقتباس از یک اثر ادبی با احمد طالبینژاد، منتقد صاحبنام سینمایی ایران صحبت کردیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
اینبار هم به موضوع پربحث اقتباس در سینمای ایران میرسیم، خصوصا اقتباس از اثری ادبی که جایگاه درخشانی در ادبیات داستانی ما دارد؛ «شوهر آهو خانم» که قابلیتهای بسیاری برای تبدیلشدن به اثری تصویری را داشت. از انتخاب ملاپور و نوع نگارش به این فیلم صحبت کنیم. به نظر شما چقدر این اقتباس در زمان ساخت فیلم موفق عمل کرد؟
«شوهر آهوخانم» بهیقین از نخستین آثار جدی سینمای ایران است که از ادبیات اقتباس شده است. بعد از این فیلم از ادبیات ایران فیلمهای زیادی اقتباس شدهاند اما هیچکدام از آنها واجد ارزشهای فرهنگی- هنری نبودند. برای نمونه از منظومههای عاشقانهای مثل لیلی و مجنون یا شیرین و فرهاد اقتباسهایی صورتگرفته تا داستانهایی از شاهنامه که دستمایه سازندگان فیلمفارسیهای بسیار سطحی قرار گرفتند و هیچکدام از آنها ارزش سینمایی، هنری و ادبی نداشتند. بنابراین میتوان با قاطعیت «شوهر آهوخانم»را اولین تلاش جدی برای استفاده از ادبیات معاصر محسوب کرد که داود ملاپور ظرفیتهای لازم را برای سینماییشدن این رمان دیده بود. البته داستان چاپ این رمان هم در نوع خود جالب توجه است. وقتی این رمان توسط علیمحمد افغانی نوشته شد، برای چاپ به سراغ هر ناشری میرفت، بهدلیل قطوربودن رمان و نامأنوسبودنش با داستانهایی که آن زمان رایج بودند، هیچ ناشری حاضر به چاپ این رمان نمیشد. پیش از اینکه به همین نکته بیشتر بپردازم، باید کمی به عقب برگردیم و نگاهی به زندگی علیمحمد افغانی بیندازیم و فضای ادبی آن زمان را بررسی کنیم. این کتاب در دهه 30 نوشته شده، در فضای بعد از کودتا. در آن زمان نوعی از ادبیات در ایران رایج شد که به ادبیات غنایی مشهور است. داستانهایی که درواقع عاشقانه هستند و خیلی ربط مستقیمی با شرایط اجتماعی ما نداشتند. به تعبیری نوعی رؤیافروشی در آنها وجود داشت. همانطورکه در سینمای آن زمان هم رایج بود. فیلمهایی که هیچ ربطی به واقعیتهای جامعه نداشتند. در چنین فضای رؤیازدهای که علی دشتی، محمد حجازی، حسینقلی مستعان و نویسندگانی از این دست، ازجمله نویسندگانی بودند که در تولید این نوع ادبیات دست داشتند که البته همچنان این میراث ادامه پیدا کرد و به نویسندگانی چون ر.اعتمادی، ارونقیکرمانی و در سالهای اخیر به نسرین ثامنی و... رسیده است. در چنین فضایی علیمحمد افغانی داستانی نوشت که هیچکدام از ویژگیهای شبهرمانتیک آن داستانها را نداشت. علیمحمد افغانی ازجمله گروندگان به حزب توده بود. بعد از کودتا هم چند سال در زندان ماند و تا جایی که شنیدم و نمیتوانم با قاطعیت بگویم، گویا کارمند پست و تلگراف هم بود. زمانی که رمان «شوهر آهو خانم» را مینویسد، هیچ ناشری زیر بار چاپش نمیرود. ظاهرا علیمحمد افغانی از ادارهای که در آن مشغول کار بوده، وامی برای چاپ کتابش میگیرد. کتاب منتشر میشود و برای چاپ دوم ناشران به قول معروف پشت در خانهاش صف میکشند. رمان به حیات خودش ادامه داد و برخوردهای مختلفی با آن شد. برخی آن را ستودند مثل آلآحمد که گفت: «این کتاب شاهکار است، مشروط به اینکه دوسومش حذف شود». یعنی حجم زیاد رمان را نپسندیده بود. اما رئالیسم موجود در فضا باعث شد چنین اثری مورد توجه آلاحمد هم قرار بگیرد و میدانیم آلاحمد هم قطب نسلی از نویسندگان دوره خودش بود و حرفهایش بسیار تأثیرگذار بود. بههرحال رمان «شوهر آهو خانم» در زمان چاپ بسیار مورد توجه قرار گرفت. دلیل این موفقیت این بود که برای اولینبار خواننده ایرانی و فارسی با آدمهای آشنایی در بستر یک قصه عاشقانه روبهرو میشد. کهنالگویی هم مورد استفاده نویسنده قرار میگیرد و آن عشق آدمهای پابهسنگذاشته به زنان جوان و شیفتگی سودازده است.
