مارتین اسکورسیزی در مصاحبه‌ای جدید درباره همکاری دوباره با لئوناردو دی کاپریو و رابرت دنیرو برای فیلم «قاتلان ماه کامل» و چگونگی نجات سینما توسط «باربنهایمر» صحبت کرد.

چارسو پرس: به نقل از هندوستان تایمز، مارتین اسکورسیزی برای دومین بار برای «نجات سینما» به یک غول استریم روی آورده است. درام جنایی حماسی وسترن او «قاتلان ماه کامل» با حمایت اپل تی‌وی ساخته شده است، اما مانند فیلم قبلی‌اش «ایرلندی» که با نتفلیکس ساخته شد، ابتدا در سینماها اکران می‌شود.

این فیلمساز کهنه کار در مصاحبه‌ای اختصاصی با «هندوستان تایمز» در مورد فیلم جدید خود که برگرفته از کتابی درباره بومیان آمریکایی اوسیج است، دیدار دوباره‌اش با لئوناردو دی‌کاپریو و رابرت دنیرو و نقشی که پدیده «باربنهایمر» در نجات سینما داشت، صحبت کرد.

متن کامل مصاحبه چنین است:

اسکورسیزی از «باربنهایمر» گفت/ قدرت دنیرو از فیلم محافظت می‌کرد

این واقعیت را کمتر می‌دانند که دنیرو بود که شما را با لئوناردو دی کاپریو، مرد اول جدید فیلم‌هایتان آشنا کرد. آیا «قاتلان ماه کامل» حس یک اتحاد دوباره را ایجاد می‌کند؟

بله، آنها در فیلم «زندگی این پسر» (۱۹۹۳) با هم نقش‌آفرینی کردند. باب به من گفت باید با این بچه تازه‌کار کار کنم. معلوم شد که لئو از فیلم‌هایی ‌که ما ساختیم لذت می‌برد. من با لئو در«دارو دسته نیویورکی» (۲۰۰۲) کار کردم، سپس در «هوانورد» (۲۰۰۴) با هم کار کردیم و آنجا بود که متوجه شدیم ۳۰ سال اختلاف سنی وجود دارد! اما متوجه شدم که با او نیز همان حساسیت مشابهی که من و باب داشتیم، وجود دارد. ما بی‌باکی مشابهی داشتیم، اراده‌ای برای امتحان کردن چیزهای جدید و در نهایت اعتمادی بسیار بسیار قوی بین‌مان وجود داشت. این یک هدیه است.

به تازگی گفته‌اید با حمایت از صداهای فردی باید سینما را از فیلمهای کمیک بوکی نجات دهیم. آیا موفقیت «اوپنهایمر» نشان نمی‌دهد که ما واقعا به آنجا می‌رسیم؟

فکر می‌کنم ترکیب «باربنهایمر» و «باربی» چیز خاصی شد. هر چند از این کلمه متنفرم، اما شبیه یک توفان تمام عیار بود. در زمان مناسب آمد و مهمتر از همه این است که مردم برای تماشای این ۲ فیلم به یک سینما رفتند. فکر می‌کنم فوق‌العاده بود.

خودم هنوز این ۲ فیلم را ندیده‌ام، اما شیفته کار کریس نولان هستم. باید یادآوری کنم که مارگو رابی هم با من کارش را از «گرگ وال استریت» شروع کرد. رودریگو پریتو پس از فیلمبرداری «قاتلان ماه کامل» برای فیلمبرداری «باربی» رفت. بنابراین همه چیز در خانواده می‌گذرد (می‌خندد).

این که فیلمی کاملا سرگرم‌کننده با رنگ‌های فقط روشن و فیلمی با چنین شدت و قدرت و تقریبا درباره خطر پایان تمدن ما - که کاملا با هم متفاوت هستند - در کنار هم جلو بروند، عالی است. این امید ظهور یک سینمای متفاوت است، سینمایی متفاوت با آنچه در ۲۰ سال اخیر بود؛ البته به جز کارهای بزرگی که در سینمای مستقل انجام می‌شود ... من همیشه از این ناراحت می‌شوم، که از فیلم‌های مستقل با این عنوان یاد می‌شود. فیلم‌هایی که فقط نوع خاصی از مردم دوست دارند و فقط در یک صفحه نمایش کوچک در جایی نشان داده می‌شوند.

اولین فیلم شما ۵۶ سال پیش ساخته شد و از آن زمان تاکنون پیوسته داشتید فیلم می‌ساختید. در این همه سال چه چیزی در مورد خلق سینما آموخته‌اید؟

بعد از «گاو خشمگین» (۱۹۸۰) یاد گرفتم که باید هر بار از نو شروع کنم و این رسید به ساخت «سلطان کمدی» (۱۹۸۲). به روشی بسیار خوب، معنی نادانی را دریافتم. فکر می‌کردم می‌دانم و برنامه‌هایی دارم، اما هرگز نمی‌دانی ماهیت فیلمسازی چیست.

