پایگاه خبری تئاتر: اگرچه فیلم «خورشید» واپسین ساخته مجید مجیدی به طرز غمانگیزی این روزها در اكران سینماها با بدبیاری (شیوع ویروس كرونا و به تبع آن تعطیلیهای مكرر) مواجه شده و نتوانسته مخاطبان خود را به سالن بكشاند اما فراموش نكنیم این فیلم جزو چند فیلم برتر جشنواره سیوهشتم فجر بود كه جوایز زیادی را در بخشهای مختلف به خود اختصاص داد و با تحسین منتقدان داخلی همراه بود. «خورشید» به عنوان نماینده سینمای ایران در بخش مسابقه اصلی (رقابتی و شیر طلایی) هفتادوهفتمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم ونیز برنده جایزه فانوس جادویی این جشنواره شد. همچنین نام مجیدی با این فیلم در فهرست اولیه فیلمهای منتخب اسكار بینالمللی قرار گرفت. منتقدان هالیوود ریپورتر، «خورشید» را در شمار بیست فیلم برتر دو جشنواره ونیز و تورنتو در سال ۲۰۲۰ قرار دادند و ساختار آن را سزاوار تحسین دانستند.
بیشتر بخوانید
روایت مجیدی از استفاده کودکان کار در «خورشید» | پای دو بازیگر کودک ما سه بار شکست!
امیدی به موفقت «خورشید» ندارم/ انتخاب اولم بیتردید «خانه پدری» بود
کدام فیلمهای ایرانی برای اسکار مناسبتترند؟
فارغ از جنبههای متفاوت و بحثانگیزی كه اجزای فیلم «خورشید» دارد و نظر منتقدان را به خود جلب كرده؛ معماری، صحنهآرایی و دقت نظر در چیدمان و جزییات اشیا و جانمایی آن در قاب صحنه این فیلم هم بسیار حایز اهمیت است. از فضای سمساری و شلوغ حجره هاشم و انبوه قفسههای پرندگان و انبار لاستیكهای فرسوده و فضای خانه مهاجران افغان بگیر تا تونلهای زیرزمینی و قنات و راهروها كه به لحاظ مفهومی ارتباط تنگاتنگی با قصه دارد و كیوان مقدم در جایگاه مدیر طراحی با مهارتی مثالزدنی از پس این مسوولیت برآمد و در نهایت سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه را از جشنواره فیلم فجر به خود اختصاص داد. مقدم علاوه بر اینكه با سینماگران شناختهشده زیادی تجربه همكاری دارد مدیریت طراحی دو فیلم مهم و جهانی «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده» به كارگردانی اصغر فرهادی را هم بر عهده داشت. با كیوان مقدم گفتوگویی انجام دادیم و درباره چگونگی معماری فیلم «خورشید» سوالاتی از او پرسیدیم كه ماحصل آن پیش روی شماست.
بیایید بحث را از تركیب جوانی كه فیلم «خورشید» دارد آغاز كنیم؛ اینكه مجید مجیدی بازوهای حمایتی خودش را در پشت دوربین به نیروهایی با تفكر جدید اختصاص داد. با در نظر گرفتن این نكته كه با مجیدی همكاری از قبل نداشتید چطور این تجربه شكل گرفت؟
به نظرم عوامل هنری یك فیلم با توجه به موضوع و فضای مورد نظر فیلمنامه و كارگردان میتواند انتخاب شود و این در سینمای امروز اتفاق غیرعادی محسوب نمیشود. البته تجربه به من ثابت كرده همكاری با كارگردانهای با سابقه قدیمی در انتقال تجربه همیشه جریانساز و مفید خواهد بود. اواسط فروردین سال ۹۸بود كه تهیهكننده پروژه پیشنهاد طراحی فیلم «خورشید» را به من دادند و یك ماه پس از این پیشنهاد اولین قرار من با آقای مجیدی گذاشته شد. فیلمنامه اولیه را مطالعه كردم خط داستانی كه من را به یاد فیلم های خیلی قدیمیتر ایشان میانداخت .... پس از توافقات تولیدی و شروع دورخوانی فیلمنامه و مشاركت در اتاق فكر ِ فیلمنامه، كه بعدها عنوان فیلم «خورشید» به آن تعلق گرفت كه زمینهای شد برای آشناتر شدن با كارگردان فیلم «بچههای آسمان».
