پایگاه خبری تئاتر: عزیز زادسر، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر خیابانی مریوان: هرچند قدمت تئاتر خیابانی(تئاتر محیطی و تئاتر در فضای باز) در ایران به خیلی از سالهای قبل برمیگردد (نمایشهای خاص و منحصر به فردی که برآمده از دل آیینها، سنتها و فرهنگهای متنوع در گستره جغرافیایی کشور، مانند تعزیه، سوگ سیاوش، معرکه گیری، نقالی، تخت حوضی، میر نوروزی، پرده خوانی، کوسه بر نشین یا بهار جشن و... که ریشه چند هزار ساله در فرهنگ و آیین مردمان این مرز و بوم داشته، ولی متأسفانه اینگونه نمایشها به شیوههای خودجوش بوده و اجرای هنرمندان گاهاً مختص به مراسمها و روزهای خاصی از سال بوده که هیچ وقت جدی و سازمان یافته پیگیری نشده است.
در ایران هرچند گروههای تئاتر خیابانی از اوایل دهه شصت به طور جسته و گریخته به اجرای نمایش خیابانی میپرداختند ولی تا سال 1373 که بخشی از جشنواره تئاتر فجر به تئاتر خیابانی اختصاص یافت به این نظم، سامان و دیسیپلین امروزی نرسیده بودند.
درست از همان سال به بعد با همت دلسوزان زیادی همچون آقایان محمود فرهنگ، شهرام کرمی و مجید امرایی که در دورههای قبل تصدی دفتر تئاتر خیابانی ایران را برعهده داشتند این هنر را به شکل امروزیاش بنیان نهاده و در پی تثبیت به اوج اقتدار رسانیدند و با تکنیک و دانش روز تئاتر همراهش کردند تا جایی که در دوره مدیریت آقای مجید امرایی تئاتر خیابانی گوی سبقت را از تئاتر صحنهای گرفت و خیلی مواقع گیشه تبلیغاتی برای کسانی شد که تا آن زمان نمیدانستند تئاتر صحنهای چیست؟
مقایسه وضعیت تئاتر خیابانی در سال 1373 با سال 1391 که به دهها جشنوارهی ملی و منطقهای و شهرستانی رسید تا جایی که حتی کشورهای همسایه از این پیشرفت و بالندگی الگو گرفته و جشنواره برگزار میکردند. این واقعیت را تأیید میکند که این مدیران جزء موفقترین و کارآمدترین مدیران تئاتر کشور بودهاند. مدیریت دو دهه گذشته خالی از نقد هم نیست مدیران موفق هم در شیوه مدیریت خود دچار خطا و اشتباه میشوند زیرا هر مدیر موفقی در روند رشد و بالندگی مجبور به آزمون و خطا میگردد. ولی نقد گرفتن به آنها در قبال خدماتشان نسبت به تئاتر خیابانی کشور آنقدر ناچیز است که قابل بیان نیست.
هیچ وقت از یادمان نمیرود تئاتر خیابانی به جایی رسیده بود که استاد برجسته تئاتر ایران زمین دکتر قطب الدین صادقی در دومین جشنواره تئاتر منطقهای شهروند سقز اعلام داشت چنان مجذوب سادگی و بیآلایشی و نزدیکی با مخاطب در این گونهی نمایشی شده است، میخواهد در آینده نمایشی خیابانی را کارگردانی کند که متأسفانه با تغییر مدیریت دفتر و کم رونق شدن تئاتر خیابانی دکتر هم منصرف شد.
در این بازار کساد تئاتر خیابانی سؤالی برای همه پیش میآید که جوابش را خوب میدانیم: آقایان محمود فرهنگ و شهرام کرمی و مجید امرایی چکار میکردند که هم هنرمندان ازآنها راضی بودند هم آنها خستگی ناپذیر درصدد رشد و ارتقاء این هنر فاخر بودند؟ آنها تئاتر خیابانی را خوب درک میکرده و میفهمیدند و برایش برنامه مدون و قابل اجرا تهیه و به طریقی اصولی پیش میرفتند.
در دوره مدیریت ایشان گروههای نمایشی تمام مناطق ایران هرکدام سبکهای منحصر به فردی که برگرفته از سنتها، آداب، فرهنگ و دغدغههای منطقه جغرافیایی خاص خودشان بود، یافته بودند و به نوعی این سبکها برایشان هویت شده بود و هر روز بر تجربههای خود میافزودند و با دانش روز همراهش میکردند. در جشنوارهها و رویدادهای تئاتری به تبادل این تجارب میپرداختند و به اندازه سهم خود به رشد تئاتر خیابانی کمک میکردند و تنها تمرکزشان بر اجراهایشان بود نه حواشی زیرا به مدیریت اعتماد کافی داشتند و مدیریت با عملکرد سالم و به دور از تبعیض این بستر را برایشان فراهم کرده بود.
