پایگاه خبری تئاتر: تئاتر بازنمایی انسان برای انسان است؛ بازنمایی تصمیمات او، حرکات او و گفتههای او، آنهم در شرایطی که میان دیگران است. تئاتر اسرار کوهپایه با نمایشنامهای به قلم فرشید قلیپور و کارگردانی خودش همراه با نقشآفرینی بازیگرانی همچون محمد عسگری، آذین رئوف، شیرین صمدی، مرجان آقانوری، اسماعیل باستانی و گروهی از بازیگران جوان، به تهیهکنندگی ساسان عبدی، در سالن تئاتر آبان روی صحنه است.
شاید به عنوان یکی از مهمترین ویژگیهای این اثر نمایشی، بتوان به ساختار متفاوت نمایشنامه آن اشاره کرد. فرم روایت در نمایشنامه اسرار کوهپایه بیشباهت به ساختار یک فیلمنامه سینمایی نیست. در فیلمنامه باتوجه به تعدد سکانسها که بعدا توسط کارگردان دکوپاژ میشود و تبدیل به پلانهای مختلف میگردد، قصه تعریف میشود و رویدادها یکی پس از دیگری شکل میگیرند و پیش میروند. در این نمایشنامه نیز، نویسنده به نوعی با درنظر گرفتن صحنههای نمایشی کوتاه و پرتعداد، به نوعی قصه خود را سکانسبندی کرده بود. حتا در شیوه کارگردانی نیز جابهجایی صحنهها که با ورود و خروجهای پرتکرار بازیگران انجام میشد، نوعی دیزالو سینمایی را میشد در صحنه دید، به گونهای که پس از پایان یک صحنه، بازیگر یا بازیگران صحنه بعدی وارد میشدند که همراه بود با خروج بازیگران صحنه پیشین و اینجا با ادغام صحنهها که در یک دکور ثابت و آکساسوار یکسان اتفاق میافتاد، جابهجایی رویدادها به وجود میآید.
پرداختن به موضوع قتلهای سریالی که در منطقهای موسوم به کوهپایه رخ داده بود، دستمایه اصلی نمایشنامه اسرار کوهپایه بود که نویسنده توانسته بود با بهرهگیری از پتانسیل موجود در فضای قصههای اینچنینی که همان تعلیق و وحشت و معمایی بودن آنها است، داستانی سرشار از تعلیق و ایهام ایجاد کند و تماشاگر را تا آخر اجرا با خود همراه نماید.
قلیپور در بسط و گسترش قصه خود، برای اطلاعات دادن به تماشاگر، به سمت خلق موقعیتهایی ساده از زندگی اهالی یک آپارتمان در شهری نزدیک کوهپایه رفته بود که دامنه قتلهای سریالی تا آنجا هم کشیده شده است. مردی به نام تِدی که صاحب آن آپارتمان بود و سه زن تنها به نامهای جِسی، بِتی و نِلی در آن زندگی میکنند.
زنهایی که خود پیگیر قتلهای سریالی به وقوع پیوسته در کوهپایه هستند و سایه وحشت ناشی از آن رویداد هولناک بر زندگی عادی آنان دیده میشود. مرد صاحبخانه، فردی خوشمشرب و بذلهگو است که دل به عشق یکی از مستاجرهایش بسته، در حالی که زن با او همراه نیست. او فردی درونگراست و ذهنش مغشوش از رخدادهای عجیب و غریب رویدادهای قصه است. دو زن دیگر از اهالی کوهپایه هستند که یکی پیشتر و دیگری هنگام مواجهه به قصه به آن آپارتمان وارد شدهاند. این میان یکی از این دو زن، مادرش را به عنوان یکی از قربانیان قتلهای سریالی معرفی میکند و بهت و ناباوری در میان اهالی آپارتمان شدت میگیرد. او که رفتهرفته و در طول نمایش، به بازسازی روحیه خود میپردازد، معاشرت با اهالی آنجا را مایه خوششانسی خود میداند. اما زن دیگر که او نیز سرخوشانه زندگی میکند، بیشتر از هر کس دیگری از قتلهای سریالی کوهپایه لطمه میخورد.
فضای صحنه نمایش بیش از هرچیز القاکننده سردی نهفته در روابط اجتماعی آدمهای قصه است. جایی که به قول مرد صاحبخانه، همه بسان یک جزیره تنها کنار هم زندگی میکنند که هم میتواند غمانگیز باشد و هم امیدبخش. اما روند ماجراهای نمایش مفهوم دیگری را به تصویر میکشد.
کارگردان اسرار کوهپایه به استفاده از لوازم به شدت ساده و مینیمال به خوبی توانسته سادگی قصه خود را روایت کند. در جایی که همه رابطهها هم ساده است و رخدادهای نمایش بدون تکلف و پیچشهای گمراهکننده و گنگ در نظر مخاطب، شرح داده میشوند. در نتیجه یک درام پلیسی-معمایی که از تعلیقهای منطقی برخوردار است، بر صحنه شکل میگیرد.
حضور بازیگران سیاهپوش که با چهرههایی ماتمزده و البته کمی ترسناک، چشم در چشم تماشاگر، در میان رویدادهای نمایشی حاضر میشوند، به خوبی توانسته فضاسازی مربوط وهم و تعلق اثر را به صحنه بیاورد و استفاده درست کارگردان از ورود گاه و بیگاه آنها بر صحنه، در راستای تم اصلی نمایشنامه است.
بازیهای روان و شخصیتپردازی بازیگران و نقشها در راستای فرم روایی اثر یکی دیگر از نکات مثبت تئاتر اسرار کوهپایه به شمار میرود که به خوبی توانسته بودند جامعه تمثیلی کوچکی که برآمده از یک جامعه بزرگتر است را به صحنه بیاورند. بیتردید نقش فرشید قلیپور به عنوان نمایشنامهنویسی که خود میدانسته در کارگردانی اثر به دنبال چیست، در فرآیند سادهسازی روایت نمایش و شیوه اجرایی باورپذیر آن، از مهمترین ارکان این اثر میباشد که توانسته اثری خلاق و خوشریتم را در شیوهای کمتر پرداخته شده ارایه دهد.مهمترین رویداد دراماتیک این نمایشنامه، یعنی وقوع قتلهای سریالی در ناکجاآبادی به نام کوهپایه که ازقضا میتواند در هر جایی و هر اقلیمی رخ دهد، موضوع جهانشمولی است که اسرار کوهپایه به تعریف آن میپردازد و اساس قصه خود را بر پایه آن استوار میسازد. رویدادی باورپذیر که به شیوهای تئاتری بدیع بر صحنه اجرا میشود و مخاطبش را با لحظات شاد و غمانگیز مختلفی تا پایان به همراه میبرد، لذا اسرار کوهپایه در عین سادگی در نمایشنامه و نیز کارگردانی موفق در ساختار کلی آن، اثری قابل توجه و تماشایی است که تماشاگر را خسته نمیکند و ریتم پرکشش آن، ساعتی را در ذهن مخاطب میسازد که رویدادها را از پس هم دنبال نماید و با جریال سیال ذهنی نویسنده و کارگردان اثر همراه و همسو شود.
///.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: صادق هاشمی