پایگاه خبری تئاتر: شش ماه از انتخابات ریاستجمهوری میگذرد، چهار ماه از تشکیل کابینه را تجربه کردهایم، در روزهای اخیر کلیات بودجه سال 1401 در صحن علنی مجلس بررسی شده است، یک ماه آینده قرار است جشنواره تئاتر فجر در چهلمین گام خود برگزار شود و هنوز مشخص نیست مدیریت تئاتر ایران توسط چه گروهی به سامان خواهید رسید!!؟
وضعیت اما خارج از چارچوبهای اداری به نحو دیگری دنبال میشود. با وجود کرونا و سویه اومیکرونی که چند روزی برخی میگویند با پیک ششم همراه خواهد بود، سالنهای تئاتر با مخاطب مناسبی دنبال میشود. بیشتر نمایشهایی که در یک ماه گذشته به تماشا نشستم، بیش از 70درصد ظرفیت سالن واجد مخاطب بودهاند. برخی نمایشها در طول یک ماه گذشته بارها و بارها تمدید شدهاند و برخی به سبب محدودیت در سالنداری، با دو اجرا در روز روی صحنه رفتهاند.
کار به جایی کشیده شده است با وجود تعطیلات در ایام فاطمیه، برخی نمایشها برای از دست ندادن مخاطب خود، اقدام به جابهجایی در اجرا کرده و پیش از شروع اذان مغرب روز 14 دیماه، نمایش خود را به پایان رساندند. بازار تئاتر ایران وضعیت پیشبینینشدهای را تجربه میکند. ترسهای ابتدایی از بیماری کرونا، این تصور را ایجاد کرده بود که سالنها دیگر رونقی نخواهند داشت. در همین فاصله حداقل دو سالن مهم تئاتری به دلیل فقدان چشمانداز مناسبی از بازگشت مالی تعطیل شدند. در چنین بلبشویی چگونه میتوان درباره آینده تئاتر پیشبینی کرد؟
بیاید مقدمه بالا را کمی کوتاهتر کنیم. دولت در حوزه تئاتر بیبرنامه و مستأصل و سردرگم است و هیچ ایده ویژهای ندارد؛ اما بازار بدون توجه از رویدادهای درونسازمانی کار خودش را میکند. بازار ژانر مناسب این روزها را هم خوب دریافته است. کمدی سیاه بیگمان مهمترین اتفاق این شبهای تئاتر است.
فروش سه ماه نمایش «قتل در کاخ» یا تمدیدهای متعدد «مانستر» و البته استقبال از کمدی نامتعارف «احتمالات» و احضارهای «ژپتو» در ایرانشهر، گواه بر این است مخاطب ایرانی در وضعیت روانی/اجتماعی کنونی مشتاق چه بازاری است و دولت در این مسیر هیچ نقش روشنی ندارد.
به نظر میرسد فقدان دولت در سیاستگذاری کمی به فضای بازار کمک کرده است. در مقابل نمایشهای شاخصی که با سفارش اندیشه بدنه کنونی دولت تولید شده بود، اقبال چندانی در بازار پیدا نمیکند و این را میتوان نشانه یک گسست دانست.
در سه ماه نخست سال در سامانه سینما تیکت فروش یک نمایش آزاد در پردیس کوروش، با احتساب تکسانس در روز، بیش از هر فیلمی در این مجموعه عظیم فروش داشت. آن نمایش در یک بازه یک ماهه نزدیک به یک میلیارد فروش داشت. بیشک تئاتر آزاد خارج از برنامههای دولت ابراهیم رئیسی است. به استناد برنامه انتشاری وزیر کنونی ارشاد، تئاتر آزاد و نمونههای کمدی مرسوم در این ژانر، محصولاتی مبتذل به حساب میآیند؛ اما در تنها اثر قابلمطالعه در نظام بازار، گواه بر این است کرونا پس از دو سال عامل جدی برای ریزش مخاطب نشده است.
خداحافظی شهرام گیلآبادی از خانه تئاتر نیز یک نشانه دیگر از گسست میان بازار تئاتر و دولت است. گیلآبادی منتسب به محمدباقر قالیباف، رئیس کنونی مجلس شورای اسلامی، چهره مستقلی در بدنه خانه تئاتر به حساب نمیآمد. او برخلاف مدیرعاملان سابق خانه تئاتر که تلاش میکردند با حفظ پرستیژ هنری خود، روی صندلیهای مدیران در برنامههای متعدد نشست و برخاست نکنند؛ گیلآبادی خود را در قامت یک مدیر بازنمایی میکرد.