در دوره مدیریت ایشان تعداد زیادی داور و بازبین که تئاتر خیابانی را خوب میفهمیدند و نگاهشان به این گونه نمایشی کاملاً حرفهای و خیابانی بود و در طی سالها همراه با رشد و پیشرفت تئاتر خیابانی آنها هم در بطن این جریان نگاهشان رشد و پیشرفت میکرد و مورد اعتماد و باور اکثریت هنرمندان بودند با دفتر تئاتر خیابانی ایران همکاری داشتند. هرچند بودجه تئاتر خیابانی کم بود، ولی با حمایتهای معنوی و دیده شدن این فعالیتها از جانب مدیران قبلی خستگی از تن و روح هنرمند فعال بیرون میرفت.
سال گذشته درست بعد از هفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر خیابانی مریوان با خبر شدیم به جای تشویق و دل گرم کردن امرایی طی حکمی شهرام نوشیر کسی که تا آن زمان اسمش به گوش هیچ کدام از ما هنرمندان نخورده بود به مدیریت تئاتر خیابانی منصوب شد. هر چند این تغییر برای اکثر ما شوک آور و غیرقابل باور بود ولی به هر حال پذیرفتیم و به انتخاب مدیریت مرکز اعتماد کردیم.
ما هنرمندان انتظاری جز ادامه راه و رونق و سرو سامان دادن بهتر به این هنر وعدم تبعیض ازجانب مدیریت جدید نداشتیم،که متأسفانه برآورده نشد! بعد از چند ماه،تئاتر خیابانی کاملاً از تب و تاب افتاد،اجراهای عمومی کمرنگ شد هرچند که خیلی گروههای شهرستانی مانند گروه اهورا به اجراهای عمومی و بی قرارداد همچنان ادامه میدادیم، اما اکثر اجراهای عمومی تعطیل شد. عدهای دور و بر مدیریت جدید حلقه زده و همه امتیازات را نصیب خود کردند. امتیازاتی چون جشنواره بصیرت، امتیاز قرارداد اجراهای عمومی ادعاشده و غیرواقعی در طرح مرزهای افتخار و...مدیریت در قبال اعتراضها به این شیوه مدیریتی پاسخگو نبود.
به طور مثال بنده به عنوان سرپرست گروه تئاتر اهورا مریوان تا جایی که اطلاع دارم تنها گروهی هستیم که با این وسعت زیاد از نظر کمی و کیفی در روستاها و سطح شهرها نمایش اجرا میکنیم که در طی 15 ماه قبل 20 اثر نمایشی را در قالب 280 اجرا در سطح شهرهای مریوان، سروآباد، اورامان، و روستاهای این مناطق بدون هیچگونه حمایتی مادی اجرا کردهایم.
بابت کم لطفی مدیریت دفتر به گروه و نادیده گرفتن این همه فعالیت با مدیر دفتر تماس گرفتم و دوستانه گلهمند شدم که در کمال ناباوری دیدیم تمام درد دلهایی را که برای ایشان گفته بودم پیش دوستان بازگو نموده و به جای حل کردن مشکل و درد دل،نقل محفل و بزم شبانه دوستانمان کرده است.
دندان روی جگر گذاشتیم و صبر کردیم، برای شرکت در جشنواره فجر با ارسال طرحی که پارسال جزو 38 اثر راه یافته به جشنواره فجر بود(لاشخورها) و بنا به دلایلی نتوانستیم ضبطش کنیم؛ شرکت کردیم که در کمال ناباوری دیدیم که رد شد(لازم به یادآوری است بازخوان امسال خود آقای مدیر بودند) با این همه دلایل ذکر شده و با نگاهی منصفانه به کارنامه مدیریتی یک ساله دفتر تئاتر خیابانی برای همه محرز خواهد شد مدیریت یا واقعاً نسبت به مدیریت دفتر تئاتر خیابانی ناتوان است یا قصد و نیتی دیگری دارد که به این صورت با اکثر گروهها و هنرمندان فعال تئاتر خیابانی ایران برخورد میکند. اینگونه رفتار از سوی مدیریت تئاتر خیابانی باعث شده امروزه گروههای فعال ایران انگیزهای برای اجراهای عمومی نداشته باشند و به جشنوارهها با دید بی اعتمادی نگاه کنند.
به راستی مدیریت فعلی تئاتر خیابانی با این عملکردش در طی یک سال گذشته تئاتر خیابانی ایران را از اوج اقتدار به قعر فلاکت کشاند.