به گمان بسیاری، فیلم حیاتی مستقل از کتاب دارد و به تعبیری شاید آنچه در کتاب میبینیم، بهگونهای دیگر تصویر شده است. نظر شما چیست؟
قرار بوده فیلم «شوهر آهو خانم» ابتدا ازسوی اربی آوانسیان ساخته شود. آوانسیان در آن دوران در زمره کارگردانهای پیشرو تئاتر بود و سابقهای چندان در سینما نداشت. ظاهرا فیلمنامهها را هم آوانسیان مینویسد و بنا بر دلایلی که احتمالا مشکل پیداکردن سرمایه بوده، از کارگردانی این فیلم پشیمان شده و از این پروژه کنار گذاشته میشود. تقریبا بهصورت همزمان وقتی اربی از این پروژه کنار میکشد، عباس جوانمرد، کارگردان برجسته تئاتر، مجموعه نمایشی برای تلویزیون هم از این اثر اقتباس میکند و بسیار مورد توجه واقع میشود. بههرحال تقدیر اینطور بود که در سال 46 فیلمساز ناآشنایی به نام داود ملاپور از راه برسد و سراغ این رمان قطور برود و بخشهای زیادی از کتاب را حذف و داستان را به تهران منتقل کند؛ چراکه داستان اصلی درکرمانشاه اتفاق میافتد؛ محل زندگی نویسنده رمان، یعنی علیمحمد افغانی. او در اصفهان به دنیا میآید و بعد با خانوادهاش در کرمانشاه زندگی میکند و بزرگشده آنجاست. بههرحال ملاپور فیلم را با استفاده از بازیگرانی که بیشتر سابقه کار تئاتری داشته و کمتر در سینما حضور داشتند، میسازد. نقش حاجمیران را بازیگری به نام حسین اشراق بازی میکند که اصلا سابقه زیادی در تئاتر هم از او دیده نمیشود یا لااقل من اطلاع زیادی ندارم. اکبر مشکین، دیگر بازیگر این فیلم است که از بازیگران برجسته تئاتر و رادیوی آن زمان بود. خانم عدیله که نقش هما را بازی میکند، بازیگر ناشناسی بود و بعدها هم حضور پررنگی در سینما یا تلویزیون نداشت. خانمها فرخلقا هوشمند و مهری ودادیان هم دیگر بازیگران این فیلم هستند. موسیقی متن فیلم را فرهاد فرخالدینی ساخته که کمتر در سینما حضور داشت و وانوش وارطانیان هم فیلمبرداری فیلم را بر عهده داشته. سال 46، 47 فیلم آماده نمایش شد. اما باید به نکتهای اشاره کنم و آن این است که در تاریخ سینمای ایران همیشه از موج نو یاد میکنیم و فیلمهای «قصر»، «گاو» و «آرامش در حضور دیگران» را سرآغاز این جریان میدانیم. پیش از این سه فیلم، چند تجربه در این زمینه انجام شد که متأسفانه بهدلیل شرایط فرهنگی جامعه، هیچکدام جریانساز نشدند. فیلمهایی مثل «خشت و آینه» ابراهیم گلستان که هنور یکی از ارزشمندترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است و با وجود جایگاه رفیع این فیلم، متأسفانه نتوانست جریانی ایجاد کند. «شوهر آهو خانم» و «شب قوزی» ستارههایی بودند که در دوران خودشان کورسویی زدند، اما به یک جریان مستمر تبدیل نشدند. فیلمهایی از این دست، گامهایی بود که برداشته شد تا با چنین آزمون و خطاهایی فیلمسازان متوجه سلیقه تماشاگر شوند. فیلم «شوهر آهو خانم» را میتوان در رده آرامترین و سادهترین فیلمهای زمان خودش دستهبندی کرد که تا حدودی هم در نمایش عمومی موفق بود، ولی