من با هر فیلم طوری عمل کردم که بتوانم راه جدیدی برای روایت داستان پیدا کنم. گاهی، داستانی بدون طرح. نقشه داشتن را دوست دارم، اما اغلب به نظرم چنین کاری خسته کننده است. باید راه بیان یک داستان را از قلب خودت پیدا کنی. تصاویر و صداها باید احساست را منعکس کنند و این به معنای تدوین کردن یا تدوین نکردن در زمانی است که نباید انجام داد.

وقتی «گرگ وال استریت» (۲۰۱۳) را ساختم، یک رگبار عمدی و تحریک‌آمیز بود. تا وقتی «سکوت» (۲۰۱۶) و ایرلندی (۲۰۱۹) را ساختم، فقط به موارد ضروری پرداختم. جایی که فیلمسازی را ساده جلوه می‌دهی، در واقع اینطور نیست. پس یاد می‌گیری، اما نمی‌توانی بگویی می‌روم یاد بگیرم. وقتی یاد می‌گیری که داری کار می کنی. آن وقت این اتفاق می‌افتد.

آیا در «قاتلان ماه کامل» برای اولین بار در طول فیلمسازی‌تان بود که در حین ساخت، فیلمنامه را اساسی تغییر دادید؟ یا در فیلم‌های گذشته هم چنین کاری کردید؟

نه، به جز شاید «نیویورک، نیویورک» (۱۹۷۷). اگر نظم و انضباط بیشتری داشتم و کنترل بیشتری روی مطالب داشتم، جالب‌تر بود که چیز جدیدی امتحان کنم.

در «قاتلان ماه کامل» داستانی را که دیوید گرن نویسنده کتاب اصلی به زیبایی توصیف کرده بود، گرفتم و با اریک راث (همکار نویسنده‌ام) احساس کردیم دارد یک جنبه پلیسی پیدا می‌کند که از تماشای آن لذت می‌بردیم، اما مطمئن نبودم که بخواهم آن را به این شکل بسازم. من واقعا بیشتر تحت تأثیر فرهنگ اوسیج در ملاقات‌هایی که با مردم اوسیج در اوکلاهما داشتم، قرار گرفته بودم.

یک روز لئو پرسید: «قلب داستان کجاست؟» گفتم در داستان عشق بین ارنست (لئوناردو) و مولی (لیلی گلادستون) است. اما اگر روی آن تمرکز کنیم، باید فیلمنامه‌ای را که سال‌ها روی آن کار ‌کردیم، تغییر دهیم. بنابراین کار به بازسازی کامل فیلمنامه کشید.

داستان فیلم درباره آمریکاست، آیا فکر می‌کنید با این حال برای همه کسانی که در سراسر جهان از فرهنگشان سوءاستفاده شده هم حرفی برای گفتن دارد؟

آه بله. وقتی فیلم «پدر پانچالی» ساتیاجیت ری را در تلویزیون نیویورک دیدم، گفتم: «یک دقیقه صبر کن! اینها کسانی هستند که من معمولا در پس زمینه فیلم‌های دیگر می‌بینم. اینجا چه فرقی دارد؟» تفاوت این است که فیلم توسط خود آنها ساخته شده است. با آن فیلم من با یک فرهنگ جدید، یک زندگی کاملا جدید و جهانی بودن آشنا شدم. فیلم‌های دیگر ممکن است خوب باشند، اما از منشور بیرون به دورن دیده ‌شوند. من «رودخانه» (فیلم آمریکایی ژان رنوار محصول ۱۹۵۱ که در کلکته می‌گذرد) را دوست داشتم، اما از منشور فرهنگ دیگری دیده می‌شود.

از آن نقطه به بعد، سینما بود که فرهنگ‌های دیگر را به روی من گشود. من همیشه علاقه داشتم بدانم دیگران چطور فکر می‌کنند. بنابراین برای من جای تعجب دارد که ببینم جایی به استعمار شدن علاقه داشته باشند. همه ایده شکل گرفتن آمریکا حذف آن بود. یافتن داستان اوسیج یافتن تقریبا همه مردم بومی جهان بود که از آنها سوء‌استفاده شده یا تمدن‌های سلطه‌گر فرهنگ دیگری به آنها تحمیل کرده‌اند و آنها را مستعمره کرده‌اند یا از سرزمین‌هایشان رانده‌اند.

