چارسو پرس: خودگویی یا حدیث نفس در داستان، یکی از جذابترین و البته دشوارترین مسیرهای روایت یک قصه است، اما به شرط آنگه مفهوم آن را دقیق درک کرده و بتوانیم راهکارهایی برای تصویری کردن آن بیابیم که مخاطب همواره آن را دنبال کند. تابستان همان سال» به نوعی قرار است حدیث نفس محمود کلاری باشد که پیشینه او در زمینه خلق تصاویر ناب در مقام فیلمبردار، توقع ما را بلاتر میبرد، اما سینما اثبات میکند که اگر نتوانی به شناختی دقیق از مضمون و ارتباط آن با زبان سینما به دست بیاوری، مجموعهای اثرگذار را تحویل مخاطب نخواهد داد.
وقتی صحبت از حدیث نفس میشود، باید این نکته را در نظر داشت که وارد یک چالش عمیق درونی و شخصی هستیم که حالا باید قلابهایی را برای کشش مخاطب به درون دنیای ذهنی خود ایجاد کنیم و مهمتر از همه اینکه احساسات گزینش شده و نوستالژیها، آلام و رنجها و شیرینیهای آنچه را که در گذشته بر ما وارد آمده را با درونیات مخاطب سازگار کنیم. لذا برای دستیابی به چنین امری راهی دشوار در پیش داریم و صرف اینکه مجموعهای از رویدادهای پراکنده و بدون هدف و یا در خط سیری کم نوسان را روی پرده بیاوریم، آنچه مدنظرمان است روی نخواهد داد.
با این اوصاف باید گفت فیلم سینمایی «تابستان همان سال» نتوانسته این مسیر را طی کند و فقط به مجموعهای از قابهای شیک با ترکیببندیها و رنگ و نور گرم تبدیل شده و این مزایای بصری هم نمیتواند ارتباط میان ذهنیات و دنیای شخصی فیلمساز با مخاطب را به خوبی برقرار کند. البته که این لکنت را باید در فیلمنامه اثر ردیابی کرد که در اصل یک هسته مرکزی قدرتمند نداشته و در واقع توان ایجاد حس همذاتپندارانه در تماشاگر را ندارد و از همین رو رویدادهای فرعی نیز که طبیعتا باید منشعب از منبع اصلی داستان باشد، منجر به ایجاد کشش دراماتیک نمیشود.
«تابستان همان سال» در همان مرحله شخصی و درونی فیلمساز باقی مانده و با تمام تلاشی که صورت گرفته، نتوانسته با ساختن کاراکترهایی جذاب و ایجاد ارتباط ساختارمند و تزریق یک احساس فراگیر در بطن آنها، از پس میلههای سلول شخصی آزاد شده و به مرحله عمومیت دادن و انتقال حس درونی به مخاطب برسد و همین امر منجر شده است با فیلمی کسلکننده، تخت و برخوردار از حداقل احساس هنری که به نوعی از جوهره و زاویه دید خالق اثر نشات میگیرد، روبرو باشیم.
با این همه باید گفت کلاری در همین فیلم هم نشان میدهد که در خلق تصاویر زیبا و چشمنواز در سینما، تبحری مثالزدنی دارد و نمیتوان این وجه از هنر او را نادیده گرفت و بیتردید طبق روال اکثر آثاری که در مقام فیلمبردار حضور دارد، تحسینبرانگیز عمل میکند، اما نکته این است که سینما مجموعهای از عناصر هنری است که در صورت اجرای درست و به جای هر کدام است که نهایتا به یک اثر ماندگار دست مییابیم که کلاری در این زمینه نتوانسته تعادل ایجاد کند و همچنان جایگاه او در فیلمبرداری، فاصله زیادی با دیگر توامندیهایش در زمینه سینما دارد.
منبع: سینما اعتماد
نویسنده: میثم محمدی