با كارگردانهای شناختهشده زیادی در سینما تجربه كار دارید، با این حال آیا پیشنهاد همكاری با یك كارگردان مولف از جنس كار مجید مجیدی برای شما چالشبرانگیز بود؟
ببینید! در شروع هر كار هنری همیشه پر از نگرانی و هیجان هستم، معتقدم فیلم كوتاه و فیلم بلند هر دو از یك میزان ارزش هنری برخوردار هستند، من همیشه خودم را به عنوان یك هنرمند تجسمی میشناسم چون اساسا رشته تحصیل من گرافیك بوده و در نوبت دوم طراحی صحنه. پس خلق هنر مفهومی مخصوصا از جنس سینمای مجیدی كاری بود مهم و چالشبرانگیز، در درجه اول نیاز به گفتوگو با مولف (كارگردان) داشتم و جلب اعتماد تدریجی ایشان به خودم، دورخوانی فیلمنامه این وضعیت را بیشتر بهبود بخشید.
به نوعی دورخوانی هم در نزدیك شدن نظرات شما و مجید مجیدی تاثیر زیادی داشت.
دقیقا. برای فیلم «خورشید» تقریبا همیشه دورخوانی داشتیم و آرامش آقای مجیدی به من اعتماد میداد اما با این حال میدانستم كار سختی با ایشان در پیش رو خواهم داشت، با شیوه كار ایشان آشنا بودم اما جهان این فیلم هنوز برایم ناشناخته بود ....
ارتباط بین معماری فیلم و فیلمنامه در خورشید از نكات برجسته آن است، میخواهم بدانم در ابتدا چه پیشنهاداتی بین شما و آقای مجیدی برای این چیدمان مطرح میشد؟ چه المانهایی از ابتدا مدنظرتان بود؟ یعنی به چه ارتباطی بین معماری فیلم و فیلمنامه پیچیده فیلم رسیدید؟
در ابتدا نظرها متفاوت بود اما به تدریج به یك توافق در جهان فیلم نزدیك شدیم. عكسها و فیلمهای زیادی را جمعآوری كردم و به اتفاق میدیدیم این فیلم غیر از فضاسازیهای مفهومی به دلیل موضوع خاص خود نیاز به مهندسی فضا هم داشت. ما با یك كروكی در مسیر مدرسه و تونلها و آرامگاه مواجه بودیم كه پر از حادثه و اتفاق بود، انتخاب معماری مدرسه قدیمی صرفا جنبه زیباییشناسی از جنس انتخاب صرفا طراحی صحنه نبود و بیشتر یك انتخاب آگاهانه براساس نیاز معماری پیچیده فیلمنامه بود، مسیر در زیرزمین یك محله بود در باورپذیری داستان تاثیر زیادی داشت، ارتباط راهروها با پلكان پرپیچ و خم و رسیدن به یك آبانبار و طی كردن بیست و پنج متر تونل تا زیر حیاط یك آرامگاه به مهندسی دقیق در فضا نیاز داشت، فارغ از مسائل هنری و تكنیكی، نقشه راه از همهچیز مهمتر بود.
خاطرم هست مصاحبههایی كه در گذشته با شما داشتم به این نكته اشاره كرده بودید كه آشنایی با سبكهای معماری از نظر تاریخی و ساختاری و تاثیر آن بر سینما در دهههای گذشته از علایق شما محسوب میشده و تبلور سبكهای گوناگون معماری در تار و پود طراحی فیلم را نشاندهنده حضور خلاقانه این هنر در سینما و عنصری جدانشدنی از آن دانسته بودید. ممكن است كه در فیلم «خورشید» از الگو و سبك ویژهای هم پیروی كرده باشید؟
سوالی كه پرسیدید در هر فیلمی تعاریف خود را به همراه دارد.... اما ایدهپردازی در فیلم «خورشید» اكثر مواقع اصولی و بر پایه گفتوگو و تبادل نظر مطرح میشد و در برخی موارد هم بداهه و در لحظه اتفاق افتاد. از این منظر تطبیق دادن نظراتِ كارگردان با برخی طرحها در مواردی برای اجرای طرح سخت میشد. آقای مجیدی ذهنی خلاق و مفهومی دارند، البته پیش از شروع فیلمبرداری به یك اشتراك در بیان مفاهیم و شیوهها و الگوی اجرایی در برخورد با عناصر بصری و رنگ با كارگردان و فیلمبردار رسیده بودیم و در حین فیلمبرداری هم درباره اجرا در جزییات گفتوگو میكردیم ...