در زمان حضور شهرام کرمی در اداره کل هنرهای نمایشی، برخوردهای گیلآبادی بیشتر شبیه مدیرکل هنرهای نمایشی بود تا مدیرعامل یک مؤسسه خصوصی. استعفای او از خانه تئاتر شاید دلیل پایان یک مأموریت باشد، جاییکه دیگر دولت نسبتی با خانه تئاتر برقرار نمیکند و گیلآبادی به پرستیژ مدیریت دولتی خود بازمیگردد. عدمواکنش هیأتمدیره خانه تئاتر میتواند حکایت از این گسست باشد.
اما آیا گسست مذکور به نفع کسی هم تمام میشود؟ پیش از پاسخ به این پرسش بهتر است دریابیم نسبت دولت و بازار تئاتر در این گسست چیست: سانسور. واقعیت امر آن است با حذف دولت از مقام سیاستگذار فرهنگی، کلیت ماجرا به یک سانسورچی بزرگ ختم میشود.
بر کسی پوشیده نیست از اواخر دولت حسن روحانی دامنه ممیزی آثار تئاتری سختتر از گذشته شد و آییننامههای عجیب و غریب دوره شهرام کرمی از جمله آییننامه مشهور او در حوزه نظارت و ارزشیابی بازتابی از وضعیت سخت در حوزه ممیزی بود. آییننامه مذکور برخلاف قوانین کشور تنظیم شده بود و بدون دخالت مجلس و شورای انقلاب فرهنگی بدل به قانون شد. توجه داشته باشید که آییننامه ممیزی آثار تئاتری در سال 1379 توسط شورای انقلاب فرهنگی تنظیم شده است و هر گونه دخل و تصرفی در آن منوط به برگزاری جلسه شورا بود.
در وضعیتی که دولت اکنون صرفاً یک سانسورچی است و با نبود بودجه کافی برای تولید و حمایت آثار، نقشی در تولید محتوا ندارد؛ وابستگی هنرمندان به دولت کمتر و کمتر خواهد شد. شاید این عدمحضور دولت در ساحت تولید به معنای حذف یک رقیب قدر باشد و البته حذف پیشکسوتان از بدنه تئاتر. بر کسی پوشیده نیست چهرههای شاخص تئاتر ایران، چهرههایی که در دهه شصت چراغ کمسوی تئاتر ایران را روشن نگه داشتند، براساس بودجههای دولتی در فعالیت تئاتری خود موفق بودهاند.
در آخرین سند شفافسازی اداره کل هنرهای نمایشی، بالاترین ارقام اهدایی به هنرمندان متعلق به پیشکسوتان بود. پولها براساس ابعاد کار توزیع نشده بود؛ بلکه همه چیز منوط به شهرت و قدرت فرد بود. برای مثال یک پیشکسوت با یک مونودرام ساده بودجهای به مراتب گزافتر از یک کار پربازیگر در مولوی دریافت کرده بود. با توجه به بودجه تئاتر و تجربه پنج سال اخیر میتوان فهمید کمکهزینههای دولتی بهزودی حذف یا با محدودیت حداکثری روبهرو خواهند شد و ادامه کار تئاتر در گرو سرمایه بخش خصوصی است.
بخش خصوصی اساساً روی کمدی تمرکز میکند، کمدی که بفروشد. حالا به مقدمه رسیدیم، جاییکه امروز فروش کمدیهای سیاه تضمین شده است؛ اما کمی به تاریخ بنگریم. جرقههای جذاب تاریخ کمدی با استقبال از بازار بدل به حریقهای ابتذال شدهاند. گسست دولت و بازار تئاتر شاید در یک نگاه بدبینانه، به این نقطه ختم خواهد شد: بازگشت غرورآفرین تئاتر آزاد. با بازاری قدرتمند در این ژانر، بیگمان تئاتر مستقل فرتوت میشود و در نبود سیاستگذاری فرهنگی، چشماندازی برای این مهم نمیتوان متصور بود. سخنرانیها و حضورهای وزیر ارشاد هم گواه بر این است او تمایلی به تئاتر مستقل ندارد. او صرفاً مشتری نمایشهای مناسبتی بوده است؛ اما میدانیم دامنه تولید نمایشهای مناسبتی هم با کاهش بودجه به صفر میل میکند. در روزی که وزیر نمایشی برای دیدن نداشته باشد، او آخرین نسبتهای خودش با جهان تئاتر را هم از دست میدهد و شاید با تشکیل یک صنف قوی در حوزه تئاتر آزاد، دولت واقعی تئاتر جایی در آن هیأتمدیره دست به سیاستگذاری بزند. جاییکه بازار آزاد خنده را میفروشد به هر قیمتی و این نقطه دور از انتظار نگارنده نیست.
///.
نویسنده: احسان زیورعالم