ما در بستر اتفاقات واقعی، یک قصه کاملا تخیلی را تعریف کردیم درصورتی که در نمونه‌های مشابه این اثر مانند «ماجرای نیمروز»، «ماجرای نیمروز: رد خون» و «سیانور» کاراکترهای واقعی هم دیده شده است پس نگارش فیلمنامه از این جهت برای من جذاب و چالش‌برانگیز بود.

پایگاه خبری تئاتر: حسین تراب‌نژاد چندسالی است که کارش را در عرصه فیلمنامه‌نویسی شروع کرده است، مدرک کارشناسی مهندسی صنایع را از دانشگاه صنعتی‌شریف و کارشناسی‌ارشد تهیه‌کنندگی سیما را از دانشکده صداوسیما گرفته است. او کار حرفه‌ای خود را از تلویزیون آغاز کرد و سال1389 در سریال گام‌های معلق به کارگردانی شاهرخ دولکو به‌عنوان نویسنده فعالیت داشت. یکی از ویژگی‌های حرفه‌ای حسین تراب‌نژاد را باید این دانست که در مدت زمان فعالیت خود، هم در تلویزیون و هم در سینما حضور داشته است. او فیلمنامه فیلم «آبادان یازده60» را با ایده‌ای از مهرداد خوشبخت نوشت. او در سال1396 به‌همراه اردلان عاشوری که کارگردانی سریال «گیله‌وا» را نیز برعهده داشت، فیلمنامه این سریال را نوشتند. حالا و در جشنواره چهلم فیلم فجر، تراب‌نژاد نویسندگی یک کار دهه‌شصتی را برعهده دارد. او که قبل از این هم در سریال خانه امن، یک داستان امنیتی را روایت کرده بود، حالا در فیلم سینمایی «ضد» روایت داستانی از گروهک منافقین را برعهده گرفته است. در گفت‌وگویی که با او داشتیم درمورد فیلم «ضد» صحبت کردیم و او از پایان‌بندی‌ای که درحال حاضر برای فیلم در نظر گرفته شده، می‌گوید و ویژگی‌اش را این می‌داند که غافلگیری خوبی دارد و در راستای مضمون و حرفی است که فیلم می‌زند.

درباره فرآیند شکل‌گیری «ضد» برایمان بگویید.

پیشنهاد این کار در ایام سی‌وهفتمین جشنواره ملی فیلم فجر که در سال97 برگزار شد، به من داده شد، یعنی محمدرضا شفیعی با من تماس گرفت و گفت یک سیناپسی به دستش رسیده است و قصد دارد آن را برای من بفرستد تا بخوانم. من آن سیناپسی که به‌اصطلاح بسیار هم پروپیمان و خوب بود، خواندم و بنا شد روی همان کار کنیم. چند جلسه با مشاوران مختلف جلسه داشتیم تا اینکه وارد بحث نگارش فیلمنامه و نهایی‌کردن آن برای شروع پیش‌تولید با کارگردان دیگری شدیم، اما به‌دلیل عقب‌نشینی سرمایه‌گذار و مسائل دیگر کار متوقف شد.

اواخر سال99 سازمان سینمایی حوزه هنری تصمیم گرفت روی این پروژه سرمایه‌گذاری کند، به همین دلیل ما یک جلسه با دوستان در حوزه هنری برگزار کردیم تا اینکه جواد موگویی به‌عنوان مشاور و ناظر فیلمنامه انتخاب شد. پس از این با جواد موگویی جلسات مفصلی داشتیم تا درباره حرکت‌های منافقین در اسفند59 تا تیر60 که منجر به شهادت شهیدبهشتی شد، صحبت و روی منابع موردنظر تمرکز کنیم. نقطه‌نظرات حوزه به‌نحوی بود که باید تغییرات زیادی در فیلمنامه‌ اعمال می‌شد البته زمانی که ما پس از یک‌سال‌ونیم به فیلمنامه رجوع کردیم، متوجه شدیم جاذبه لازم را ندارد پس آن را کنار گذاشتیم و مجددا روی طراحی قصه و نوشتن سیناپس کار کردیم. درحقیقت تا اواخر تابستان سال1400 درگیر نگارش مجدد بودیم و پس از آن پروژه وارد مرحله پیش‌تولید شد.

فیلمنامه «ضد» نسبت به نسخه اولیه آن با چه تغییراتی همراه بوده است؟

فیلمنامه اولیه «ضد» یک قصه کاملا زنانه داشت و در ابتدا نام اثر «بیتا، منیژه، اعظم» بود. در نسخه اولیه فیلمنامه یک داستان از زاویه دید سه زن با نام‌های «بیتا»، «منیژه» و «اعظم» که دو شخصیت اول در فیلمنامه «ضد» هم حضور دارند و شخصیت سوم در فیلمنامه جدید کمرنگ شده است، تعریف می‌کردیم. همچنین «سعید» شخصیت اصلی داستان ما در فیلمنامه اول نبود بلکه محمدرضا کلاهی بود و ما قصه ایشان را روایت می‌کردیم. محمدرضا کلاهی در آن دوران نقاط تاریک زیادی در زندگی‌اش داشت که درباره آن صحبت نشده و ما نقاط تاریک را در نسخه اولیه فیلمنامه با تخیل پر کرده بودیم. البته خط اصلی قصه «ضد» همان است که در فیلمنامه اولیه هم وجود داشت اما خط عاشقانه آن مانند «ضد» پررنگ نبود و شاید بتوان گفت فیلمنامه اولیه بیشتر درباره مسائل سیاسی بود.