كمی از پرداخت جزییات و صحنهآرایی به لحاظ مفهومی و تبادل نظری كه با كارگردان داشتید برایمان صحبت میكنید؟ چون «خورشید» به لحاظ مفهومی پر از جزییات است.
پس از توافقات اولیه در طراحی هنری، یكی از مهمترین بخشهای كار طراحی، صحنهآرایی و دقت در جزییات اشیا و جانمایی آن در قاب صحنه است كه هم دارای قواعد زیباییشناسی و مهمتر از آن مفهومی هم هست. به عقیده من گاهی مجموعهای از اجزا میتواند مفهوم را برساند و در مواقعی یك جزء هم به تنهایی میتواند مفهوم را به مخاطب برساند كه البته همه اینها وابسته به اندازه نماهای دوربین و تحلیل حسهای موجود در موقعیت سكانس دارد، طراح صحنه موظف است كه جزییات مورد نظرش را كه با مفهوم صحنه موردِ نظر ارتباط مستقیم دارد، قبل از موعدِ فیلمبرداری، با كارگردان و فیلمبردار مشورت كند و هر دو را از اهمیت آن آگاه سازد تا در دكوپاژ و نورپردازی مورد نظر هر دو قرار گیرد. بهطور متداول پس از چیدمان نهایی، از قابهای مورد نظرم عكس میگرفتم و با كارگردان و مدیر فیلمبرداری مطرح میكردم. هنر مفهومی یك هنر حسی است و ممكن است كه در لحظه و در سر صحنه هم اتفاق بیفتد و اگر امكان انجام آن وجود داشته باشد چه بسا تاثیر عمیق خود را، در موقعیت صحنه بگذارد كه در فیلم «خورشید» از این نوع موقعیتها خیلی وجود داشت و اجتنابناپذیر بود ....
در وهله بعد پروسه پیدا كردن مدرسه «خورشید» و طراحی و اجرای آن به چه ترتیب و چقدر از شما زمان گرفت؟
خاطرم هست در یك روز بارانی در خیابان سرهنگ سخایی بنبست جهانشاد دبستان «خورشید» به شكل معجزهآسایی پیدا شد، خوشبختانه آقای مجیدی لوكیشن را پسندیدند و پس از دو بار بازبینی، قرارداد لوكیشن با مالكان بسته و پروسه طراحی و تغییرات شروع شد. ساخت یك كوچه در حیاط مدرسه و یك ساختمان كوچكتر و ایجاد پنجرههای بزرگتر و غیره حدود دوماه زمان برد و همزمان فیلمنامه با معماری داخلی مدرسه منطبق شد. وجود یك راهروی اصلی در مدرسه كافی نبود و نیاز به ایجاد پاگرد و پلكان و چند مسیر كاربردی هم داشتیم، جالب اینكه راهپله اصلی كه در فیلم مشاهده میكنید از خیلی قدیم توسط صاحبین سابق خانه پر شده بود و خیلی اتفاقی در حین ساختوساز متوجه شدم چیزی شبیه به اكتشاف مقابر مصری بود و نقطهعطفی شد برای نقشه و كروكی مسیر، یك سهبعدی برای تونل با جزییات هم طراحی شد، پروسه ساخت راهرو و آب انبار و قناتها و استخرهای آب در استودیو كار سادهای نبود و بهرغم پیشبینیها بروز مشكلات غیرقابل پیشبینی هم وجود داشت، پروسه ساخت و سازها طولانی انجام شد.
در اجرا و طراحی لوكیشنها از چه تكنیك و ترفندهایی استفاده كردید؟
اسكیس و نقاشی از ابزار همیشگی طراح برای انتقال مفاهیم و معماری به كارگردان محسوب میشوند.