نه به معنای اینکه مورد قبول عامه مردم قرار بگیرد. خاطرم هست نوجوان بودم که این فیلم را دیدم. سینمایی بود در نزدیکی خیابان انقلاب فعلی، ساعت 11 صبح بود و تقریبا سه، چهار نفر در سالن سینما نشسته بودند. در مجموع بهصورت پراکنده این فیلم نمایشهایی داشت. بههرحال علیمحمد افغانی که سرمست از موفقیت رمانش بود، به نوشتن آثار دیگری مشغول شد که متأسفانه هیچکدام واجد ارزشهایی در حد رمان «شوهر آهو خانم» نبودند؛ ازجمله «شادکامان دره قرهسو» و رمان دیگری به نام «شلغم میوه بهشته» که هیچکدام نتوانستند در حد و اندازه زمان «شوهر آهو خانم» مورد توجه واقع شوند. واقعیت هم همین بود؛ چراکه اساسا آثار پرحجمی بودند که دوره آنها هم گذشته بود و بهنوعی داستانهای کهنهای بودند و در دورهای که ایران بهشکل چهارنعل بهسوی مدرنیسم لجامگسیخته گام برمیداشت، داستانهای او از نوعی نبودند که بتواند انتظارات مخاطب آن دوران را برآورده کند. به همین دلیل این نویسنده که خوشبختانه هنوز در قید حیات است و در آمریکا زندگی میکند، هیچوقت در عرصه ادبیات نتوانست قد علم کند و ازجمله نویسندگان تکاثره است.
برگردیم به فیلم «شوهرآهو خانم» که به گمان بسیاری نتوانست موفقیت رمان را تکرار کند و بهنوعی برگردان موفقی نیست.
واقعیت این است که فیلم فضای سنگین و ریتم بسیار کندی دارد و اقتباس موفقی نیست. به نظرم اصرار زیاد کارگردان از کارکردن در لوکیشنهای واقعی و بودن در محلههای جنوب شهر باعث شد تا فضای فیلم بسیار بسته شود. فضاهای فیلم به چند کوچه، خانه و باغ محدود شد و به این دلیل که تحولات شهری، فضای قصه را عیان نکند، بیش از پیش فضاهای محدود و کسالتباری را در فیلم میبینیم که جذابیتی ندارد. نهتنها تماشاگر عام، حتی تماشاگر نخبه هم با فیلم ارتباط برقرار نکرد. میزانسنها همگی دمدستی است و کوشش زیادی برای فضاسازی در فیلم بهگونهای که بعدها علی حاتمی در ساخت شهرک سینمایی رایج کرد، انجام نشد. البته انتظار نداشتم داود ملاپور هم برای ساخت فیلمش شهرک سینمایی بسازد، ولی واقعیت این است کوششی هم انجام نشد که برگردان موفقی انجام شود.
و همچنان این نگاه دوقطبی به این فیلم وجود دارد.
نگاه دوقطبی همیشه وجود داشته و دارد. الان هم گروهی هستند که با هرگونه تجربهگرایی و بدعت در سینمای ایران مخالف هستند. از طرفی افرادی هم وجود دارند که همواره بهدنبال دیدن تلاشهای جدیدتر در عرصه سینما هستند. واقعیت این است که فیلم «شوهر آهو خانم» قدرت فیلم «خشت و آینه» را نداشت که به همان اندازه برانگیزاننده باشد و در مخاطب تلاطم ایجاد کند. بله، نگاه دوقطبی درباره این فیلم وجود داشته و دارد و جایگاهش هم ارزشمند و درخشان نیست؛ اما فیلمی است که باید بازشناسی شود و نگاه مجددی به آن انداخت و میزان اثرگذاری آن را در مسیر فیلمسازان دیگری در آن زمان جستوجو کرد؛ اینکه از دل ساخت چنین فیلمهایی، در سینمای فرهنگی گامهایی برداشته شده، هرچند ناموفق.
