فیلمنامه «احمد» با فقر خرده پیرنگ‌های درگیرکننده روبرو است. موقعیت‌های نیم‌بندی که از منظر فضاسازی احساسی و خروجیِ مفهومی بسیار ساده‌انگارانه پرداخت شده و نمی‌تواند به قهرمان فیلم و در مجموع به کلیت اثر کمک کند.

چارسو پرس: فیلم سینمایی «احمد» یکی دریگر از آثار بخش مسابقه چهل و دومین جشنواره فیلم فجر بود که طبق روالی که در ارگان‌هایی چون سازمان اوج و سازمان و سوره و … در سال‌های اخیر پیش آمده، سراغ یکی از فرماندهان جنگ و ساعاتی از زندگی او در یک مقطع خاص پرداخته است. ربیعی در این فیلم به روایت حضور شهید احمد کاظمی در ساعات ابتدایی زلزله بم پرداخته است.

«احمد» یک درام مبتنی بر خرده‌پیرنگ است که آنچنان که در فیلم می‌بینیم، قرار است قهرمان فیلم و خصایص و فضائل اخلاقی و انسانی او را در مواجهه با مردم دردکشیده و گرفتار سانحه دلخراش زلزله برجسته کرده و در نهایت به تعریفی هویتی از سوژه مورد نظر برسد. اما این مقصودی است که ما در ظاهر متوجه آن می‌شویم و اینکه تا چه حد سازندگان درست عمل کرده‌اند بحث دیگری است که به آن می‌پردازیم.

فیلمنامه «احمد» با فقر خرده پیرنگ‌های درگیرکننده روبرو است. موقعیت‌های نیم‌بندی که از منظر فضاسازی احساسی و خروجیِ مفهومی بسیار ساده‌انگارانه پرداخت شده و نمی‌تواند به قهرمان فیلم و در مجموع به کلیت اثر کمک کند. بزرگترین مانع شخصیت اصلی، قدرت مرکزی سیستم حکمرانی است که در این فیلم به‌عنوان نیروی بازدارنده «احمد» او را دچار چالش کرده و این رابطه دستاویزی قرار گرفته برای نقد سطحی و جناحی دولت اصلاحات که در دم‌دستی‌ترین چیدمان و با شعاری‌ترین ترکیبات گفتاری و دیالوگی برگزار شده و بیش از آنکه به قهرمان فیلم کمک کند، ارزش او را زیر سوال می‌برد.

ابتکارات، ذکاوت، معنویات و دیگر نقاط انسانی شخصیت شهید کاظمی، به هیچ عنوان اثرگذار نیست، چرا که فیلمنامه‌نویس نتوانسته به ایده مرکزی خود چیزی اضافه کند، در اصل رویداد مدنظر او نیاز به دراماتیزه شدن دارد تا براساس آن قهرمان فیلم هم کنش‌ها و واکنش‌های درستی داشته باشد.

فیلم جدای از موقعیت‌های دراماتیک، همین کاراکترهای محدود خود را هم رها می‌کند و یا اینکه خیلی سهل‌انگارانه از آن عبور می‌کند، به‌عنوان مثال روایت یک خطی خانم دکتری که همسر و فرزندش در زیر آوار هستند و او مشغول درمان و نجات مردم در فرودگاه است، به شدت پتانسیل پرداخت داشت و می‌توانست به یک خط محوری در فیلمنامه تبدیل شود، اما به ساده‌ترین شکل ممکن از آن عبور می‌کند.

«احمد» یک سوژه و سرمایه هدر رفته دیگر است. نه سانتی‌مانتالیسم آن تاثیر می‌گذارد، نه خلوت قهرمان فیلم و استیصال او همراهی‌برانگیز می‌شود و در مجموع به اندازه پتانسیل شخصیت و موقعیت و از طرفی ادعای بصری فیلم، راضی‌کننده نیست، هر چند که نباید از مزیت‌های طراحی صحنه، چهره‌پردازی، موسیقی و البته بازی قابل قبول تینو صالحی گذشت، اما ای کاش پیش از همه اینها، تمرکز، تخصص و حساسیت بیشتری روی مهم‌ترین فاکتور یک فیلم سینمایی که فیلمنامه آن است، به خرج داده می‌شد.


منبع: سینما اعتماد
نویسنده: میثم محمدی