فیلم بدون حاشیه در یک خط مستقیم پیش می‌رود و بین روایت‌های گوناگون، خود را سرگردان نمی‌کند. مانند سایر فیلم‌های شعیبی، کودکان جزء شخصیت‌های مهم فیلم هستند، گرچه در اصل قصه تاثیری ندارند.

پایگاه خبری تئاتر: فیلم «بدون قرار قبلی»، فیلمی آرام و دلنشین است که تو را به دیدن دعوت می‌کند. فیلم قرار نیست هیجان خاصی را به بیننده منتقل کند یا احساسات او را برانگیزد، بلکه می‌خواهد در فضایی آرام و واقعی، به‌تدریج گره‌های ذهنی داستان را باز کند و قهرمان فیلم را در مسیر شدن قرار دهد.

یاسمن، پزشکی که در آلمان کار می‌کند و از ایران چیزی جز خاطره‌ای از کودکی در ذهن ندارد، در اثر وصیت پدرش راهی ایران می‌شود. فیلم بدون حاشیه در یک خط مستقیم پیش می‌رود و بین روایت‌های گوناگون، خود را سرگردان نمی‌کند. مانند سایر فیلم‌های شعیبی، کودکان جزء شخصیت‌های مهم فیلم هستند، گرچه در اصل قصه تاثیری ندارند.

این فیلم، همان‌طور که در نامه پدر به دختر نوشته شده، سفری از باد به خاک را روایت می‌کند. یاسمن که در آلمان ریشه و تعلقی ندارد، با سفری درونی به ریشه‌ها و خاک خود بازمی‌گردد و گذشته خود را بازمی‌یابد. یاسمن برخلاف خسرو که در این خاک زندگی می‌کند و گویا تعلقی به آن ندارد، ریشه‌ها و گذشته‌ خود را مطابق با درون خود می‌یابد و با آن ارتباط برقرار می‌کند. جایی که دخترخاله به او می‌گوید «حال پسرت بهتر شده چون تو بهتر شده‌ای» نشان می‌دهد که حال یاسمن از بودن در این فضا خوب است و حال پسرش نیز بهتر شده. پسر یاسمن که قرار است میراث‌دار بعدی باشد نیز از حضور در ایران و درکنار گذشته‌اش هر روز بهتر می‌شود. تاکید فیلم بر خاک با تمرکز بر قبری که در حرم امام‌رضا(ع) وجود دارد، نشان از تاکید فیلم بر خاک، وطن و ریشه‌ها دارد و جست‌وجوی یاسمن درمورد گذشته و پدرش، نمادی از جست‌وجو درمورد خانه پدری، وطن و ریشه‌هاست.

 فیلم «بدون قرار قبلی» با روایت داستان قهرمان اصلی فیلم، نگاهی هنرمندانه به تاریخ و جغرافیای ایران دارد. در درجه‌ اول، شغل پدر یاسمن و شخصیت او یادآور تاریخ، فرهنگ و هنر ایران است؛ شخصیتی که درنهایت از پدر یاسمن درمی‌یابیم، شخصیتی همسان با بزرگان ادب و هنر ایران‌زمین است. اشعار شاعران بزرگ و قدیمی درکنار موسیقی سنتی در جای‌جای فیلم دیده می‌شود. درکنار آن تصویری غیرنوستالژی و واقعی از روستاهای ایران و بناهای تاریخی منحصربه‌فرد، جزء زیبایی‌های فیلم شعیبی است. درکنار تمام اینها، فیلم توانسته است مذهب (با نماد حرم امام‌رضا(ع)) را درکنار زندگی عادی مردم و تنیده در آن، که مهم‌ترین ویژگی جامعه ایران است، به‌خوبی نشان دهد. فیلم ورودی مستقیم به مسائل مذهبی ندارد، بلکه از دیدگاهی جدید، دین، مذهب و تشیع را مطرح می‌کند و با دوری از نگاه روشنفکری و ابزاری به دین، آن را درکنار زندگی مردم ایران نشان می‌دهد. (مانند عرض ارادت‌های افراد به حرم امام‌رضا(ع) یا نمازخواندن دخترخاله در حرم).

از نقاط‌قوت فرعی فیلم، حضور کودکی با بیماری اوتیسم است. گرچه آنچه از این کودک در فیلم نشان داده می‌شود، نوعی بسیار خفیف و قابل کنترل اوتیسم است، ولی حضور کودکی متفاوت و نشان دادن این بیماری و مشکلات آن به جامعه، خود نقطه‌قوتی برای فیلم محسوب می‌شود. حضور همین کودک اوتیسم باعث شده که همسر یاسمن او را ترک کند، ولی ظاهرا در زندگی کنونی او مشکل اساسی‌ای بابت وجود یک کودک اوتیسمی در زندگی‌اش وجود ندارد.

از نقاط‌قوت دیگر فیلم، نشان دادن یک جامعه معمولی از ایران است. درکنار تمام آدم‌های خوب فیلم، مادر یاسمن و برادر او، شخصیت‌های چندان مثبتی ندارند. آدم‌های فیلم، آدم‌هایی معمولی هستند که زندگی روزمره دارند و در هیچ جهتی ویژه و پررنگ نیستند. (جز پدر یاسمن که او را هم مستقیم در فیلم نمی‌بینیم و فقط خاطراتی از او وجود دارد. ضمن اینکه او نیز در زندگی خانوادگی شکست خورده و سال‌ها در غم از دست دادن دخترش اندوهگین بوده است).

با این حال، فیلم نقطه‌ضعف‌هایی نیز دارد. شاید مهم‌ترین آن، این است که بیننده در روایت کوتاه چنددقیقه‌ای فیلم، نمی‌تواند تحولات ذهنی و درونی یاسمن را به‌خوبی حس کند. انگار که قهرمان فیلم در یکنواختی باورناپذیری پیش می‌رود و ناگهان در چنددقیقه‌ آخر فیلم، با حل‌شدن مساله، چرخشی به‌سمت گذشته‌اش می‌کند. درصورتی که کارگردان قصد گره‌گشایی ناگهانی نداشته است و می‌خواسته که کشف و شهود یاسمن به‌تدریج و درطول زمان رخ دهد. مساله دیگر فیلم، ناواضح بودن کشفیات یاسمن است که ممکن است بیننده را با شک‌هایی روبه‌رو کند. یافته‌های یاسمن از پدرش به‌خوبی بیان نمی‌شود و بعضی از آنها به حدس بیننده واگذار می‌شود. فیلم می‌توانست روایت قوی‌تری از تحولات درونی یاسمن داشته باشد و دریافت‌های او را به‌صورت واضح‌تری نشان دهد. ضمن اینکه چند سوال نیز درنهایت پاسخ داده نمی‌شود که مهم‌ترین آن این است که چطور پدر یاسمن تا آخر عمر خود را در چت‌ها به او معرفی نمی‌کند یا بعد از گذر از کودکی تلاشی برای ارتباط با او ندارد و همچنان به حرف مادر یاسمن برای عدم ارتباط با او پایبند باقی می‌ماند؟!


منبع: روزنامه فرهیختگان
نویسنده: عقیله شهرستانی