ساخت ماكت از ضروریات اجرایی كار من در این فیلم محسوب میشد، طول و عرض تونلها و آزمایش تكسچر ِ بدنه دكور همزمان در دو تونل شش متری موقت با عرضهای متفاوت برای تمرینها در حیاط پشتی مدرسه ساختم، نقشه راه تونل قنات ابتدا در جزییات ابهام داشت كه برای رفع معایب تكنیكی ناگزیر به ساخت یك ماكت مجزا در اندازه یك به یك با متریال موقتی شدم و مسیر را در آن مرور و تصحیح میكردم و تستهای مختلف با دوربین انجام شد. فارغ از مراحل ساخت دكورهای متعدد، نیاز به آزمایش در مورد متریال خاك و ریشهها و محاسبه فشار آب در حوضها و استخرها را هم داشتم كه از مشاورین متخصص مشورتهای زیادی گرفتم و جلسات زیادی داشتم. یك مهندس فنی همیشه در جلسات حضور داشت ....
به نظر میآید در طراحی فنی و ساخت دكورهای قناتها و تونلها مسائل ایمنی را هم باید در نظر میگرفتید.
همینطور است. ایمنی در طراحی و اجرای دكورها از مهمترین كارهای اجرایی محسوب میشود، ایمنی دكورهای مرتبط با جریان آب نیاز به محاسبات فنی داشت و با كارشناسهای مرتبط مشورت میكردم، كمبود زمان در روزهای نهایی فیلمبرداری مراحل ایمنی را سختتر و گاهی هم پیچیدهتر میكرد.
دقیقا در فیلم چه لوكیشنهایی طراحی و ساخته شد؟
راهروی مدرسه و آبانبار و قناتها در لوكیشنهای مجزا مهیا شدند، بخش دوم قنات متصل به آرامگاه و سیلاب در استخرهای مجزا و جداگانه ساخته شد. دكورهای تونل در ابعاد مختلف و متنوع، بسته به نیاز و حركتِ دوربین و میزانسنهای طراحیشده ساخته شد. عمده دكورها میدانی ساخته شد و از سی جی بر حسب نیاز كمك گرفتیم... لوكیشن انبار لاستیك خیابان ری از لوكیشنهای مهم فیلم محسوب میشد كه مورد علاقه كارگردان هم بود. در این محل چند طرح ارایه كردم و مورد پسند آقای مجیدی قرار نگرفت، تا اینكه به یك اتفاق نظر مشترك و ایدهال رسیدیم و طرح مورد تایید ایشان قرار گرفت و به نظرم یكی از نقاط قوت بصری فیلم محسوب میشود. وجود منبع آب زنگزده و جزییات ماشینهای فرسوده به مفهوم بصری فیلم كمك زیادی میكرد.
ایده انتخاب مكانهای واقعی از كجا به ذهنتان رسید؟ این سوال را از این نظر پرسیدم كه فیلم نه فقر بچههای كار را به رخ میكشد و ضمنا حسِ همدلی مخاطب را هم با آنها برمیانگیزاند...
ایدهها معمولا از گفتوگو با كارگردان و اتاق فكر كاملتر میشود و در طراحیها و انتخابهای طراح موثر است. در انتخاب لوكیشنها با توجه به فضای ناامن كودك كار سعی كردم كه از هرگونه اغراق مغرضانه در سیاهنمایی فضای شهری تهران پرهیز كنم و چه بسا در انتخاب فضاها به زیباییشناسی مفهومی بیشتر اهمیت دادم تا واقعگرایی محض... در طراحی عمده لوكیشنها از تنالیته رنگهای گرم استفاده كردم.... درباره نحوه انتخاب لوكیشنهای شهری باید بگویم كه حجره هاشم (علی نصیریان) را از معماری آلونكی تراكمی در محلات شلوغ بازارچه محله سرچشمه ایده گرفتم و این لوكیشن از اتصال مجزای چندین لوكیشن پرپیچ و خم در بامها (بازار سید اسماعیل) طراحی و ساخته شد، به دلیل شرایط و موقعیت این محله كار فیلمبرداری به سختی صورت گرفت. ساخت دكور روی پشت بام و پیچ و خم و پیچیدگی این مكان، تداعی پرپیچ و خمی از خود شخصیت (هاشم) را داشت در طراحی فضای سمساری و شلوغ حجره هاشم و انبوه قفسههای پرندگان و انبار لاستیكهای فرسوده و فضای خانه مهاجران افغان از نمای بالا و غیره را از خود همان محلات ایده میگرفتم، گشت و گذار مداوم خودم در تهران و پرسه در معماری شهری نتیجه مفیدتری را در پیدا كردن این نوع لوكیشنها به من میدهد و چه بسا ایدههای نابتری برایم به همراه داشت.
