چارسو پرس: تماشای انیمیشن «لوکا» مثل نوشیدن یک فنجان چای داغ در روز سرد بارانی میماند؛ یا شربتی خنک در ظهر تابستانی گرم؛ همانقدر دلنشین و دلچسب و گوارا. کارگردان دست مخاطب را میگیرد و برای ساعتی او را با خود به دنیای رویا و خیالپردازیهای بیغل و غش کودکانه میبرد. یکجور حس خوشایند و مطلوب که با تماشای کارتونهای دهه شصت پسر شجاع، نیکونیکو، حنا دختری در مزرعه، ایکی یوسان، بچههای آلپ، بنر، سنجاب کوچولو و... به ما داده میشد. بیمبالغه «لوکا» آنقدر لحظات دلپسند و دلنشین دارد که دوست نداری حین تماشا از آن چشم برداری و تازه وقتی هم فیلم تمام میشود برای بار دوم و سوم هم اشتیاق تماشای آن در مخاطب به وجود میآید.
لوکا داستان پیچیدهای ندارد و اصلا از خشونت و جنگ و جدال و خونریزی شخصیتهای امروزه بعضی کارتونها (که باعث اضطراب و تاثیر منفی تربیتی میشوند) در آن خبری نیست. این فیلم به کارگردانی انریکو کازاروزا در ژانر ماجراجویی، فانتزی و کمدی-درام ساخته شده و محصول کمپانی پیکسار است و والت دیزنی در سال ۲۰۲۱ آن را منتشر کرده است. موضوع آن صرفا برای سرگرمی کودکان است و به کار گرفتن قوه تخیل آنها؛ اما نمیتوانیم بگوییم مخاطب آن فقط کودکان هستند، چون از هر سنینی میتوانند آن را ببینند و جذب لحظات شیرین و دلچسب فیلم شوند. همان حس شادابی که شاید با تماشای «کلاه قرمزی و پسرخاله» به ما منتقل میشد و پدرها و مادرها هم این مجموعه عروسکی را تماشا کرده و میکنند، «لوکا» هم سلایق مختلف را به خود جذب میکند.
داستان این انیمیشن تخیلی درباره دو بچهماهی متفاوت دریایی به نام لوکا و آلبرتو است که نباید به سطح دریا و همینطور دنیای انسانها ورود کنند و از این حضور باید دوری کنند. هر چند بارها و بارها به آنها هشدار داده میشود که دنیای آدمها و سطح زمین جای خطرناکی برای آنها به شمار میرود اما آنها از سر شیطنت و بازیگوشی و جستوجو به سطح و ساحل دریا میروند و بلافاصله خشکی ساحل باعث تغییر ماهیت آنها میشود. از طرف دیگر ساکنان منطقه پوتوروسو، شهر کوچک ساحلی در ریورای ایتالیا، نگاه دیگری به این موجودات دریایی دارند؛ آنها درباره هیولاهای شروری صحبت میکنند که سروکلهشان در شهر ساحلی پیدا شده و برایشان خطرآفرین هستند اما خبر ندارند که این دو موجود آبزی عجیب و غریب که به آدمیزاد تبدیل شدهاند، بین اهالی منطقه وول میخورند و در حال رفتوآمد هستند و قصد دارند برای رسیدن به آرزویشان در یک مسابقه سالانه شرکت کنند.
فارغ از اینکه «لوکا» در میان تولیدات پیکسار و دیزنی در چه جایگاهی قرار میگیرد و از چه سطح کیفی برخوردار است و اصلا آیا داستانش درراستای همان داستانهای کمپانی دیزنی باشد یا نباشد، به عقیده نگارنده این فیلم از هر حیث قابل توجه است. چرا؟ چون قوانین استاندارد یک انیمیشن کودکانه را به درستی رعایت میکند. چه طراحی و نقاشی کاراکترها که بسیار باورپذیر ترسیم شده و مطلقا تصنعی و بدشکل نیستند، حتی باعث دوست داشته شدن آنها توسط مخاطب میشود (به چشمهای آلبرتو و لوکا و جولیا دقت کنید؛ ماهیگیر درشتهیکل با آن سبیلهایش، دوستداشتنی نیست؟ نظرتان درباه لحظات کمدی که گربه داستان با آلبرتو و لوکا فراهم میکند، چیست؟) همچنین رنگآمیزی شاد و متنوع صحنهها با آن قابهای رنگی و سرزنده، فیلم را بسیار دیدنی کرده، شخصیتپردازی کودکانه کاراکترها که دنیای خاص خودشان را دارند و در طول فیلم باعث حفظ ارتباط مخاطب با فیلم میشود، بحث جداگانهای میطلبد. تمام این نکات گفتهشده وقتی اهمیت پیدا میکند که هسته مرکزی فیلم که همان داستان فیلم است و برای تماشاگر کودک روایت میشود، جذاب است و در عین حال ساده برای مخاطب روایت میشود.
همچنین مهمترین ویژگی دیگر فیلم اتمسفری است که بر کل آن حاکم است و باعث میشود مخاطب چشم از آن بر ندارد. ریتم تند و هیجانانگیز با شوخیهای بهموقع و نمکین همراه با صحنههای تعقیب و گریز مسابقه که انصافا جذاب از کار درآمده، همه و همه در کنار هم باعث میشود، لوکا ساختاری درست و استاندارد داشته باشد.
فیلم «لوکا» در میان خیل عظیمی از فیلمهای انیمیشن بیهوده و پرخشونت و جنگجویانه این روزهای سینمای جهان ثابت کرد همچنان میتوان انیمیشنی متفاوت، مبتکرانه و خلاقانه ساخت که از ایدههای ناب برای تخیل کودکان استفاده میکند.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: تینا جلالی