فیلمهای شما مدت‌ها به دلیل خشونت زیاد با انتقاد روبرو شدند. آیا امروز رابطه شما با تصویر خشونت تغییر کرده است؟

از سال ۱۹۷۲ این برای من مطرح بود؛ خوب اگر آن را جاروکنید و زیر فرش بگذارید که خشونت از بین نمی‌رود. بعد اگر خدای ناکرده به سراغ شما بیاید واقعا تعجب خواهید کرد. باید بدانید چه قدرتی دارد. راه دیگری برای تفکر وجود دارد؛ به تراژدی یونانی برگردید، همه چیز خارج از صحنه اتفاق می‌افتد و آنچه روی صحنه می‌رود از نظر سبکی متفاوت است و مطمئنا مناسب فرهنگ یا زمان دیگری است. آدم که نباید از خشونت لذت ببرد. برخی‌ها از تماشای خشونت یا ایجاد خشونت لذت می‌برند، اما همه این کار را نمی‌کنند. اما این بخشی از طبیعت انسان است و انکار آن - این که بگویی کنارش بزن - بدترش می کند.

اسکورسیزی از «باربنهایمر» گفت/ قدرت دنیرو از فیلم محافظت می‌کرد

«قاتلان ماه کامل» دهمین فیلم شما با حضور رابرت دنیرو است. چرا او در ۵۰ سال گذشته بازیگر مورد علاقه شما بود؟

خوب، با باب یک رابطه سازنده داریم. به زمانی که ما ۱۶ ساله بودیم، برمی‌گردد. اما بعد مسیر هم را گم کردیم. من نمی‌دانستم او می‌خواهد بازیگری کند و او نمی دانست که من کارگردانی را شروع کردم. وقتی ما «خیابان‌های پایین‌شهر» (۱۹۷۳) را ساختیم، توسط برایان دی پالما دوباره یکدیگر را پیدا کردیم.

با «خیابان‌های پایین شهر» و «راننده تاکسی» (۱۹۷۶) متوجه شدیم که به موضوع یکسان، تضادهای روانی و عاطفی مشابه در افراد، شخصیت‌ها و خودمان کشش داریم. اعتماد خاصی بین‌مان ایجاد شد. من به دلایل خاصی چندین سال در مقابل «گاو خشمگین» مقاومت کردم، اما او اصرار داشت که ساخت این فیلم برای من خوب است.

او تنها کسی است که اکنون در قید حیات است و می‌داند من از کجا آمده‌ام. بنابراین کلمه کلیدی بین ما اعتماد، نترسی و غرور کمتر است. او نگران آرایش و ظاهر شخصیت است، اما به زیبایی و تلاش برای بهتر جلوه دادنش با نورپردازی خاص کاری ندارد. می‌گوید اگر دوربین پشت من است و صورت شخص دیگری بهتر دیده می‌شود، خب بشود.

باب آن زمان پس از برنده شدن جایزه اسکار برای «پدرخوانده ۲» (۱۹۷۴) خیلی قدرتمند بود. اما حتی آن زمان هم ما با این خطر روبرو بودیم که استودیو فیلم را از ما بگیرد. چیزی به عنوان کات نهایی برای من در آن مقطع زمانی وجود نداشت. به ناچار، بازیگر هم از استودیو پیروی می‌کرد. اما این مرد این کار را نمی‌کرد و با شما می‌ماند و بنابراین حضور او برای من به منزله این بود که من این قدرت را داشتم. او از من و فیلم محافظت می‌کرد.

«قاتلان ماه کامل» اول در سینماها اکران می‌شود و بعد به اپل تی‌وی می‌رود. آیا نظرتان این است که فیلم برای صفحه نمایش کوچک ساخته نشده است؟

«قاتلان ماه کامل» باید روی صفحه نمایش بزرگ دیده شود. آیا قصد ساخت یک فیلم پرفروش را داریم؟ نه، ما در حال ساخت فیلمی هستیم که باید آن را روی پرده بزرگ تماشا کرد. همه فیلم‌های دیگرم همین طور بودند؟ شاید نه. گاهی اوقات، این نقطه قوت فیلم است که روی صفحه نمایش کوچک‌تر هم به خوبی دیده شود. «قاتلان ماه کامل» می‌تواند روی صفحه نمایش کوچک هم جواب بدهد اما برای اینکه واقعا در آن غرق شوید، باید وقت بگذارید. بعضی‌ها می‌گویند ۳ ساعته است، بابا می‌توانید جلوی تلویزیون بنشینید و چیزی ۵ ساعته را تماشا کنید. خیلی‌ها هستند که برای تماشای نمایش‌های ۳.۵ ساعته می‌روند. آنجا بازیگر واقعا روی صحنه است و نمی‌توانی بلند شوی و این ور آن ور بروی. به آن احترام می‌گذاری، به سینما هم احترام بگذار.

«قاتلان ماه کامل» از ۲۷ اکتبر در سینماهای هند اکران خود را شروع می‌کند.

///.