مراحل تحقیق و نگارش این پروژه به چه شکل پیش رفت و با چه چالش‌هایی همراه بود؟

تحقیق و پژوهش این فیلم سینمایی کار سختی نبود. خوشبختانه درباره مجاهدین خلق و اتفاقات سال‌های پایانی دهه50 و اوایل دهه60 منابع مکتوب بسیار زیاد و همچنان درحال تولید است، یعنی به مناسبت‌های مختلف ویژه‌نامه‌ منتشر و با افراد مختلف مصاحبه می‌شود و ما از نظر منابع مکتوب دست‌مان پر بود. ازسوی دیگر جواد موگویی به‌عنوان کسی که سال‌های زیادی از زندگی‌اش را صرف مطالعه تاریخ انقلاب اسلامی کرده است، چند کتاب به رشته تحریر درآورده و به اتفاقات نگاه تحلیلی دارد، اطلاعات زیادی دراختیار داشت و بسیار به ما کمک کرد. ناگفته نماند سیناپس اولیه هم متریال خوبی دراختیار ما گذاشته بود.

ما هنگام نگارش فیلمنامه «ماجرای نیمروز: رد خون» بسیار اذیت شدیم چراکه نهادها و ارگان‌های مختلف خواسته‌های متعدد داشتند و اساسا با خط اصلی کار مشکل، اما خوشبختانه در «ضد» مشکل خاصی نداشتیم.

سازمان سینمایی حوزه هنری به‌عنوان متولی کار تا چه اندازه در نگارش فیلمنامه دخیل بود؟

حوزه هنری تعامل خوبی با عوامل سازنده برای ساخت «ضد» داشت. ازسوی دیگر احتمال دارد من در تلویزیون زیربار سفارش‌هایی که ممکن است به کار لطمه هم بزند بروم، چراکه با خود می‌گویم اگر در هزاردقیقه سریال، 20دقیقه از آن سلیقه من نباشد، مشکلی ندارد اما معادلات و مناسبات در سینما متفاوت است، چراکه مخاطب با 100دقیقه کار طرف است که حتی 5دقیقه از آن هم ارزشمند است.

سازمان سینمایی حوزه هنری خواسته‌های خود را مطرح می‌کرد اما اعمال آن را برعهده ما گذاشته بود و فشار و اصراری مبنی‌بر گنجاندن نکات مطرح‌شده در فیلمنامه نبود. در جلسات اولیه‌ای که با حوزه داشتیم، دوستان پیشنهاد دادند مواضع و تفکرات شهیدبهشتی به‌صورت پررنگ در فیلمنامه مطرح شود، حتی یک نسخه به نگارش درآوردیم که شهیدبهشتی به‌عنوان کاراکتر مستقل حضور و بازی داشت اما جلوتر که رفتیم به این نتیجه رسیدیم که به این قضیه نپردازیم، چراکه ندیدن شهیدبهشتی و شنیدن ویژگی‌های ایشان از زبان دیگران تاثیرگذارتر است و ما به‌دنبال کار بیوگرافی از این شهید نبودیم.

حوزه هنری هم زمانی که متوجه شد این جنس روایت به کیفیت کار لطمه وارد می‌کند، مساله را به ما واگذار کرد. درحقیقت مشکلی برای آنکه سرمایه‌گذار بخواهد خواسته‌های نابجا و غیرمنطقی خود را روی فیلمنامه اعمال کند، در این پروژه نداشتیم.

تاکنون فیلم سینمایی و حتی سریال تلویزیونی به شخصیت شهیدبهشتی نپرداخته و «ضد» اولین اثری است که به این فرد می‌پردازد. شما برای این پرداخت با چه چالش‌هایی روبه‌رو بودید؟

ما در بستر اتفاقات واقعی، یک قصه کاملا تخیلی را تعریف کردیم درصورتی که در نمونه‌های مشابه این اثر مانند «ماجرای نیمروز»، «ماجرای نیمروز: رد خون» و «سیانور» کاراکترهای واقعی هم دیده شده است پس نگارش فیلمنامه از این جهت برای من جذاب و چالش‌برانگیز بود. همچنین با توجه به آنکه اثری در سینما یا تلویزیون به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم به شهیدبهشتی نپرداخته بود برای این کار با چالشی مواجه شدم و مدام به این فکر و با دوستان مشورت می‌کردم که چگونه به این شخصیت در فیلمنامه اشاره کنم.

این فیلم پایان‌بندی متفاوتی دارد و به‌نوعی با غافلگیری همراه است. آیا این نوع پایان‌بندی مورد توافق همه عوامل اصلی بوده است؟

ما از همان روز اول که فیلمنامه را نوشتیم سه یا چهار پایان‌بندی به ذهن‌مان رسید اما پایان‌بندی‌ای که درحال حاضر برای فیلم در نظر گرفته شده، ویژگی‌اش این است که غافلگیری خوبی دارد و در راستای مضمون و حرفی که فیلم می‌زند، است. همچنین یکی از مهم‌ترین سکانس‌های فیلم که دیالوگ ویژه‌ای ندارد اما با اکت درست کاراکتر اصلی قصه به‌لحاظ مضمونی همراه است، سکانس پایانی است. درحقیقت جمع‌بندی همه ما این بود که این پایان‌بندی مناسب است.


منبع: روزنامه فرهیختگان