نگاه به زنان در کتاب و بعد در فیلم ازجمله نکات تأملبرانگیزی است که یکی از نقاط قوت رمان «شوهر آهو خانم» محسوب میشود. هما که بهنوعی چهره زنی متجدد را تصویر میکند و آهو که رویهای خلاف هما دارد. چنین نگاهی به زن در آن دوره تاریخی را چطور میبینید؟
موقعیت زنان در رمان و بعد فیلم این است که ما با دو شخصیت زن روبهرو هستیم. آهو نمادی از زنان سنتی، تابع و سازگار با موقعیت و شرایط خودش است. چنین زنانی هم در جامعه و هم سایر عرصهها وجود دارند که اساسا آدمهای مطیعی هستند و به قول معروف تقدیرگرا هستند و فکر میکنند در موقعیتی که قرار دارند، تقدیر و سرنوشت آنها است. در مقابل با هما روبهرو میشویم؛ زنی افسونگر که همواره در سینما و ادبیات حضور پررنگی داشته و دارد بهویژه در سینما و ادبیات کلاسیک، زنانی را میبینم که اساسا از موقعیتشان راضی نیستند و تلاش میکنند به موقعیتهای جدید برسند. در رمان «شوهر آهو خانم» و در فیلم هم میبینیم هما با وسوسههایش حاجی را اسیر خودش میکند. هما عاشق نشده؛ بلکه بهدنبال مال و مکنت حاج میران است و به دنبال این است که جای پایش را قرص و محکمتر کند. این تقابل در رمان و فیلم وجود دارد و چیزی است که در واقعیت هم وجود دارد. آنچه بهعنوان رودررویی میبینیم، در عرصه واقعی جامعه هم شاهدش بودیم و هستیم. همواره زنان ایرانی در دو قطب قرار گرفتهاند. حالا اینکه حق با کیست، بحث دیگری است. به هر صورت این موضوع در فیلم هم مشهود است؛ اما نکته مهم این است که در فیلم به آهو و هما نگاه سیاه و سفید وجود ندارد. در سکانس آخر میبینیم که بسیار همدلانه با هما روبهرو میشویم. زنی را میبینیم که میتوانست به بسیاری از آرزوهایش برسد؛ اما ناکام به شهرش برمیگردد و در آخرین لحظه میبینیم حاج میران و پسرش به سراغ هما میروند و نمیگذارند که تنها برگردد. همدلی کارگردان و نویسنده را با این شخصیت میبینیم؛ یعنی از هما چهره منفی و وسوسهانگیز صرف ساخته نشده است و تنها بهعنوان نمادی از زیبایی و وسوسههایی که اطراف انسان است، یاد کرده؛ ولی چهره منفی از او ساخته نشده.
کمی هم درباره کارنامه ملاپور بهعنوان کارگردان این فیلم صحبت کنیم که در واقع مهمترین اثر تصویری او فیلم «شوهر آهو خانم» محسوب میشود. ساختههای او را چطور تحلیل میکنید؟
داود ملاپور بعد از موفقیتهای «شوهر آهو خانم» متأسفانه دیگر هیچوقت نتوانست فیلم خوبی بسازد. «جدال در کویر» فیلم ماجراجویانهای بود؛ اما فیلمی نشد که توجهی به آن نشان داده شود. مخاطب و اهالی سینما یا منتقدان هیچکدام از این فیلم استقبال نکردند. ملاپور یکی، دو فیلم دیگر ساخت تا به دوران انقلاب رسیدیم. خاطرم هست در بخش سینمایی بنیاد مستضعفان بهعنوان مدیر تولید همکاریهایی داشت و قصد داشت فیلمی هم بسازد که عملا فیلمی ساخته نشد و بعد هم از ایران مهاجرت کرد. واقعیت این است که این کارگردان چهره تأثیرگذاری در سینمای ایران نبود. با اینکه تحصیلکرده سینما بوده و از مدرسه سینمایی لندن فارغالتحصیل شده بود و در زمره افراد باسواد سینما محسوب میشد؛ اما بعد از شکستهای پیدرپی فیلمهایش نتوانست سرمایه لازم را برای ساخت فیلمهای مورد علاقهاش فراهم کند. او بعد از انقلاب در یک فیلم کمدی نقشی را ایفا کرد؛ اما بهمرور وقتی دیگر نتوانست فیلمی بسازد، ایران را ترک کرد و به انگلستان رفت.
برای مشاهده دیگر اخبار سینما اینجا کلیک کنید
برای مشاهده دیگر اخبار تئاتر اینجا کلیک کنید
منبع: روزنامه شرق
نویسنده: بهناز شیربانی