اما نكتهای كه در طول تماشای فیلم ذهنم را به خود مشغول میكرد اینكه فاصله كلاس، راهروها و زیرزمین برای حفاری بچهها كمی نزدیك به هم نبود؟
برای پاسخ به این سوال باید فیلم را از این زاویهای كه میگویید دوباره ببینم، من خودم با اینكه فیلم را دو بار دیدم متوجه این ایراد نشدم و مطمئن هستم تمهیداتی كه در مسیر چیده شد، كافی بود، بهطور مثال میتوان به ایده ریشههای عظیم درخت در زیرزمین اشاره كرد. آقای مجیدی از من خواستند كه در گوشه مشخصی در حیاط یك تنه درخت قطور و سنگین و فرسوده بكارم، این ایده چالشبرانگیز، منجر به این شد كه در زیرزمین در میانه راه قنات كه در فیلم ملاحظه كردید با جنگلی از ریشههای عظیم در خاك فرو رفته روبهرو بشویم و در درام تاثیر زیادی گذاشت و به مفهوم داستان كمك زیادی كرد...
سینمای مجیدی همواره از قواعد و الگوی خاصی پیروی میكند. در طراحیها و معماری فیلم «خورشید» به فیلمهای گذشته این كارگردان مثل بچههای آسمان نگاهی داشتید؟
سینمای مستندگونه و بیواسطه آقای مجیدی، با بهكارگیری و استفاده صحیح از محیط و انسانهایی واقعی، با عناصری دراماتیك و قصهپردازانه از نمادهای مفهومی مردمپسندانه و هنرمندپسندانه برخوردار است و این نشانهها از همان ابتدا در فیلم اول ایشان بدوك و آثار بعدتر از آن هم وجود داشتهاند، فضاهایی طبیعی، با كودكانی كه به درستی از آنها بازی گرفته میشود و محیطی كاملا واقعی و مفهومی كه در فیلم خورشید رگههایی از آن با نگاهی مدرنتر اجرا شد، تا جایی كه توانستم به این نگاه توجه و دقت داشته باشم و عناصر بصری مفهومی مرتبط به فیلم اضافه كردم.
تعامل با هومن بهمنش به عنوان مدیر فیلمبرداری در این پروژه پیچیده و سخت، چگونه بود؟ چون بیشترین ارتباط شما حین ساخت فیلم با وی بود.
با هومن بهمنش فیلمهای خوب و موفق زیادی كار كردیم. از فیلم «دربند» پرویز شهبازی با سلیقه و نگاه هم آشنا هستیم. معتقدم طراحی نور و شیوه حركت دوربین كه در این فیلم طراحی و اجرا كردند در بخش بصری و مفهومی فیلم شگفتانگیز است، سكانسهای تاثیرگذار و درخشان داخل تونلهای قنات و سیلاب مدیون حضور تاثیرگذار ایشان است.
با توجه به ساخت انبوه دكورها و لوكیشنهای متنوع و تهیه اكسسوارها از برآورد بودجه این فیلم برایمان صحبت كنید. «خورشید» از بودجه بالایی برخوردار بود؟
ببینید، برآورد و بودجه، در طراحی و ساخت دكورها امری مهم است؛ لذا طراح با توجه به بودجه و امكاناتی كه از قبل تقریبی برایش ترسیم شده است تصمیم بگیرد. گفتوگوهای قبل از قرارداد با تولید از مهمترین و پیچیدهترین بخشهای كار است. طراح موظف است كه با توجه به خواست فیلمنامه و خواست كارگردان، قبل از چیزی طراحی مورد نظر تولید را در زمان كوتاه بررسی كند كه این به تجربه و شناخت از گروه تولید بستگی دارد ... سرمایه و بودجه این فیلم هم شبیه به بقیه فیلمهای رایج بخش خصوصی بود و بر مبنای یك سرمایه مشخص و معمول برنامهریزی شده بود. تهیهكنندگان فیلم و مهدی بدرلو در حد توان و بضاعت فیلم در جهت تحققِ رویاهای فیلم خورشید زحمت فراوانی كشیدند.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: تینا جلالی